علی را که از روی کول آقا پایین آوردم،‌ گریه اش در آمد و نمازشان که تمام شد، گفتند: بد کاری کردی گریه اش را درآوردی.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: داخل اتاق که رفتم دیدم آقا[1] در حال سجده و علی[2] بر روی کولشان است. دویدم و او را از روی کول آقا بلند کردم و از اتاق بیرونش بردم. ناراحت  شد و زد زیر گریه.

نماز آقا که تمام شد مرا صدا کرده و گفتند که چرا این کار را کردی و گریه بچه را در آوردی. گفتم خب آخر روی کول شما سوار شده بود. آقا گفتند خب عیبی ندارد، مواظب باش این کار را نکند ولی حالا که سوار شده بود نباید اشکش را در می آوردی. بعد به سراغ علی رفته و او را کنار خود نشاندند.[3]

 
  1. امام خمینی (س).
  1. سید علی خمینی، نوه امام.
  1. برگرفته از خاطره منیره خانم (خدمه بیت) در کتاب پدر مهربان.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.