جی پلاس؛
چه شد که آیت الله نوری همدانی شاگرد کلاس اخلاق امام شد؟/چهار صفت برجسته اولیاءالله در کلام امام صادق(ع) کدامند؟
آیت الله العظمی نوری همدانی در خاطراتی که از درک محضر امام نقل کرده، به زمانی اشاره دارد که از حوزه علمیه همدان راهی قم شده و در آنجا آوازه درس امام را که به حاج آقا روح الله مشهور بودند می شنود.
جی پلاس: آیت الله العظمی حسین نوری همدانی، از علمای حوزه علمیه قم در خاطرات خود به روزگاری اشاره می کند که برای ادامه تحصیل از همدان راهی قم می شود و آنجا آوازه امام را که به حاج آقا روح الله شهرت داشتند، می شنود و مشتاق می شود تا در درس ایشان شرکت کند و... ادامه مطلب که با هم می خوانیم:
بنده در سال 1363 قمری (23 شمسی) پس از آنکه در حوزۀ علمیۀ همدان، «شرح لمعه» و «قوانین» را خواندم، به قم آمدم. در ابتدای ورود، شنیدم که عصرهای جمعه، حاج آقا روح اللّه ، که یکی از استادان و علمای بزرگ قم است ـ در آن زمان اینگونه مشهور بودند یک ساعت به مغرب مانده، در مدرسۀ فیضیه، زیر کتابخانه، درس اخلاق می گویند و جمعیت زیادی در آن جلسه شرکت می کنند. بعد از درس هم توسط حضرت آیت اللّه خوانساری، نماز جماعت اقامه می شد. بنده همان اولین جمعه شرکت کردم. حدیثی که آن روز محور بحث امام(ره) بود، این حدیث از حضرت امام صادق(ع) و پیغمبراکرم(ص) در معرفی و بیان صفات اولیاءاللّه بود[1]. نشانۀ اول اولیای خدا این است که سکوتشان توأم با فکر است، و غفلت و عدم توجه نیست. نشانۀ دوم این است که نگاهشان عبرت است. به هیچ چیز با نظر سطحی و ساده نمی نگرند، بلکه نگاهشان با عبرت گرفتن توأم است. نشانۀ سوم این که حرف می زنند، ولی حرفشان همه حکمت است. حکمت، آن کلامی است که براساس حقایق این عالم استوار است. کلامی است که به سعادت بشر، سعادت مادی و معنوی، کمک می کند. نشانۀ چهارم اینکه راه می روند و راه رفتنشان در میان مردم، برکت است. زیرا حرف شان و حرکت شان برای راهنمایی مردم و روشن کردن راه زندگی مردم است. پس از آن، شرکت در این جلسۀ پربرکت و تحول آفرین را یکی از کارهای خودم قرار دادم و هر جمعه در آن شرکت می کردم. آن درس، بسیار سازنده و کامل بود. آیات و احادیث، آمیخته با برداشت علمی، عرفانی و اخلاقی، با بیان بسیار رسا و وافی، از دل برمی خاست و بر دل می نشست و تحولی عمیق در شنونده ایجاد می کرد. مَدرس، مملو از جمعیت می شد و صفا و معنویت فضای مجلس را فرا می گرفت. حضرت امام با این بیان رسا و مطالبی که از تبحر در احادیث اسلامی، عرفانی و اخلاقی سرچشمه می گرفت و با خودساختگی و تهذیب نفس امام توأم بود، هر روز درس بزرگی از اخلاق می دادند و گام هایی در راه تکامل پیش می بردند.[2]
در همین رابطه بخوانید:
محتوای نامه امام به حاج احمد چه بود که از او خواستند از پدر نرنجد؟
روایت امام از بی رغبتی آشیخ عبدالکریم حائری به ریاست بر حوزه
برخورد امام با کسانی که وجوهات شرعیه را حیف و میل می کردند، چگونه بود؟
۱. اِنَّ اَوْلِیٰاءَ اللّه سَکَتوُا فَکٰانَ سُکُوتُهمْ فِکْراً وَ نَظَروا فَکٰانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقوا فَکٰانَ نُطْقُهُمْ حِکمَةً وَ مَشَوْا فَکٰانَ مَشْیُهُمْ بَیْنَ النّٰاسِ بَرَکَةً. وسائل الشیعه، جلد یک، صفحه 65، در بعضی نسخه ها به جای کان سکوتهم فکراً، سکوتهم ذِکراً آمده است و معنای آن این است که سکوتشان یاد خداست.
۲. حوزه؛ ش 32، ص 88.
برشی از کتاب سلسله موی دوست، ص ۲۴۵-۲۴۶؛ چاپ چهارم (۱۳۸۷)؛ ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
دیدگاه تان را بنویسید