نام گذاری کوچه ها و معابر یکی از ضرورت های مهم در محل سکونت افراد محسوب می شود. زیرا این امر در مکان یابی و آدرس دادن سرعت می بخشد. اغلب ما بی آن که خود بدانیم اهمیت زیادی برای اسامی خیابانهای شهرمان و به طور کلی فضاهای شهری قائل هستیم چراکه وقتی برای کوچه یا خیابانی نامی انتخاب و بر تابلویی زده می شود در حقیقت آن محله با آن اسم زنده و دارای شناسنامه می شود. بنابراین دقت در انتخاب اسامی برای معابر و گذرگاهها و حتی مدارس و درمانگاههای شهر قابل انکار نیست. رضا باباخانی، پژوهشگر حوزه شهرسازی و معماری، در این باره می گوید: آن چه معمولا در مورد انتخاب اسامی برای فضاها و عناصر شهری رخ می دهد این است که بی آنکه پژوهشی انجام شود نامگذاری صورت گرفته و انتخاب اسم بیشتر براساس سلیقه است. اما شاید باور این مطلب سخت باشد که تاثیر اسامی عناصر و فضاهای شهری بر روی شهروندان و الخصوص کودکان امری قطعی شمرده می شود.
توجه کنید وقتی شهروندان، فضاها و عناصر شهری را در میان خود مورد خطاب قرار می دهند چه اتفاقی به وقوع می پیوند. وقتی کسی که به همراه فرزندش با یک فضا و یا عنصر شهری روبرو می شود، چه کنش و واکنشی صورت می گیرد. پرداختن به این چنین مسائلی از دریچه دانش روان شناسی بسیار حائز اهمیت است.
وقتی ما در فضاهای شهری و یا در کنش متقابل عناصر شهری هستیم، ارتباطی میان ما و اسامی این فضاها و عناصر ایجاد می شود. دقت کنید، مثلاً فضاهای عملکردی در شهرها مانند؛ بیمارستان، درمانگاه، سینما، هتل، باشگاه، استخر و یا نمادهای شهری مانند؛ میادین، پل ها و غیره... همواره با شهروندان در حال برقراری ارتباط دوسویه در بعد پنهان ذهن هستند.
به نظر شما در این ارتباط عینی که به ارتباط ذهنی ختم می شود، چه اتفاقی صورت می گیرد، آیا جز این است که شهروندان شهر نسب به فضا و عناصر شهری قضاوت می کنند و آن ها را در اعماق افکار خود مورد نقد و یا بررسی قرار می دهند و در انتهای این نقد و بررسی صفت هایی را به این اسامی اضافه می کنند که حاصل قضاوت آن ها است. مثلاً در یک محاوره ساده بین اعضای خانواده که از سینما، استخر یا مرکز درمانی استفاده نموده اند، در نقد خود به این فضاهای عملکردی که عموماً هم ناراضی هستند، صفت های مانند سینمای کوچک یا بد، استخرکثیف و یا شلوغ و بیمارستان کثیف و بدرد نخور و یا... را می دهند.
باباخانی اضافه می کند: به طور دقیق تر بیان کنم اینطور است که شهروندان در جملات خود اول عملکرد، یعنی استخر یا بیمارستان و سپس اسمی را که برایش انتخاب شده، عنوان می کنند و در نهایت صفتی را که حاصل استفاده از این فضا است به آن اسم اضافه می نمایند، مانند اینکه شهروندی به شهروند دیگری در یک مکالمه عادی روزانه می گوید (استخر طاهرکثیف است و او در تایید صحبتش می گوید؛ بله، طاهرکثیف و شلوغ است، دیگر به آنجا مراجعه نکن.) پس می بینیم که انتخاب اسم برای فضاها و عناصر شهری چقدر حائز اهمیت است و می تواند مفهوم و معنا را تحت شعاع خود قرار دهد و طاهر را که خود به معنای تمیزی و پاکی است با صفت بدی مثل کثیف و زشت در ذهن انسان تداعی کند. حتماً مستحضر هستید که علم روان شناسی معتقد است که شخصیت کودکان از سه تا شش سالگی بیشترین شکل یافتگی را دارند و در این سن شدیداً تحت تاثیر محیط و انسان های پیرامون آن هستند و هرچیزی که از دیگری و محیط دریافت می کنند، آن را باور و در ضمیر ناخودآگاه خود به آن ایمان و باور می آورند و جزئی از باورهای خودشان می دانند، حال می بینیم که وقتی نام و اسامی عناصر و فضاهای شهری در میان اعضای خانواده رد بدل می شود و به آن ها بر اثر قضاوت والدین و دیگران که از روی عملکرد و استفاده از فضا صفت های گوناگونی داده شده، چه اتفاقی می افتد. کودک باور می کند که آن اسم با آن صفت ارتباط مستقیمی دارد، یعنی طاهر را کثیف و بد می پندارد یا شلوغ و زشت می داند. دقت در تعیین اسامی و عناوین فضاها و عناصر شهری بسیار مهم و حائز اهمیت است. شاید این صفت ها و این القاب که در نتیجه قضاوت شهروندان از فضاهای شهری است در ذهن بزرگسالان تاثیر بسزائی نداشته باشد، اما قطعاً در افکار و باورهای کودکان که همانا سرمایه های آتی این جامعه می باشند، تاثیرگذار خواهد بود.
این پژوهشگر در ادامه عنوان می دارد: نکته این مباحث در این است که ما در انتخاب اسامی برای فضاهای شهری باید بسیار دقت کنیم و در انتخاب اسامی که دارای قداست و تاثیرگذاری در باورهای ملی و مذهبی ما هستند بیشتر تامل کنیم. وقتی انسان ها نسبت به فضاهای شهری که حاصل تولید انسان جایز الخطاست قضاوت می کنند و صفاتی را بر اثر همین قضاوت به آن ها می دهند، باعث شکستن قبح و ارزش این اسامی ملی و مذهبی می گردند، من تاکیدم فقط اسامی و عناوین مذهبی نیست، بلکه اسطوره های ملی ایران زمین را هم مدنظر دارم. توجه کنید سرمایه های ملی و مذهبی ما دارای جریان های فکری و اندیشه های انسان ساز بودند و هدف غایی و نهایی آن ها ساختن انسان به معنای حقیقی رسیدن به درجه انسانیت بوده است.
باباخانی در پاسخ به این سوال که برای نامگذاری هر چه شیواتر فضاهای شهری چه باید کرد، گفت: بهتر است در انتخاب نام برای فضاها و عناصر شهری از علم روان شناسی، ادبیات و یا علوم مربوطه ی انسان شناسی استفاده کنیم و ابعاد تاثیرگذاری مسئله ای با این اهمیت مورد توجه قرار دهیم. وی در تشریح این موضوع عنوان کرد: ببینید زندگی انسان دارای دو بعد متاثر از هم است، بعد مادی و معنوی، اگر مثالی بخواهم بزنم مانند کلمات کتاب که ظاهر ماجرا است و معنا و مفهوم کلمات که در نهایت معنای اصلی و برداشت نهایی ما از کتاب را در بر می گیرد و دو بعد از یک کتاب را به نمایش می گذارد. در شهر هم این طور است. کالبد و عملکرد فضای شهری یک بعد از این تاثیرگذاری را به ما نشان می دهد. اما نکته اینجاست که شهروندان تا زمانی که در فضای شهری و یا در ارتباط با عناصر شهری هستند این تاثیرگذاری را احساس می کنند (یعنی محدود به مکان است) اما بعد مفهومی آن که در اصل معنا و محتوای فضای شهری است، قابل انتقال است و شهروندان به کمک اسم و صفتی که در اثر استفاده از فضا و تجربه ی که از آن به دست آورده اند، سیال و غیر ثابت است و به همه ی شهروندان قابل تسری است. این مسئله قابل تامل و اندیشیدن است که شهروندان ناراضی از فضاها و عناصر شهری چه صفت هایی را ناخواسته در اثر نارضایتی از بیمارستان، باشگاه، استخر، بزرگراه، اتوبان و غیره... به این اسامی می دهند و چون به راحتی این صفت ها قابل انتشار در جامعه است، تاثیرگذاری این تسری بر روی کودکان، نوجوانان، جوانان جامعه ما چه خواهد بود؟ ضمیرناخودآگاه کودک خردسال ما در اثر شنیدن این اسامی مقدس ملی و مذهبی با صفت های ناپسند چه باوری را در اعماق وجودی خود شکل می دهد. پس بهتر این است که سیستم مدیریت شهری نسبت به انتخاب اسامی فضاها و عناصر شهری دقت کرده، چرا که توجه به این مسائل و نکات مهم، مواردی است که می تواند باور دو نسل را در یک زمان نسبت به یک مفهوم و معنا تغییر دهد. معماری و شهرسازی اسلامی فقط گنبد، مناره، گلدسته و ایوان نیست، بلکه بیشتر و بیشتر توجه مفهومی و معنایی به ارتباط معانی و اسامی اسلامی و تاثیرات آن در نسل های امروز و آتی است.
7312/8068
دریافت: حسن اکبری** انتشار دهنده: اسماعیل جهانبخش
توجه کنید وقتی شهروندان، فضاها و عناصر شهری را در میان خود مورد خطاب قرار می دهند چه اتفاقی به وقوع می پیوند. وقتی کسی که به همراه فرزندش با یک فضا و یا عنصر شهری روبرو می شود، چه کنش و واکنشی صورت می گیرد. پرداختن به این چنین مسائلی از دریچه دانش روان شناسی بسیار حائز اهمیت است.
وقتی ما در فضاهای شهری و یا در کنش متقابل عناصر شهری هستیم، ارتباطی میان ما و اسامی این فضاها و عناصر ایجاد می شود. دقت کنید، مثلاً فضاهای عملکردی در شهرها مانند؛ بیمارستان، درمانگاه، سینما، هتل، باشگاه، استخر و یا نمادهای شهری مانند؛ میادین، پل ها و غیره... همواره با شهروندان در حال برقراری ارتباط دوسویه در بعد پنهان ذهن هستند.
به نظر شما در این ارتباط عینی که به ارتباط ذهنی ختم می شود، چه اتفاقی صورت می گیرد، آیا جز این است که شهروندان شهر نسب به فضا و عناصر شهری قضاوت می کنند و آن ها را در اعماق افکار خود مورد نقد و یا بررسی قرار می دهند و در انتهای این نقد و بررسی صفت هایی را به این اسامی اضافه می کنند که حاصل قضاوت آن ها است. مثلاً در یک محاوره ساده بین اعضای خانواده که از سینما، استخر یا مرکز درمانی استفاده نموده اند، در نقد خود به این فضاهای عملکردی که عموماً هم ناراضی هستند، صفت های مانند سینمای کوچک یا بد، استخرکثیف و یا شلوغ و بیمارستان کثیف و بدرد نخور و یا... را می دهند.
باباخانی اضافه می کند: به طور دقیق تر بیان کنم اینطور است که شهروندان در جملات خود اول عملکرد، یعنی استخر یا بیمارستان و سپس اسمی را که برایش انتخاب شده، عنوان می کنند و در نهایت صفتی را که حاصل استفاده از این فضا است به آن اسم اضافه می نمایند، مانند اینکه شهروندی به شهروند دیگری در یک مکالمه عادی روزانه می گوید (استخر طاهرکثیف است و او در تایید صحبتش می گوید؛ بله، طاهرکثیف و شلوغ است، دیگر به آنجا مراجعه نکن.) پس می بینیم که انتخاب اسم برای فضاها و عناصر شهری چقدر حائز اهمیت است و می تواند مفهوم و معنا را تحت شعاع خود قرار دهد و طاهر را که خود به معنای تمیزی و پاکی است با صفت بدی مثل کثیف و زشت در ذهن انسان تداعی کند. حتماً مستحضر هستید که علم روان شناسی معتقد است که شخصیت کودکان از سه تا شش سالگی بیشترین شکل یافتگی را دارند و در این سن شدیداً تحت تاثیر محیط و انسان های پیرامون آن هستند و هرچیزی که از دیگری و محیط دریافت می کنند، آن را باور و در ضمیر ناخودآگاه خود به آن ایمان و باور می آورند و جزئی از باورهای خودشان می دانند، حال می بینیم که وقتی نام و اسامی عناصر و فضاهای شهری در میان اعضای خانواده رد بدل می شود و به آن ها بر اثر قضاوت والدین و دیگران که از روی عملکرد و استفاده از فضا صفت های گوناگونی داده شده، چه اتفاقی می افتد. کودک باور می کند که آن اسم با آن صفت ارتباط مستقیمی دارد، یعنی طاهر را کثیف و بد می پندارد یا شلوغ و زشت می داند. دقت در تعیین اسامی و عناوین فضاها و عناصر شهری بسیار مهم و حائز اهمیت است. شاید این صفت ها و این القاب که در نتیجه قضاوت شهروندان از فضاهای شهری است در ذهن بزرگسالان تاثیر بسزائی نداشته باشد، اما قطعاً در افکار و باورهای کودکان که همانا سرمایه های آتی این جامعه می باشند، تاثیرگذار خواهد بود.
این پژوهشگر در ادامه عنوان می دارد: نکته این مباحث در این است که ما در انتخاب اسامی برای فضاهای شهری باید بسیار دقت کنیم و در انتخاب اسامی که دارای قداست و تاثیرگذاری در باورهای ملی و مذهبی ما هستند بیشتر تامل کنیم. وقتی انسان ها نسبت به فضاهای شهری که حاصل تولید انسان جایز الخطاست قضاوت می کنند و صفاتی را بر اثر همین قضاوت به آن ها می دهند، باعث شکستن قبح و ارزش این اسامی ملی و مذهبی می گردند، من تاکیدم فقط اسامی و عناوین مذهبی نیست، بلکه اسطوره های ملی ایران زمین را هم مدنظر دارم. توجه کنید سرمایه های ملی و مذهبی ما دارای جریان های فکری و اندیشه های انسان ساز بودند و هدف غایی و نهایی آن ها ساختن انسان به معنای حقیقی رسیدن به درجه انسانیت بوده است.
باباخانی در پاسخ به این سوال که برای نامگذاری هر چه شیواتر فضاهای شهری چه باید کرد، گفت: بهتر است در انتخاب نام برای فضاها و عناصر شهری از علم روان شناسی، ادبیات و یا علوم مربوطه ی انسان شناسی استفاده کنیم و ابعاد تاثیرگذاری مسئله ای با این اهمیت مورد توجه قرار دهیم. وی در تشریح این موضوع عنوان کرد: ببینید زندگی انسان دارای دو بعد متاثر از هم است، بعد مادی و معنوی، اگر مثالی بخواهم بزنم مانند کلمات کتاب که ظاهر ماجرا است و معنا و مفهوم کلمات که در نهایت معنای اصلی و برداشت نهایی ما از کتاب را در بر می گیرد و دو بعد از یک کتاب را به نمایش می گذارد. در شهر هم این طور است. کالبد و عملکرد فضای شهری یک بعد از این تاثیرگذاری را به ما نشان می دهد. اما نکته اینجاست که شهروندان تا زمانی که در فضای شهری و یا در ارتباط با عناصر شهری هستند این تاثیرگذاری را احساس می کنند (یعنی محدود به مکان است) اما بعد مفهومی آن که در اصل معنا و محتوای فضای شهری است، قابل انتقال است و شهروندان به کمک اسم و صفتی که در اثر استفاده از فضا و تجربه ی که از آن به دست آورده اند، سیال و غیر ثابت است و به همه ی شهروندان قابل تسری است. این مسئله قابل تامل و اندیشیدن است که شهروندان ناراضی از فضاها و عناصر شهری چه صفت هایی را ناخواسته در اثر نارضایتی از بیمارستان، باشگاه، استخر، بزرگراه، اتوبان و غیره... به این اسامی می دهند و چون به راحتی این صفت ها قابل انتشار در جامعه است، تاثیرگذاری این تسری بر روی کودکان، نوجوانان، جوانان جامعه ما چه خواهد بود؟ ضمیرناخودآگاه کودک خردسال ما در اثر شنیدن این اسامی مقدس ملی و مذهبی با صفت های ناپسند چه باوری را در اعماق وجودی خود شکل می دهد. پس بهتر این است که سیستم مدیریت شهری نسبت به انتخاب اسامی فضاها و عناصر شهری دقت کرده، چرا که توجه به این مسائل و نکات مهم، مواردی است که می تواند باور دو نسل را در یک زمان نسبت به یک مفهوم و معنا تغییر دهد. معماری و شهرسازی اسلامی فقط گنبد، مناره، گلدسته و ایوان نیست، بلکه بیشتر و بیشتر توجه مفهومی و معنایی به ارتباط معانی و اسامی اسلامی و تاثیرات آن در نسل های امروز و آتی است.
7312/8068
دریافت: حسن اکبری** انتشار دهنده: اسماعیل جهانبخش
کپی شد