حمیده بلوری در یادداشتی در روزنامه مردم نو نوشت: شاید به همین جهت است که نگاه اغلب صاحب نظران روانشناسی و جامعه شناسی و حتی نگاه اکثر افراد در سراسر دنیا، به ریزترین جزییات این رویدادِ به ظاهر ورزشی دوخته شده است! به طوری که مرتب کردن رختکن ژاپنیها، توسط بازیکنان، پس از باخت و پس از حذف شدن آنها از جام جهانی به تیترِ یک بسیاری از رسانه های جهان بدل می شود! رفتاری که اگرچه بسیار ساده است اما می تواند نگاه یک جهان را نسبت به مردم آن سرزمین تغییر دهد و گردشگران فراوانی را به آن دیار بکشاند.
بی تردید فرهنگ ژاپنی ها فرهنگ ویژه ای است. از عذرخواهی و استعفای مکرر مسئولان و تواضع و فروتنی مثال زدنی مدیران این کشور تا بالا بودن سرانه مطالعه مردمشان و ارج نهادن آنها به کار گروهی، در کنار خواب و خوراک اندکشان در همان پیاله های کوچک معروف! و لباسهای ساده شان... همه و همه میتواند شگفتی و تحسین و احترام ما را برانگیزد! شاید به همین دلیل است که وقتی هر یک از ما به نام ژاپن برخورد می کنیم، به گونه ای احترام آمیز با این نام برخورد می کنیم! بی تردید این نوع برخورد ما مربوط به برداشتی است که هر یک از ما در مورد این کشور و مردمش داریمو یا به عبارت بهتر، این احترام حاصل از شناختی است که خود ژاپنی ها با رفتارشان به ما داده اند!
در خاطرات کسانی که به این کشور سفر کردند نیز بیشتر به موارد مثبت مردم ژاپن اشاره می شود.در حقیقت ژاپن کشوری است با مردمی کوشا و قانع که منابع طبیعی چندانی ندارد و سالانه با صدها زلزله مواجه می شود؛ اما هیچ یک از این مشکلات جلوی آنها را برای تبدیل شدن به بزرگترین های اقتصاد جهان نگرفته است!
با تمام این تفاسیر، قرار نیست انتقادی به فرهنگ مردم ژاپن وارد نکنیم؛ نگاه ربات گونه به انسان، شاید یکی از انتقادهایی باشد که بتوان به ژاپنی ها وارد کرد! به طوری که ژاپن یکی از طولانی‌ترین ساعت‌های کاری هفتگی در جهان را دارد و هر ژاپنی بیش از 80 ساعت در هفته کار میکند!
فرهنگ، مجموعه‌ای از آداب، رسوم، هنجارها، باورها، اخلاق، ایدئولوژی، تکنولوژی و رفتارهایی است که ما در جامعه می‌آموزیم و به آن عمل می‌کنیم. فرهنگ آن چیزی است که به ‌صورت شفاهی، مکتوب یا در قالب ارزش‌ها به دیگران یا نسل بعد انتقال می‌دهیم و این رفتارهای اجتماعی اکتسابی است و فطری و ذاتی نیستند. برخورد اخلاقی با جامعه، برخورد اخلاقی با جهان، برخورد اخلاقی با انسان، برخورد اخلاقی با طبیعت، احترام به آب و باد و خاک و آتش و مبنا قراردادن اخلاق در همه مناسبات و روابط فردی و جمعی؛ همدلی، نیکی کردن، عشق و مهر ورزیدن ظلم ستیزی و دادگری، ایمان و یکتاپرستی، هنر و موسیقی غنی و.. همه و همه از مصادیق فرهنگ یک جامعه به شمار میرود!
اما شاید کشور ما علی رغم دارا بودن تمدن درخشان چند هزار ساله و کم نظیرش، متاسفانه در مقوله فرهنگ و رعایت حقوق دیگران، اندکی با مشکل مواجه باشد! برای مثال کار گروهی، میان ما تقریبا بی معناست و اغلب ما عاشق تکرَوی هستیم و این را از افتخارات خود می دانیم. اغلب ما با دیگران سرسازگاری نداریم و اهل مسامحه و مدارا نیستیم؛ درنتیجه از کار گروهی گریزانیم.
سرانه مطالعه ما بسیار ناچیز است و ظاهرا هیچ برنامه مشخصی نیز برای رفع این معضل بزرگ اجتماعی، نه از طرف مردم و نه از طرف دولتمردان برداشته نشده است؛ این درحالی است که ریشه بسیاری از مسائل اجتماعی را فقر کتابخوانی و به تبع آن فقر فرهنگی عنوان کرده اند؛
فرهنگ ایرانی به باور همگان یکی از ماندگارترین و اثرگذارترین فرهنگ‌های تاریخ بوده است. قدمت و اصالت این فرهنگ از یک سو، و غنا و زیبا‌یی‌های برگرفته از آموزه‌های آسمانی دین اسلام از سوی دیگر، میراثی گرانبها برای این سرزمین به بار آورده است.با این وجود چرا در جامعه ما، بسیاری از موارد، از قبیل آموزش فرهنگ صحیح و رعایت حقوق شهروندی تا این اندازه به دست فراموشی سپرده شده است؟

** روزنامه مردم نو، 1397،4،17.
6085/7312
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.