جی پلاس؛
روایت شیرین دعایی از پیدا کردن آدرس برج ایفل تا نقاشی از چهره حاج احمدآقا
سید محمود دعایی و حاج احمد آقا قصد داشتند، یکی - دو ساعتی برای تفریح به برج ایفل بروند اما هیچ کدام آدرس آنجا را بلد نبودند تا اینکه...
جی پلاس: حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی از پیشگامان و همراهان نهضت امام خمینی و کسی که سال ها افتخار حضور در محضر امام را داشت، در خاطره ای بسیار شیرین و شنیدنی به حضورشان به همراه حاج احمدآقا در بالای برج ایفل و پیدا کردن آدرس توسط حاج احمد آقا پرداخته است که با هم مرور می کنیم:
دعایی درباره برگزار شدن جلسات محرمانه یا دوستانه گفته است:
در آن زمان، اوج فعالیت ها و کارها بود. کمتر می شد جایی نشست و راحت به بحث و صحبت یا دعا و تفکر پرداخت. اما خوب گاهی دوستانی که از نجف با یکدیگر همراه بودند گریزی می زدند. مثلا نزدیک محل اقامت امام هتل محقر و کوچکی بود. گاهی در آن هتل دوستان صمیمی و نزدیک حاج احمد آقا نزد هم جمع می شدند. اسم آن هتل را به دلیل آشفتگی و درهم و برهم بودن وسایل استراحتش هتل ...گذارده بودند! گرچه آن جا یک هتل محقر و به هم ریخته و آشفته بود مثل مسافرخانه های خیلی محقر اطراف قم، اما جای دنجی به حساب می آمد.
در آن جا آقایان خوئینی ها، لاهوتی و صدوقی (محمدعلی صدوقی) هم بودند. من و آقای خاتمی هم به آن جا رفتیم.
یک شب هم من و حاج احمد آقا و آقای لاهوتی و آقای صدوقی تصمیم گرفتیم در شهر پاریس گردشی بکنیم.
آن زمان آقای فردوسی پور هم در پاریس بود. ایشان مسئولیت خیلی سنگینی داشت. مسئول تلفن ها و ارتباطات محل اقامت امام بود و از روز اول اقامت امام در پاریس خدمت می کرد. آن شب به دلیل اهمیت شغل با ما نبود.
آن شب من در خدمت حاج احمد آقا بودم. حاج احمد آقا ماشینی پیدا کرد، پژویی بود و خود ایشان رانندگی می کرد. آدرس هم بلد نبودیم و با یک شیوه خاص آدرس می پرسیدیم. مثلا ایشان پایین می رفتند و به فارسی از یک پیرزنی یا پیرمردی می پرسیدند برج ایفل کجاست؟ آن بنده خدا هم به فرانسه چیزی می گفت. ایشان هم می گفت مرسی مرسی و راه می افتادیم. به هر حال به هر سختی بود خودمان را به برج ایفل رساندیم. در نزدیک برج ایفل ماشین خراب شد، ماشین را گذاشته به برج رفتیم. در طبقه بالای برج ایفل یک رستوران بود. آن جا در رستوران چای و بیسکویت و انواع نوشیدنی ها می دادند و نقاش های حرفه ای هم بودند که اگر کسی اجازه می داد تصویرش را می کشیدند.
نقاش فرانسوی و کشیدن پرتره حاج احمد آقا
وقتی ما مشغول خوردن چای و بیسکویت بودیم آقای لاهوتی پولی به یکی از این نقاش ها داد و او از حاج احمد آقا چند تصویر نیم رخ و تمام رخ کشید. بعد از آقای لاهوتی پول گرفت و رفت. آن شب همین تفریح یکی ـ دو ساعته را با هم در شهر پاریس داشتیم. غیر از آن شب دیگر مجالی برای تفریح پیش نیامد.
برشی از کتاب گوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی؛ ص ۱۹۳-۱۹۴؛ ناشر: موسسه چاپ و نشر عروج؛ چاپ دوم (۱۳۸۷).
دیدگاه تان را بنویسید