امام خمینی در هفدهم بهمن سال ۴۹ با نوشتن نامه ای خطاب به حاج احمد آقا درباره مسائل مختلف تذکراتی دادند.

به گزارش خبرنگار جی پلاس، امام خمینی (س) در هفدهم بهمن ماه سال ۴۹ در نامه ای خطاب به مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد آقا خمینی درباره مسائل مختلف، تذکراتی دادند. متن نامه امام به شرح زیر است:

 

"بسمه تعالی

احمد عزیز، مرقوم بی‌تاریخ شما واصل شد. ان شاءاللّه‌ تعالی سلامت باشید.

1 ـ راجع به کتابخانه[1] چون من از وضع ساختمان آنجا اطلاع نداشتم نوشتم اگر می‌ شود حجراتی برای طلاب زیاد شود؛ اگر مناسب نیست اختصاص دهید به همان معیلها[2] و شما مختارید در این امر.

2 ـ راجع به رفتن تهران برای شهریه،[3] مقصود شهریۀ اصحاب بوده؛ اگر صحیح نبوده متشکرم.

3 ـ حضرت آقای عموی معظم، مادامی که قم هستند، خیلی مواظبت از ایشان بکنید؛ هم از حیث کرسی و مکان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصاً احترامات.

4 ـ راجع به آقای آشتیانی[4] و آقازادۀ ایشان نفهمیدم از چه جهت نگران هستند؛ بهتر است وجهش ذکر شود. اینجانب هم نمی‌ توانم خیلی در این امور دخالت کنم، بهتر است همان جا حل شود. به وکیل تهران[5] هم (به قول شما) می‌ نویسم و استفسار می‌ کنم. شما خیلی به این امور مادی اعتنا نداشته باشید.

5 ـ پول گذرنامه را می‌ نویسم بدهند. ان شاءاللّه‌ موفق و مؤید باشید و جدیت در تحصیل، و مقدم بر آن، بر تهذیب نفس داشته باشید. والسلام علیکم.

پدرت

 

ماها هم در کربلای معلا مجتمع هستیم و به شما من دعا می‌ کنم. از قرار مکتوبی از ایران، قدری در وجوه و ایصال به اشخاص مختلف هرج و مرج شده است؛ از بیرونی به اشخاص مختلف اشخاص را ارجاع می‌ دهند و به وکیل رسمی اینجانب آقای تهرانی[6] ایحال نمی‌ کنند و مثل آنکه بناست دست ایشان را ببندند. این مطلب صحیح نیست و باید وجوه به ایشان برسد و اگر آقای عمو[7] تشریف دارند به هر دو و به وسیلۀ آقایان در تهران یا قم مجتمع شود تا صرف حوزه‌ ها گردد. این نحو که نوشته شده است بسیار بد نحوی است و به مصارف غیرصحیحه می‌رسد. شما مأمور تحقیق هستید که چه اشخاصی از وکیل اینجانب مردم را منصرف می‌ کنند و باید مرقوم دارید. والسلام.

 

1 آقای سید احمد خمینی دربارۀ پاورقی های این نامه چنین نوشته است:1ـ اولین پیشنهاد من این بود که در کتابخانه چون اتاقهای بزرگ به تعداد هشت عدد داشت، هر اتاق به یک خانوادۀ معیل داده شود. امام ابتدا با این طرح مخالفت کردند؛ وضع کتابخانه را برای ایشان شرح دادم، ایشان با این نظر موافقت کردند.

2 ـ عائله‌مندان.

3 ـ گزارش اشتباهی داده بودند که من می‌ روم به تهران برای اصحاب امام شهریه می‌ گیرم که به نظر امام خیلی کار سبک آمده بود. اصل ماجرا دروغ بود و من تهران نمی‌ رفتم، و قم این مقدار پول داشت و شهریه را می‌ پرداخت. کلیۀ وجوه اصحاب امام بیش از هزار و پانصد تومان می‌ شد.

4 ـ ما معتقد بودیم که آقای لواسانی روی خوشی با آقای آشتیانی ندارد و مردم را به ایشان ارجاع نمی‌ دهد و این موجب می‌ شد که پول کافی به آنها نرسد و آنها از گرفتن پول بعد از اتمام کلیۀ وجوهی که در اختیارشان ابتدا گذاشته‌ایم از آقای لواسانی و سایر وکلا سر باز زنند؛ به اسم بقیه هم که نمی‌ شد شهریه داد، چون در حد مرجعیت نبودند. شنیده بودیم از این جهت نگران بودند. از طرفی فشار روحانیون ضد امام بر ایشان[آشتیانی] بسیار زیاد بود که: «شما خود در حد یکی از مراجع هستید؛ آخر عمری آمده‌اید وکیل آقای خمینی شده‌اید» که این هم کم فشاری نبود؛ ولی روحیۀ اسلامی و دینی ایشان به صورتی بود که تحت تأثیر این حرف ها قرار نگرفتند. ساواک از ابتدا فهمیده بود ولی همین که اسم امام نباشد آنها را قانع می‌ کرد ولو ظاهراً؛ چون ما به این تحلیل رسیده بودیم که ساواک ترس از این داشت که جلو شهریۀ امام را بگیرد و وکلای ایشان را کاملاً از دسترس مردم دور نگه دارد؛ مردم دست از امام نمی‌ کشند و خود مستقیماً پول را در اختیار مبارزین قرار می‌ دهند که این برای آنها بسیار خطرناکتر از شهریه به همۀ طلاب قم بود، و ما هم بالاخره مرتب در تماس با آقای آشتیانی بودیم. 

5 ـ آقای لواسانی.

6 ـ آقای محمد صادق تهرانی.

7 ـ آقای پسندیده. 

 

صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۳۲۸-۳۲۹

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.