گلادیاتورها مردهایی بودند با بدن ورزیده و ماهر در بهکار بردن شمشیر، گرز، نیزه و تبر. اما نبرد آنها نه امنیت میآورد، نه دشمن را میتاراند. نبرد گلادیاتورها نبرد مبارزهایی در روم باستان بود که به بردگی گرفته میشدند تا در میدانی فراخ و برابر چشمهای خشونتخواه تماشاگران، خون همدیگر را بریزند و سینه و پهلوی هم را بدرند. نبرد گلادیاتورها هیچوقت برندهای نداشت. همه بازنده بودند و قرار بود کشته شوند. آنها ماهر میشدند تا قاتل هم باشند و دستآخر خودشان هم کشته شوند. میدان نبرد گلادیاتورها، جایی برای یک بازی با نتیجه همیشگی باخت - باخت بود.
اما در دوران معاصر و در پهنه حوضه آبریز رودخانه قزلاوزن، تاریخ به شکل اسفباری در حال تکرار است. جایی که سودجویی و رانتخواری شرکتهای مشاور و پیمانکار سدسازی و برخی مسئولان حامی آنها، مسابقهای را بین استانهای سهیم در حوضه این رودخانه شکل داده است و مدام بر طبل این مسابقه کوبیده میشود تا آتش این دعوا و کشمکش تندتر شود؛ چراکه این کشمکش اگرچه مصیبت و ویرانی را برای تمامی استانهای حوضه قزلاوزن رقم خواهد زد، اما پروژههای غیرفنی و پر از ایراد را در چشم تماشاگران قابل توجیه جلوه میدهد تا جیبهای عدهای را از اعتبارهای چند میلیاردی این پروژهها پر کند. این کشمکش برای تداوم رانتخواری ضروری است: چراکه در صورت پایبندی به الگوهای علمی و شفاف توسعه پایدار و تضمینکننده منافع دائمی و توأم با آرامش تمام سهمبران حوضه قزلاوزن، نهتنها نمیتوان پروژههای غیرضروری چند صد میلیاردی را تحمیل کرد، بلکه هیاهویی هم برای لاپوشانی ایرادهای فنی و غیرقابل توجیه آنها شکل نخواهد گرفت.
آنچه که اکنون در حوضه قزلاوزن در حال وقوع است، مسابقهای بین استانهای کردستان، زنجان، آذربایجان شرقی، اردبیل و گیلان برای احداث سدهای غلط و حفر چاههای غیراصولی و طرحهای آبزیپروری است. پروژههایی که هر یک به منزله پتک، گرز، تبر و شمشیر در دستان متولیان یک استان است تا مگر استان رقیب را مقهور مهارت خود در ضربه زدن به موجودیت قزلاوزن کند. پروژههایی که تمام پتانسیلهای توسعه وابسته به وجود قزلاوزن را تخریب خواهد کرد و نتیجه آن آسیبهای جبرانناپذیر جوامع انسانی و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی در هر پنج استان خواهد بود. وقتی حفر چاههای غیراصولی و انتقال آب در کردستان به احداث سدهای پر ایراد مشمپا و مراش در زنجان گره میخورد و سد خودخواهانه شهریار آذربایجان شرقی تبعات منفی خود را به تبعات انتقال آب در اردبیل و سد منجیل و بارگذاری غیراصولی مصرف آب در گیلان میافزاید، نباید انتظار داشت که مراتع و مزارع کردستان نخشکد و بیابانزایی و کانونهای محلی ریزگردساز، عرصه را بر توسعه زنجان و آذربایجان شرقی تنگ نکند و شور شدن زمینهای زراعی در اردبیل و گیلان، چیزی جز درماندگی به بار آورد و ورشکستگیهای گسترده اقتصادی و گسستهای اجتماعی سراغمان نیاید.
تنازع بین پنج استان حوضه قزلاوزن برای حبس کردن بیشترین سهم از آب قزلاوزن در مخازن سدها و پروژههای آبی اینچنینی، چیزی جز تکرار جنگ گلادیاتورها نیست. جنگی که نتیجهای جز مرگ و ویرانی برای ساکنان آن نخواهد داشت و این شرکتهای رانتخوار خواهند بود که با مشتهای پر از پول، بر نعش سرزمینهای مرده خواهند نگریست و به هیاهویی ساختگی که جیب شرطبندی آنها را پر کرده است، لبخندی از رضایت خواهند زد، در حالی که نتیجه مسابقه سازههای آبی برای هر پنج استان، باخت - باخت خواهد بود!
7312/8068
خبرنگار: حسن اکبری** انتشار دهنده: اسماعیل جهانبخش
اما در دوران معاصر و در پهنه حوضه آبریز رودخانه قزلاوزن، تاریخ به شکل اسفباری در حال تکرار است. جایی که سودجویی و رانتخواری شرکتهای مشاور و پیمانکار سدسازی و برخی مسئولان حامی آنها، مسابقهای را بین استانهای سهیم در حوضه این رودخانه شکل داده است و مدام بر طبل این مسابقه کوبیده میشود تا آتش این دعوا و کشمکش تندتر شود؛ چراکه این کشمکش اگرچه مصیبت و ویرانی را برای تمامی استانهای حوضه قزلاوزن رقم خواهد زد، اما پروژههای غیرفنی و پر از ایراد را در چشم تماشاگران قابل توجیه جلوه میدهد تا جیبهای عدهای را از اعتبارهای چند میلیاردی این پروژهها پر کند. این کشمکش برای تداوم رانتخواری ضروری است: چراکه در صورت پایبندی به الگوهای علمی و شفاف توسعه پایدار و تضمینکننده منافع دائمی و توأم با آرامش تمام سهمبران حوضه قزلاوزن، نهتنها نمیتوان پروژههای غیرضروری چند صد میلیاردی را تحمیل کرد، بلکه هیاهویی هم برای لاپوشانی ایرادهای فنی و غیرقابل توجیه آنها شکل نخواهد گرفت.
آنچه که اکنون در حوضه قزلاوزن در حال وقوع است، مسابقهای بین استانهای کردستان، زنجان، آذربایجان شرقی، اردبیل و گیلان برای احداث سدهای غلط و حفر چاههای غیراصولی و طرحهای آبزیپروری است. پروژههایی که هر یک به منزله پتک، گرز، تبر و شمشیر در دستان متولیان یک استان است تا مگر استان رقیب را مقهور مهارت خود در ضربه زدن به موجودیت قزلاوزن کند. پروژههایی که تمام پتانسیلهای توسعه وابسته به وجود قزلاوزن را تخریب خواهد کرد و نتیجه آن آسیبهای جبرانناپذیر جوامع انسانی و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی در هر پنج استان خواهد بود. وقتی حفر چاههای غیراصولی و انتقال آب در کردستان به احداث سدهای پر ایراد مشمپا و مراش در زنجان گره میخورد و سد خودخواهانه شهریار آذربایجان شرقی تبعات منفی خود را به تبعات انتقال آب در اردبیل و سد منجیل و بارگذاری غیراصولی مصرف آب در گیلان میافزاید، نباید انتظار داشت که مراتع و مزارع کردستان نخشکد و بیابانزایی و کانونهای محلی ریزگردساز، عرصه را بر توسعه زنجان و آذربایجان شرقی تنگ نکند و شور شدن زمینهای زراعی در اردبیل و گیلان، چیزی جز درماندگی به بار آورد و ورشکستگیهای گسترده اقتصادی و گسستهای اجتماعی سراغمان نیاید.
تنازع بین پنج استان حوضه قزلاوزن برای حبس کردن بیشترین سهم از آب قزلاوزن در مخازن سدها و پروژههای آبی اینچنینی، چیزی جز تکرار جنگ گلادیاتورها نیست. جنگی که نتیجهای جز مرگ و ویرانی برای ساکنان آن نخواهد داشت و این شرکتهای رانتخوار خواهند بود که با مشتهای پر از پول، بر نعش سرزمینهای مرده خواهند نگریست و به هیاهویی ساختگی که جیب شرطبندی آنها را پر کرده است، لبخندی از رضایت خواهند زد، در حالی که نتیجه مسابقه سازههای آبی برای هر پنج استان، باخت - باخت خواهد بود!
7312/8068
خبرنگار: حسن اکبری** انتشار دهنده: اسماعیل جهانبخش
کپی شد