به دنبال فرصت سوزی های بنی صدر، دوقطبی میان امام و وی شکل گرفت و منافقان که به دنبال هرج و مرج بودند اعلام کردند که تمام قد برای برخورد با امام و نظام آماده اند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی موسوی لاری در گفت و گویی که سال ۹۱ با خبرنگار جماران داشت، به مواضع بنی صدر و منافقان اشاره کرده بود، که به مناسبت درگذشت بنی صدر به بازنشر این بخش از گفت و گوی او پرداخته ایم:
بنیصدر دیدگاههایی خود را به عنوان اقتصاد توحیدی نوشته بود اما از نظر تشکیلاتی نیروهای پاریس با جریان مجاهدین خلق ارتباط نداشتند و بنیصدر هم گرایش سیاسیاش به جبهه ملی بیشتر بود.
منافقین وقتی دیدند که یک جریان دو قطبی امام خمینی (س) و رئیس جمهور به وجود آمده، پشت سر بنیصدر قرار گرفتند و با او پیمان بستند و اعلام کردند تمام تشکیلات سازمانی خود را برای برخورد با امام و نظام قرار دادند. فرصت طلبی اینها و فرصت سوزی بنیصدر - بنی صدری که در متن نظام بود و خودش را به این گروه فروخت- باعث شد تا بتوانند تقابل ایجاد کنند. تا اینجا هم کسی کاری به اینها نداشت گرچه دنبال آشوبطلبی بیشتر یا نوعی «آنارشیسم سازمان یافته» بودند. البته در این کلمه نوعی تناقض وجود دارد! اما معنای آن است که منافقین به صورت سازمان یافته دنبال نوعی هرج و مرج بودند.
وقتی که قضایا به سمت عزل بنیصدر رفت آنها طبق برداشت خود فکر می کردند با یک برخورد مسلحانه می توانند انقلاب را تصاحب کنند پس وارد فاز نظامی شدند. البته در این شرایط حکومت آنان را نصیحت و تلاش کرد از غفلتی که داشتند، باز دارد؛ اما گوش نکردند.
از بدو پیروزی انقلاب تا لحظهای که اینها وارد فاز نظامی شدند، امام و نظام با اینها برخورد نکرد. اما وقتی نظام با اینها برخورد کرد که شروع کردند به آدم کشتن و عملیات مسلحانه. مسئله روشن است؛ هم سخنرانیهای امام موجود است و هم مشی امام مشخص است. باید ببینیم قبل از اینکه اینها جنگ مسلحانه داشته باشند نظام با اینها چگونه برخورد کرد؟ و اگر با اینها برخورد شده نوع برخورد چگونه بوده است؟
نظام و امام علیرغم اینکه میدانست اینها فاز جدایی را طراحی کردند و ساز جدایی را میزنند تا زمانی که اسلحه به دست نگرفتند برخورد فیزیکی با اینها نکرد و وقتی آنها اسلحه به دست گرفته و آدمکشی کردند طبیعی است که نظام با آنها برخورد میکند. منافقین به آدمکشی ادامه دادند، اما همه اینها یک فاز جنایت این گروه بود و فاز عظیم جنایتشان همکاری با صدام بود. اینها در دوران جنگ به عنوان ستون پنجم در خدمت صدام بودند و اطلاعات شهرها، روستاها، اجتماعی، سیاسی و نظامی کشور را در اختیار صدام قرار میدادند و بازوی اطلاعاتی ارتش عراق بودند که علیه ایران می جنگید. طبیعی است که اینها وقتی چنین مسیری را دنبال می کردند از یک طرف آدم می کشتند و از طرف دیگر در کنار صدام بودند و در تمام جنایت صدام با او همراهی می کردند، حکومت با آنها برخورد کرد.
زمانی امام با آنها برخورد کرد که آنها مسلحانه علیه حکومت جنگیدند، پس نگاه امام به مخالفین تا زمانی که در حد اظهارنظر و بیان دیدگاه است، اشکالی ندارد اما هنگامی که اسلحه به دست گرفتند طبیعی است که با آنها برخورد می شود.