جی پلاس؛

روایت مرحوم ری شهری از برخورد تندش با حاج احمدآقا و عکس العمل وی

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین ری شهری در خاطرات خود به دو جریانی اشاره کرده که با حاج احمد آقا رفتار تندی داشته است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری شهری، روز گذشته (دوم فروردین ماه سال ۱۴۰۱) رحلت کرد. به همین مناسبت خاطره ای از او درباره حاج احمد آقا که به ویژگی های روحی و اخلاقی وی اشاره کرده است، باز نشر می شود: 

 

‌‌ ‌

‌‌به تناسب ارتباط کاری که من با بیت امام داشتم و با شخص ایشان مرتبط بودم از نظر‌‎ ‎‌اخلاقی چند خصلت در ایشان ملاحظه می شد که برای من خیلی مهم بود خصلت‌‎ ‎‌رازداری که برای کسی که در بیت رهبری است و در بیت حضرت امام مسئله بسیار بسیار‌‎ ‎‌مهمی است. خصلت امانت داری که باز برای کسی که در آن موقعیت هست و مورد اعتماد قرار‌‎ ‎‌می گیرد خیلی مهم است. در برخوردها، شخص متواضعی بودند. و دو خصلت دیگر که‌‎ ‎‌برای من جالب توجه بود یکی خصلت انصاف و دیگر خصلت صراحت بود. ‌

‌‌

در رابطه با منصف بودن ایشان باید عرض کنم که ما به تناسب کاری که داشتیم و‌‎ ‎‌مراجعاتی که بود چند بار بر برخوردهای تندی بین ما و ایشان پیش می آمد ولی باید عرض‌‎ ‎‌کنم که در این موارد ایشان از مدار انصاف خارج نشد. یک نمونه اش احتمالاً سال 62 بود‌‎ ‎‌که بنده مسئول دادگاه های ارتش بودم. پرونده ای مطرح بود. متهم به دادسرا احضار شد.‌‎ ‎‌وقتی که دادستان مشغول رسیدگی به پرونده شد یکی از اعضای شورای عالی قضایی‎ ‎‌تماس گرفت و پرونده را خواستند من احساس کردم که دخالتی در کار پرونده شده است.‌‎ ‎‌تماس گرفتم و با عصبانیت سؤال کردم که چرا پرونده را می خواهید؟ گفتند که حاج‌‎ ‎‌احمد آقا زنگ زدند که ما پرونده را بخواهیم. من خیلی تند شدم، احساس کردم که در این‌‎ ‎‌پرونده کسی می خواهد دخالت بکند. یک جمله ای گفتم به آن عضو شورای عالی‌‎ ‎‌قضایی، گفتم: گرفتن این پرونده روسیاهی دنیا و آخرت است، شما این پرونده را نگیرید.‌‎ ‎‌بگذارید رسیدگی بشود. ‌

‌‌

فردای آن روز بود که امام مرا خواستند. من خدمتشان رسیدم. حاج احمد آقا هم‌‎ ‎‎‌حضور داشتند تا نشستم حاج احمد آقا مطالبی را که امام در خصوص این پرونده به ایشان‌‎ ‎‌گفته بودند، نقل کردند و خدمت امام عرض کردند: شما به من فرمودید که من به شورای‌‎ ‎‌عالی قضائی اینطور بگویم؟امام فرمودند: بله من همین مطلب را گفتم. مقصودشان این‌‎ ‎‌بود که این اقدامی را که من انجام دادم از طرف خودم نبوده، نظر امام بوده است و من نظر‌‎ ‎‌امام را به شورای عالی قضائی منعکس کردم. ‌

 

 

‌‌من توضیح دادم که این پرونده جریانش این است و مثلاً ما احساس کردیم که دخالتی‌‎ ‎‌می خواهد در کار بشود، این شخص متهم است و باید به پرونده او رسیدگی بشود؛ چرا‌‎ ‎‌باید شورای عالی قضائی در وسط رسیدگی، پرونده را بخواهد؟ امام فرمودند: من‌‎ ‎‌نمی گویم به این پرونده رسیدگی نشود ولی نظرم این است که دو نکته در رابطه با این‌‎ ‎‌پرونده باید مدنظر باشد (و توضیح هم دادند برای من که چرا من حساسیت دارم روی این‌‎ ‎‌پرونده) یکی اینکه فردی که رسیدگی می کند کاملاً مطمئن باشد و دومین نکته این است‌‎ ‎‌که تا جرم ثابت نشده متهم زندان نرود. قبل از ثبوت جرم و محکومیت به زندان، نرود ولی‌‎ ‎‌اگر فرد مطمئنی رسیدگی کرد و محکوم به زندان شد، طبق ضوابط محکومیت خودش را‌‎ ‎‌بکشد. ‌

‌‌

با اینکه من تند شده بودم در آن تلفن (و آن شخص هم عین تندی من را منعکس کرده‌‎ ‎‌بود به حاج احمد آقا) ایشان همانجا، تا فرمایشات امام تمام شد فرمودند که بهترین کس‌‎ ‎‌برای رسیدگی خود فلانی (بنده) است. من عرض کردم خوب دادستان دارد رسیدگی‌‎ ‎‌می کند. من مسئول دادگاه هستم و دادستان به این مسئله رسیدگی می کند. و دستور دادند‌‎ ‎‌خودت شخصاً به این پرونده رسیدگی کن ولیکن همانطوری که گفتم قبل از محکومیت به‌‎ ‎‌زندان نرود.» ‌

‌‌

در جریان مهدی هاشمی که در موقعیتی بنده خیلی تند شدم به ایشان،‌‎ ‎‌باز ایشان خیلی برخوردش منصفانه بود و تا همین اواخر هم آن مطالبی را که در آن موقع،‌‎ ‎‌در موقع تندی من به ایشان مطرح کرده بودم؛ ایشان با من مطرح می کرد و با بعضی از دوستان دیگر ‌‎ ‎‌هم مطرح می کرد و می خندید. می گفت شما مثلاً اینجوری گفتید. ایشان خیلی اظهار‌‎ ‎‌علاقه می کرد و مکرر می گفت: من شما را برادر خودم می دانم. با اینکه می دانست من در‌‎ ‎‌این طور مسائلی که پیش می آید یک چنین برخوردهایی را هم داشته ام و دارم. ‌

‌‎‌

 

 

برشی از کتاب گنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی؛ ص ۳۳۳-۳۳۴

دیدگاه تان را بنویسید