در خبر شریف نبوی صلی الله علیه و آله و سلم که می فرماید: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» مراد از نبوت، این نبوتی است که اخبار و انباء احکام باشد نیست چون به ضرورت اجماع مسلمین آن نبوتی که حضرت داشته بعد از چهل سالگی بوده است و کسی نمی تواند خلاف این ضرورت مسلمین را بگوید.
جی پلاس: نبوت ختمی به لحاظ بستر زمانی آخرین حلقه زرین نبوت و رسالت محسوب می شود، ولی به اعتبار حقیقت، فراتر از زمان و زمین است و نبوت همه انبیا جلوه و تجلی نبوت ختمی است. این مساله در آموزه های عرفان اسلامی و سخنان امام خمینی مورد توجه ویژه قرار گرفته و جزء مسائل بنیادین پیامبرشناسی به حساب می آید. از این رو لازم است به آن بپردازیم:
یکی از جلوه های فرازمانی بودن نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن است که نبوت او به لحاظ حقیقت، با نبوت روح اعظم وجوداً متحد است. به همین دلیل جلوه زمینی آن در بستر زمان کهنه نمی شود بر خلاف نبوت سایر انبیا که همه زمان مند بوده و در بستری از زمان و در سرزمینی خاص ظهور کرده و با گذشت زمان جای خود را به پیامبر دیگر داده است.
یکی از عارفان در مقام بیان این مساله، نکته های در خور توجهی دارد: نبوت ذاتی حقیقی از آنِ روح اعظم است که خداوند او را به سوی نفس کل مبعوث کرده تا وی را از حقایق اسما و صفات حق آگاه سازد و از رهگذر این نبوت است که نفوس جزئی نیز از اسما و صفات و احکام الهی آگاه می شوند. نبوت روح اعظم، ذاتی است ولی نبوت مظاهر آن (نبوت انبیا) عرضی و گذراست، جز نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم که دائمی و زوال ناپذیر است، زیرا حقیقت او با حقیقت روح اعظم متحد است و صورت او صورت روح اعظم است و حقایق اسما و صفات به طور کامل در او ظهور یافته است، در حالی که انبیای دیگر تنها مظاهر بعضی از اسما و صفاتند. پس روح اعظم که گاهی از آن به «عقل کل» نیز یاد می شود در هر مظهری با صفتی از صفات و اسمی از اسما تجلی نموده تا آنکه در مظهر محمدی با ذات و همه صفات تجلی یافته است.
بنابراین چون حقیقت نبوت ختمی با نبوت روح اعظم یکی است، همان طور که نبوت انبیا مظاهر نبوت روح اعظم است، مظاهر نبوت ختمی نیز محسوب می شود. امام خمینی در موارد متعدد به تناسب در این باره سخن رانده و از جمله بدین مضمون گفته است:
در اسمای الهی اسم الله کامل ترین اسم است و در مظاهر انسان کامل، کامل ترین مظهر است لذا در میان شرایع، شریعت او از همه کامل تر است و کمال شریعت او به ولایت است و نسبت شریعت او به شرایع دیگر مثل نسبت او به صاحب شرایع است، زیرا شریعت او تحت دولت اسم الله قرار دارد که ازلی و ابدی است و سایر شرایع مظاهر شریعت اوست.
ایشان در جای دیگری با اشاره به برتری نبوت ختمی بر سایر نبوت ها می گوید:
فله الرئاسه التامة علی جمیع الامم السابقة و اللاحقة، بل کل النبوات من شئون نبوته، و نبوته(ص) دائرة عظیمة محیطة علی جمیع الدوائر الکلیة و الجزئیة و العظیمة و الصغیرة.
یعنی رسول خدا ریاست و حاکمیت تام بر همه امت های سابق و لاحق دارد، بلکه باید گفت همه نبوت ها از شئون نبوت آن حضرت است و نبوت او همانند دایره عظیمی است که محیط بر تمام دایره های کلی و جزئی و کوچک و بزرگ است.
این سخن امام در واقع بازتاب آموزه ها و حقایقی است که در روایات به روشنی مطرح شده است. از جمله فرموده اند: «آدم و من دونه تحت لوائی» و در روایتی دیگر آمده است: «نحن الاخرون السابقون» از رهگذر اینگونه معارف دینی، فرازمانی بودن نبوت ختمی به خوبی معلوم می شود.
از این رو در برخی متون عرفانی در این باره بدین مضمون آمده است:
بدان که نبوت به معنی انباء است یعنی اخبار و نبی آن است که از ذات و صفات و اسمای الهی و احکام خبر دهد از سر تحقیق و اخبار حقیقی. پس اهل تحقیق برآنند که نبوت اولا و بالذات از آن عقل کل است که مبعوث است به جهت انباء بی واسطه به جانب نفس کل و به واسطه به سوی نفس جزویه. حقیقت محمدی عقل اول است که روح اعظم است و صورت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم است که روح اعظم به تمامت اسما و صفات در او ظاهر شده و همچنان که نبوت ذاتی که اخبار از ذات و صفات حضرت الهی است اولا و بالذات روح اعظم راست که حقیقت آن حضرت است، در آخر نیز ختم نبوت عرض بر صورت و بر معنی آن حضرت گشته؛ پس اول به حقیقت و آخر به صورت در این کار نبوت که اخبار و اعلام است، آن حضرت بوده و باقی انبیا هر یکی مظهر بعضی از کمالات حقیقیه آن حضرتند.
این سروده نغز عارف شبستری هم ناظر به این حقیقت است که گفته است:
و از ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخر در این کار
معنای حدیث کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین
این حدیث نورانی در واقع معنای دیگری از فرازمانی بودن نبوت ختمی را بازگو کرده است زیرا چند معنا برای این حدیث قابل تصور است:
الف) ممکن است مراد از نبوت در این حدیث، همان حقایقی باشد که قبلا با استناد به روایتی به تفصیل بحث شد که فرشتگان مراتب مختلف توحید را از حقیقت وجود پیامبر فرا گرفتند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آنها آموخت که تهلیل و تمجید و تسبیح را چگونه انجام دهند و خدا را به چه نحو سپاس گویند و ستایش کنند. این حقیقت نوعی از نبوت بلکه به گفته امام خمینی معنای حقیقت نبوت است.
ب) ممکن است حدیث یادشده ناظر به حقیقت نبوت پیامبر که متحد با نبوت روح اعظم است باشد که آدم و سایر انبیا همه مظاهر آن هستند و پیامبر قبل از خلقت آدم و عالم آن مرتبه از نبوت را دارا بوده است. امام خمینی ضمن تحلیل مبسوط خود درباره این معنای نبوت پیامبر بدین مضمون می گوید:
دوره نبوت انبیا صلی الله علیه و آله و سلم در واقع دوره نبوت و خلافت اوست و آنان مظاهر ذات شریف او و خلافتشان مظاهر خلافت فراگیر و محیط اوست و ایشان (محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه اسم اعظم و سایر انبیا خلیفه دیگر اسمای محاطند، بلکه انبیا همگی خلفای او هستند و دعوتشان در حقیقت به سوی او و نبوت اوست؛ آدم و غیر او را همه زیر پرچم دارد.
نبوت به این معنا هم می تواند مصداق روشنی برای حدیث مذکور باشد.
ج) ممکن است مراد حدیث، نبوت تکوینی باشد. امام خمینی در این باره گفته است:
در خبر شریف نبوی صلی الله علیه و آله و سلم که می فرماید: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» مراد از نبوت، این نبوتی است که اخبار و انباء احکام باشد نیست چون به ضرورت اجماع مسلمین آن نبوتی که حضرت داشته بعد از چهل سالگی بوده است و کسی نمی تواند خلاف این ضرورت مسلمین را بگوید... پس باید خلاف ظاهر مرتکب شد و اگر بنا بر ارتکاب خلاف ظاهر باشد چه داعی دارد که تاویل شود به غیر آنچه ما می گوییم؟ بلکه ما به نوبه خود می گوییم: نبوت به یک مرتبه از وجود بوده که وجود نور محمدی صلی الله علیه و آله و سلم واسطه فیض در وصول نور وجود و کمال بوده است.
بنابر این در آن حدیث به هر یک از معانی یاد شده باشد، در واقع ناظر به فرازمانی بودن نبوت ختمی است و این حقیقت را می رساند که نبوت پیامبر به یک لحاظ فراتر از بستر زمان و زمین است و به همین دلیل ابدی و جاودان است. با این رویکرد، ژرفای دیدگاه امام به خوبی روشن می شود که گفته است:
رسالت ختمیه را که تمام دایره وجود از عوالم غیب و شهود تکوینا و تشریعا، وجودا و هدایتا ریزه خوار خوان نعمت آن سرور هستند و آن بزرگوار واسطه فیض حق و رابطه حق و خلق است و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقه او نبود، احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق عبور به موجودی از موجودات نمی کرد و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی تابید.
همه این حقایق ناظر به فرازمانی بودن حقیقت نبوت ختمی است، زیرا اگر نبوت ختمی مثل نبوت سایر انبیا در بستر زمان و زمین محدود می بود، هرگز آن نقش را در دایره تکوین و تشریع پیدا نمی کرد و نقطه پرگار هستی نمی شد، و قبل از خلقت آدم در مقام معلم فرشتگان آنها را معارف توحید آموختن نمی توانست.
برشی از کتاب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در نگاه عرفانی امام خمینی؛ ص 269-274؛ چاپ دوم(1389)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.