سال 60 ترور شخصیت های انقلابی به اوج خود رسیده بود و اوج این مساله در شهادت شهید بهشتی و یاران باوفایش رخ داد که همین موضوع باعث شد تا با ورود افراد به بیت امام با حساسیت بیشتری برخورد شود.خاطره حاج احمدآقا در این زمینه خواندنی است.
جی پلاس: مرحوم حاج سید احمد خمینی در خاطرات خود به وقوع ترورها در کشور اشاره کرده و درباره مساله حفاظت از بیت امام و حفظ جان ایشان اینگونه نقل خاطره می کند:
در زمانی که حزب جمهوری اسلامی منفجر شده بود، شخصیتهای بزرگواری ترور شده بودند و جاهای مختلفی منفجر شده بود، آن شخص جنبشی که با منافقین کار میکرد یعنی «کشمیری» و بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد. در زمانی که ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخستوزیر و وزرا خدمت حضرت امام میآمدند. میدانید که نفوذ یکی از کارهای بسیار پیچیده دستگاههای اطلاعاتی و کسانی است که میخواهند به طرف مقابلشان ضربه بزنند. کشمیری در دبیرخانه شورای امنیت آن موقع یعنی دبیر شورای امنیت بود و کلیه مسائلی که در آنجا میگذشت و در جریانش بود و معاونت آقای رجایی را که آن موقع ریاست جمهور بودند به عهده داشت در جلسه معارفه رئیس جمهور، نخستوزیر و کابینه و رئیس مجلس و بعضی از شخصیتهای دیگر با امام در سه راه بیت حضرت امام آمدند گفتند آقای کشمیری با یک ساک هست که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست یادداشت کنند گفتگوهایی که بین ریاست جمهور و نخستوزیر و کابینه با امام است آنها را باید بنویسند. کاغذ و قلم و اینجور چیزهاست ما قرار گذاشته بودیم که هیچ کس را در هر مقامی که باشد اجازه ندهیم که با وسیلهای که دستش هست بیاید، برای اینکه به این نتیجه رسیده بودیم که احتمال تعویض ساکها، چمدانها یا کیفهایی که دست وزرا یا رئیس جمهور و غیره است ممکن است این تعویض صورت گیرد کما اینکه چنین کاری در سایر کشورها نسبت به آزادیخواهان فلسطینی توسط صهیونیستها صورت گرفته بود. آمدند گفتند که آقای رجایی میگوید آقای کشمیری که دبیر شوراست، ایشان بیاید و ایشان همه چیزهای ما را مینویسند. اگر به ایشان هم ما بخواهیم اعتماد نکنیم پس دیگر به کی اعتماد کنیم. از همین سه راه بیت آمدند به من چنین حرفی را زدند من گفتم ما یک مجموعه هستیم و با هم نشستیم یک تصمیمی گرفتیم نمیتوانیم که هنوز جوهر قلممان خشک نشده آن را نقض کنیم نه ما چنین کاری را نمیکنیم و اجازه نمیدهیم، آمدند دوباره گفتند آقای باهنر و رجایی پیغام میدهند به ما و بالا نمیآیند و میگویند باید آقای کشمیری باشد و این ساکش را بیاورد.
سماجت کردیم و گفتیم نه چنین اجازهای را نمیدهیم. کشمیری از ترس اینکه نکند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام در آنجا بچههای حفاظت بیت به آن ساک مشکوک شوند و مسئله روشن شود به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخستوزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند.
حفاظت درست است که مسئله مهمی است، اما در مناسبت مهم بودن ما نباید کاری بکنیم که مردم را طرد کنیم. متأسفانه به مناسبت اینکه بعضیها در این خصوص تخصص کافی نداشتند قبلاً برای اینکه شخصیتی را وارد مجلس کنند با حرکاتی که انجام میدادند مردم را میرنجاندند. کار حفاظتی کاری است که اگر کسی دقیق آن را انجام دهد مسلماً موجب ناراحتی و اذیت مردم نمیشود و تماس مردم هم با شخصیت قطع نمیشود و حرفهایشان را میتوانند بزنند و حفاظت هم میشود.
برشی از کتاب دلیل آفتاب؛ ص 161؛ چاپ اول (1383)؛ ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س).