جی پلاس/ به مناسبت سالروز ولادت حضرت مسیح(ع)

هدیه کریسمس امام که اشک بانوی مسیحی را درآورد

حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور در خاطرات خود به روزهای اقامت امام در نوفل لوشاتو پرداخته و از هدیه های ویژه ای گفته که به سفارش ایشان و به مناسبت عید میلاد حضرت مسیح سلام الله علیه به دست همسایه ها رسید.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور که نه تنها در نجف و مدت تبعید امام خمینی (س) که در نوفل لوشاتو نیز از همراهان و نزدیکان ایشان بود، در خاطره ای به برنامه های امام برای مسیحیان ساکن در نوفل لوشاتو پرداخته و اینگونه نقل کرده است: 

 

مسأله ای که بسیار قابل توجه بود طرز رفتار و برخورد حضرت امام در نوفل لوشاتو بود،‌‎ ‎‌به طوری که تمام اهالی محل را به خود جذب کرده بود، اهالی محل که در بدو ورود امام‌‎ ‎‌ممکن بود ناراضی باشند؛ زیرا رفت و آمد زیادی می شد و آرامش محل از بین رفته بود؛‌‎ ‎‌اما به مرور زمان به رضایت آنها انجامید.‌

 

‌‌     از جمله برنامه هایی که امام در آنجا اجرا کردند و خیلی مؤثر بود، این بود که شب‌‎ ‎‌تولد حضرت عیسی مسیح(ع) پیامی برای مسیحیان جهان فرستادند که خبرگزاری ها آن را‌‎ ‎‌پخش کردند و در کنار این پیام، دستور دادند که هدایایی را که از ایران آورده اند مثل گز،‌‎ ‎‌آجیل، شیرینی و... بین اهالی نوفل لوشاتو تقسیم کنند. ما آن شب شیرینی ها و گزها را‌‎ ‎‌تقسیم کردیم و در کنار هر یک از بسته ها یک شاخه گل گذاشتیم و هر چند نفر به طرفی‌‎ ‎‌رفتیم، من آن چند جایی که رفتم دیدم مردم خیلی متعجب شده اند از اینکه یک رهبر‌‎ ‎‌مسلمان ایرانی شب میلاد حضرت مسیح(ع) چنین کاری می کند. یادم هست زنگ یکی‌‎ ‎‌از خانه ها را زدم، خانمی در را باز کرد، هدیه حضرت امام را به او دادم، چنان هیجان زده‌‎ ‎‌شده بود که قطرات اشک از چهره اش فرو ریخت.‌

 

‌‌   ‌‌این برخوردها و طرز رفتار امام آنچنان اثر گذاشته بود که یک روز دیدیم یکی از اهالی‌‎ ‎‌نوفل لوشاتو تقاضای ملاقات نمایندگان محل با امام را دارد؛ امام هم بی درنگ وقت دادند‌‎ ‎‌و روز بعد بود که پانزده نفر از اهالی محل با شاخه های گل آمدند. امام به مترجم فرمودند‌‎ ‎‌که احوال آنان را بپرسد و ببیند که آیا نیاز یا کار خاصی دارند؟ آنها گفتند: نه، ما فقط‌‎ ‎‌آمده ایم از نزدیک امام را ببینیم و این شاخه های گل را به عنوان هدیه آوردیم؛ امام هم با‌‎ ‎‌تبسم شاخه های گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرف و تنگی که در‌‎ ‎‌کنارشان بود قرار دادند، و آنها هم خیلی خوشحال شدند و از حضور امام رفتند.‌‎

‌‎ ‎

‌‎

‎برشی از کتاب پرتوی از خورشید؛ ص 195

 

 

دیدگاه تان را بنویسید