جی پلاس/امام به روایت دانشوران-۶
روایت سید محمد خاتمی از اعتراض امام به چاپ عکسشان
سید محمد خاتمی در خاطرات خود به روزی اشاره کرده که امام او و چند تن دیگر را فرا خوانده و از اینکه در چاپ عکس هایشان و نام بردن از اسمشان زیاده روی شده بود، اعتراض کردند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی (وزیر ارشاد وقت) در خاطره ای به اعتراض امام خمینی (س) به چاپ پوستر و عکس هایشان اشاره و اینگونه نقل کرده است:
در ابتدای انقلاب بعضی ها احیانا روی ندانم کاری عکس های امام را بیش از حد لزوم به در و دیوار می زدند. چنانکه در میدان توپخانه تمام پنجره های یکی از ساختمان های بلند دولتی را از بالا تا پایین عکس امام زده بودند.[1] تا اینکه روزی مرحوم حاج احمد آقا بنده را که وزیر ارشاد بودم به همراه مسئولان روزنامه های معتبر آن روز چون: مرحوم شاهچراغی[2]، آقای دعایی[3]، آقای [مسیح] مهاجری[4] به خدمت حضرت امام خواست و گفت: امام با شما کار دارند.
خدمت امام رسیدیم[5]. ایشان فرمودند: مدتی است که یک چیزی مرا رنج می دهد و الآن هم گفتم که اعلام بکنند من از اینکه عکسم و اسمم در این روزنامه ها باشد و در رادیو و تلویزیون باشد و تکرار بشود بدم می آید، اینها ضد تبلیغ است. در این مملکتی که این همه حوادث است و این همه فداکاری است، این همه مردم دارند زحمت می کشند، مگر چه شده که این همه عکس مرا می اندازید. اسم مرا می برید. شما حق ندارید این کار را بکنید. بله، یک وقت یک حادثه مهمی است، یک انتخاباتی شده، مردم رأی داده اند، رئیس جمهوری آمده، جلسه تنفیذ بوده یا یک واقعه مهم بین المللی، سخنرانی است، صحبتی است، آن هم نه به لحاظی که من گفته ام، به لحاظ اینکه مسأله مهم است، چاپ عکس و اسم من اشکال ندارد. در آن زمان اگر ما چنین حرف می زدیم ممکن بود متهم بشویم به ضد ولایت فقیه، ضد امام، چون مردم به آن حضرت علاقه بسیار داشتند. بنابراین خود امام در صحنه آمدند و فرمودند که شیوه غلط است. امروز نیز بزرگان ما باید آن شیوه و سلوک را داشته باشند تا جلوی مسابقه زشت تملق و چاپلوسی گرفته شود.
امام واقعا برایشان تشریفات مهم نبود، بلکه آنچه می خواستند عظمت اسلام و انقلاب بود.
۱. منظور ساختمان مخابرات است.
۲. مدیر مسئول روزنامه کیهان.
۳. مدیر مسئول روزنامه اطلاعات.
۴. سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی.
۵. تاریخ ملاقات: 10 شهریور 1364.
برشی از کتاب امام به روایت دانشوران؛ ص ۱۳۴-۱۳۶
دیدگاه تان را بنویسید