با اینکه روضه خوان حرفه ای نبود و از دستپاچگی صدایش می لرزید اما همین که شروع به خواندن کرد، امام چنان به گریه افتادند که شانه هایشان می لرزید.

جی پلاس: یک روز به مناسبت یکی از وفیات ائمه علیهم السلام چند نفری به عنوان خواندن دعای توسل به اتاق امام رفتیم. همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از شروع امام وارد شدند و در صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند. در ضمن دعای توسل یکی از آقایان ذکر مصیبت مختصری کرد. با آنکه ذاکر روضه خوان ماهری نبود و با حضور امام دستپاچه شده بود و صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود. اما همین که شروع به روضه کرد با آنکه هنوز مطلب حساسی را بیان نکرده بود، امام چنان به گریه افتادند که شانه هایشان به شدت تکان می خورد. بنده وقتی زیر چشمی به سیمای امام نگاه کردم، دانه های متوالی اشک را که از زیر محاسن معظمٌ له روی زانوانشان فرو می ریخت، می دیدم.

چند لحظه ای طول نکشید که یکی از نزدیکان از زاویه ای که امام نبیند، به ذاکر اشاره کرد که روضه را قطع کن زیرا این گریه شدید ممکن بود خدای ناکرده بر قلب امام اثر بگذارد.

 

برشی از کتاب برداشت هایی از سیره امام خمینی(س)؛ ج 3، ص 34؛ ناشر: چاپ و نشر عروج، چاپ پنجم (1388). خاطره ای نقل شده از محمد علی انصاری کرمانی.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
26 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.