ملاقات دکتر سنجابی با امام روز سیزدهم آبان ماه و در حضور افرادی همچون محمود مانیان، حسین مهدیان، احمد سلامتیان، ابراهیم یزدی، بنی صدر، مرحوم اشراقی و حاج احمد آقا صورت گرفت.
جی پلاس: ملاقات دیگری که در آخرین روزهای نخستوزیری شریف امامی با امام صورت گرفت دیدار دکتر سنجابی بود. به یاد میآید یک بار در نجف امام از من راجع به جبهه ملی و آقای سنجابی سوال کردند. من چون جوان تند و پرشوری بودم، متناسب با سن و سال و حال آن موقع گفتم اینها هر انگیزه سیاسی و سوابق مبارزاتی داشته باشند، متناسب با جنبش انقلابی مردممان نمیتوانیم روی آنها و جبهه ملّی تکیه کنیم و به نظر میرسد افراد نان به نرخ روزخوری باشند و به هر حال نسبت به جبهه ملی تمایل زیادی نداشتم. از حاج مهدی عراقی شنیدم که قرار است دکتر سنجابی بیاید پاریس برای دیدار با امام، نشریات خارج از کشور هم زیاد از سنجابی اسم میبردند و به نوعی او و جبهه ملی را بزرگ جلوه میدادند. ما هم از این نگران بودیم که ایشان بیاید و پس از ملاقات با امام بخواهد آن دیدار را به عنوان ائتلاف سران سیاسی و مذهبی انقلاب مطرح کند، در حالی که مجموعه نیروهای جبهه ملی با کادرها و اعضایی محدود در حدی نبودند که وزنه مهمی تلقی شوند. البته عدهای از دوستان ایشان و افرادی که در دفتر پاریس بودند، سمپاتهای جبهه ملی بودند و روی این ملاقات مانور میدادند.
ملاقات دکتر سنجابی با امام در 13 آبان صورت گرفت. قرار ملاقات را ظاهراً آقای بنیصدر از طریق آقای اشراقی تنظیم کرده بود. در آن جلسه علاوه بر آقای سنجابی، آقایان حاج محمود مانیان و حاج حسین مهدیان، احمد سلامتیان، دکتر یزدی، بنی صدر، مرحوم اشراقی و سیداحمد آقا هم حضور داشتند. من ماجرای گفتگوها را از شهید عراقی شنیدم. دکتر سنجابی وقتی که مینشیند بعد از احوالپرسی و تعارفات اولیه، خیلی عادی خودش را به امام نزدیک میکند تا با ایشان درگوشی صحبت کند، امام بلافاصله میگویند ما مطلب درگوشی نداریم، دوستانی که اینجا هستند همه محرم هستند.
آقای سنجابی پس از بیان مطالبی میگوید چون عدهای از دوستان ما حضور ندارند، برای بیان مواضع خودمان در جلسه بعدی خدمت شما برسیم.
مطبوعات خارجی این ملاقات را انعکاس زیادی دادند. آقای سنجابی از قبل اعلام کرده بود که قصد دارد برای شرکت در جلسات سوسیالیستهای بینالمللی به کانادا و سپس برای دیدار فرزندش به امریکا برود. من به ذهنم رسید که اگر ایشان در آن کنفرانس شرکت کند طبیعتاً از اوضاع ایران و مسائل مربوط به انقلاب از او سوال میکنند، میتواند بگوید که من به عنوان رهبر یک حزب سیاسی نظراتی دارم و نظراتم را با رهبر انقلاب در پاریس هماهنگ کردم یا این خطوط مشترک ائتلاف ماست.
همانگونه که بارها گفتهام امام در دیدارهای خود خصوصاً با شخصیتهای مطرح یا نمایندگان دولتها بسیار دقیق بود. و جمیع نکات را مدّ نظر داشت، از جمله در همین دیدار با آقای سنجابی چون مطرح شده بود در دیدار دوم خود و با حضور دیگر دوستانشان به طور مفصل با امام گفتگو خواهد کرد و نیز پس از این دیدار گفته شده بود که عازم کانادا و امریکاست، طبیعتاً میتوانست دیدار مجدد وی با امام ابهاماتی را به دنبال داشته باشد. از جمله خود من به ذهنم رسید که چه بسا دیدار دوم ایشان با امام آن هم پس از مراجعت از امریکا تداعیگر پیام یا اشاراتی از مقامات سیاسی امریکا برای امام باشد و حتی ممکن است گفته شود که امام به اظهارات رسمی و غیررسمی مقامات کاخ سفید و وزارت امور خارجه امریکا توسط آقای سنجابی پاسخ داده و ایشان نظرات آنان را به امام منتقل کرده است. تصور میکنم همین برداشت را نیز دیگر دوستان داشتند. من این مطلب را به امام گفتم. بعداً شنیدم آقای اشراقی به آقای بنیصدر گفته بود امام دیدار مجدد با آقای سنجابی را در صورت مسافرت ایشان به امریکا صلاح نمیدانند. به همین دلیل یا به دیگر دلایل شخصی، آقای سنجابی در کنفرانس سوسیال ـ دموکراتهای بینالملل که در همان اوان در کانادا تشکیل شده بود شرکت نجست و حتی دیدار فرزند خود در امریکا را نیز لغو کرد.
در این خلال، در ایران شریف امامی استعفا داد. روز بعد آقای سنجابی اعلام کرد به کانادا نمیرود و پس از لغو سفر تماس گرفت که قرار بعدی با امام گذاشته شود قبل از اینکه ایشان به ملاقات امام بیاید، یک متنی را توسط حاج مانیان فرستاد که ما یک چنین بیانیهای داریم و این مواضع ماست، اگر جایی لازم به نظر میرسد اصلاح بکنید. چون در نظر داشتند بعد از دیدار با امام آن را منتشر کنند، در ذهن من مقداری سوالبرانگیز بود زیرا جبهه ملی به عنوان یک سازمان سیاسی میتوانست مواضع خود را در هر مقطعی اعلام دارد، چرا آن را به بعد از دیدار با امام موکول کرده و حتی از امام خواسته است حک و اصلاح لازم را انجام دهد.
به هرحال، امام یکی ـ دو جا را اصلاح کردند. پس از آن سنجابی به اتفاق همراهان قبلی با امام دیدار کرد. در آن جلسه ایشان به امام میگوید این مواضع ماست و اجازه بدهید که این به عنوان سند پیش شما بماند. بعد سوال میکند اجازه میدهید اگر در تهران یا جایی ضرورت پیدا کرد، این را اعلام بکنیم؟ امام با هوشیاری گفتند اگر این بیانیه مواضع شماست، همین الآن که از اینجا بیرون رفتید، میتوانید آن را اعلام کنید.
آقای سنجابی اصرار داشت که بیانیه فوق به امضای امام هم برسد، ولی امام آن را ضروری تشخیص ندادند. واقع امر هم به نظر من توقع بسیار نامناسبی بود. بعد از این دیدار ما یک عده خبرنگار را تحریک کردیم که بپرسند جریان چیست؟ که آنجا متن بیانیه را خواندند[1] و بلافاصله تمامی خبرگزاریها آن را مخابره کردند و از روز بعد تبلیغ کردند که بین جنبش ملی و جنبش اسلامی به رهبری خمینی و سنجابی ائتلاف شده است. از روز قبل عناصر جبهه ملی تلاش میکردند همین موضوع را جا بیندازند. یکی از دوستان ما ـ دکتر رضا صفاتی ـ که از آلمان به پاریس آمده بود و قصد داشت به نوفل لوشاتو بیاید، نقل میکند وقتی این ملاقات تمام شد، در دفتر پاریس یکی از افرادی که همراه امام از نجف به پاریس آمده بود خیلی خوشحال شد و شیرینی پخش کردند و گفتند که الحمدلله نهضتیها را شکست دادیم و سیلی زدیم به صورت بازرگان.
برای من خیلی دردناک بود که چرا باید یک عده سادهاندیش باشند وقتی شنیدم خیلی برآشفته شدم، رفتم خدمت امام و گفتم من در این یکی ـ دو روز نِق میزدم برای این بود که این کار صورت نگیرد. امام گفتند مگر چه شده؟ گفتم که من دَردَم این است که اینها در شأنی نیستند که بخواهند با شما بیانیه مشترک بدهند و بخواهند با ما ایجاد وحدت بکنند. جبهه ملی قصد بهرهبرداری سیاسی دارد. من شنیدم که یکی از آقایان جشن راه انداخته و شیرینی داده و درصدد نوشتن بیانیه مشترک هستند. آنگونه که یادم مانده آقای خوئینیها در همین لحظه به ما و حاج مهدی عراقی پیوست. امام گفتند «نگران نباش! اگر بیانیهای به این صورت بیرون بیاید من تکذیب میکنم» من خیلی آرام شدم. به خودم گفتم خدا کند آنها یک چنین بیانیهای بدهند حتی بدمان نمیآمد که آن دفتر یک بیانیه به عنوان اعلامیه مشترک بدهد که ما بتوانیم تکذیبیهای از امام بگیریم اما ظاهراً این به گوش آن طرف هم رسید و هوشیاریشان ایجاب میکرد که این کار را انجام ندهند.
1. متن بیانیه دکتر سنجابی از این قرار است:
بسمه تعالی یکشنبه، 14 ذیحجه 1398، 14 آبان 1357
1ـ سلطنت کنونی ایران با نقض قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاستهای بیگانه فاقد پایگاه قانونی و شرعی است.2ـ جنبش ملی ـ اسلامی ایران، با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی با هیچ ترکیب حکومتی، موافقت نخواهد کرد.3ـ نظام حکومت ملی ایران، بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال، به وسیله مراجعه به آرای عمومی تعیین گردد.
برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 113-117؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.