جی پلاس؛
روایت شنیدنی از نامه عذرخواهی امام از طلاب افغان
آنطور که در خاطرات افراد مختلف نقل شده، آقایان حوزه نجف به هنگام تقسیم شهریه میان طلاب تبعیض قائل می شدند تا اینکه خبر به امام رسید... .
به گزارش خبرنگار جی پلاس، حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی متقی که سال ها به هنگام حضور امام در نجف در خدمت ایشان بود، به نقل خاطره ای درباره تقسیم شهریه میان طلاب که باعث دلخوری طلاب افغان شده بود پرداخته و از عذرخواهی امام خمینی (س) اینگونه نقل کرده است:
هنگامی که امام در نجف شروع به پرداخت شهریه کردند، بعضی از آقایان ناراحت شدند و حتی تبلیغ کردند که پول خمینی از آیت الله خوانساری است و از خود چیزی ندارد و یا این که فلان آقا به مردم اجازه داده است که به ایشان پول پرداخت نمایند. با تمام این احوال هر روز که می گذشت، امام بر شهریه طلاب می افزودند. آقایان نجف در پرداخت شهریه مابین طلاب تبعیض قائل می شدند. ایرانی ها و عرب ها شهریه بیشتری نسبت به پاکستانی ها و افغانی ها دریافت می کردند. شهریه طلبه های پاکستانی و افغانی کفایت بیش از 12ـ10 روز از زندگی آن ها را نمی کرد. امام از این ماجرا خبر نداشتند، تا این که یکی از طلبه های افغانی به وسیله نامه ای ماجرا را به ایشان شرح دادند. آن بزرگوار بسیار ناراحت شدند و از آقای شیخ نصرالله خلخالی ـ که مسئول شهریه ایشان بود ـ توضیح خواستند و فرمودند: طلبه، طلبه است، چه افغانی و چه ایرانی. شما حق ندارید که تبعیض قائل شوید. همه باید به صورت تساوی شهریه بگیرند. این روش استعمار است که می خواهد مابین فارس و تُرک و عرب و عجم، تفرقه بیندازد. این ها همه شیعه علی بن ابی طالب (ع) هستند، با چه دلیل و منطقی مابین آن ها تبعیض گذاشته می شود؟!
امام پس از این سخنان جواب نامه طلبه افغانی را نوشتند که: اشتباه شده است، جبران می شود و معذرت می خواهم.
افغانی ها پاسخ امام را کپی کرده و هر کدام برگی از آن را در جیب داشتند، بعدها از آن ها شنیدم که می گفتند: اگر سید خمینی نبود، ما از گرسنگی می مردیم.
چنین بود که در سایه لطف الهی هر روز که می گذشت، بر قدرت اقتصادی امام افزوده می شد و ایشان هم شهریه طلاب را افزایش می دادند. آن بزرگوار به مناسبت ماه های رجب و شعبان و رمضان مبالغی را به عنوان عیدی به طلاب پرداخت می کردند. این شیوه آن ها را مستقل و بی نیاز بار می آورد و تشویقی برای جدی کار کردن آن ها بود.
برشی از کتاب خاطرات سال های نجف؛ ج ۲، ص ۱۵۰-۱۵۱؛ خاطره به نقل از حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی متقی
دیدگاه تان را بنویسید