به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، ایجاد امنیت در جامعه، مهمترین وظیفه حکومت ها است. تامین امنیت در ابعاد و سطوح مختلف آن به حتم اصلی ترین عامل رضایتمندی مردم از حکومت ها را تشکیل می دهد. در سایه سار امنیت و آرامش است که استعدادها شکوفا می شود و پیشرفت و بالندگی حاصل می شود. در برابر، برجستگی قانون بقا در وجود جامعه، فضای امنیتی را به عاملی برای ناامنی بدل می کند.
خلط دو مفهوم متفاوت جامعه امن و جامعه امنیتی نزد برخی گروه ها و جریان های سیاسی، موجب شده آنان برای ایجاد امنیت مورد نظر خود به دنبال ایجاد فضای امنیتی باشند؛ فضایی که در چرخه ای باطل ناامنی را بازتولید می کند و جامعه و نظام سیاسی را به سوی تنش پیش می برد.
پژوهشگر ایرنا برای بررسی این موضوع با «رحمتاله بیگدلی» عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت و گو کرد. بیگدلی در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا به بررسی مولفه های جامعه امنیتی و تفاوت آن با جامعه امن پرداخت و از پیامدهای امنیتی کردن فضای جامعه گفت. در ادامه متن گفت و گوی ایرنا با بیگدلی آمده است.
***ایرنا: جامعه امن و جامعه امنیتی با یکدیگر چه تفاوت هایی دارند؟
**بیگدلی: برای فهم درست تفاوت جامعه امن با جامعه امنیتی لازم است که ما درک درستی از معنای امنیت داشته باشیم. امنیت در لغت به معنای در «امان بودن، بیبیمی، آسایش، بیهراسی، اطمینان و سکون قلب» است. با توجه به معنای لغوی امنیت، جامعه امن به جامعهای اطلاق میشود که مردم آن جامعه از امنیت به معنای مذکور برخوردار و از همه خطراتی که آنان را تهدید میکند در امان باشند، بیم، ترس و هراس بر زندگی آنان حاکم نباشد، در راحتی و آسایش باشند و اطمینان و سکون قلب بر وجود و زندگی آنان حاکم باشد.
***ایرنا: مفهوم امنیت ورای جنبه نظری و در واقعیت چگونه تفسیر می شود؟
**بیگدلی: طبق نظر فیلسوفان، انسان موجودی مدنی بالطبع است و فقط در سایه زندگی اجتماعی است که استعدادهای انسانی آدمی شکوفا میشود. امنیت بنیادیترین نیاز انسانی هم در زندگی فردی و هم زندگی اجتماعی است و برآورده شدن سایر نیازهای فردی و جمعی آدمی بستگی به مقوله امنیت دارد و در یک جامعه امن است که استعدادهای آدمیان آنچنان که باید و شاید شکوفا میشود. در مقابل، جامعه غیرامن، جامعهای است که در آن مردم فاقد امنیت به معنای مذکور باشند و امکان شکوفایی استعدادهای انسانی در آن نباشد.
***ایرنا: حکومت ها چگونه می توانند امنیت شهروندان را در جامعه تضمین کنند؟
**بیگدلی: بنیادیترین مؤلفه امنیت و جامعه امن، جریان «انصاف» و «عدالت» در جامعه است. در علم اخلاق، قاعدهای تحت عنوان «قاعده طلایی» یا «قاعده زرین» مطرح است که یک اصل اخلاقی را که شامل دو بخش است بیان میکند:
1. شخص باید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست دارد دیگران در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکل مثبتِ قاعده)
2. شخص نباید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست ندارد در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکلی منفی و منعیِ قاعده).
این قاعده از دیرباز در فرهنگهای مختلف جهان بهشکلهای گوناگون بیان شده و مورد تایید تمامی ادیان جهان و بنای عقلای عالم بوده است. این اجماع دینی و عقلانی حاکی از این است که گویی این قاعده به طور فطری و ذاتی در طبیعت انسان و وجدان اخلاقی بشر به ودیعه نهاده شده است. امام علی (ع) نیز در پاسخ به شخصی که از حضرت پرسید؛ «میخواهم عادلترین مردم باشم»، فرمود: «آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند و آنچه را که برای خود میپسندی برای دیگران بپسند.»
***ایرنا: دو جریانی که به آن اشاره کردید چگونه می تواند امنیت ساز شود؟
**بیگدلی: جریان انصاف و عدالت در روابط اجتماعی میتواند مانع بروز بسیاری از عواملی باشد که در تعارض با مولفههای جامعه امن است. اگر میخواهیم جامعهای امن داشته باشیم باید جامعهای بسازیم که ستون خیمه آن انصاف و عدالت باشد زیرا در چنین جامعهای، روابط آدمیان با یکدیگر و حاکمان براساس اعتماد متقابل سامان مییابد و اعتماد متقابل موجب خوشبینی مردم به یکدیگر و حاکمان و ارتقای همهجانبه جامعه میشود. هرقدر در جامعهای بدبینی بین مردم و حاکمان کمتر باشد آن جامعه، به مولفههای جامعه امن نزدیکتر و از جامعه امنیتی دورتر میشود.
***ایرنا: منظور شما این است که نبود عدالت در جامعه موجب بدبینی میان مردم و حاکمیت و در نتیجه ناامنی می شود؟
**بیگدلی: بله. یکی از بنیادیترین مولفههای جامعه امنیتی، فقدان انصاف و عدالت و در نتیجه، رواج سوءظن و بدبینی بین مردم به یکدیگر و حاکمان است. در جامعهای که انصاف و عدالت مفقود و «بیانصافی» و «ظلم» حاکم باشد، دلهای مردم از یکدیگر و حاکمان دورتر و در نتیجه، بدبینی بین آنان حاکم میشود. در چنین جامعهای رابطه میان مردم با یکدیگر و حاکمان بر اساس اعتماد متقابل سامان نمییابد و در نتیجه مردم و حاکمان حق یکدیگر را رعایت نمیکنند. مردم یکدیگر و حاکمان را فریب میدهند و بالعکس. در چنین جامعهای، حکومت به مردم بیاعتماد و بدبین است و چنین میپندارد که مردم همیشه در حال توطئه علیه حکومت و حاکمان هستند. از اینرو سعی میکند با دخالت در حوزههای مختلف زندگی مردم و محروم کردن شهروندان از آزادیها و حقوق برحقشان، آنان را کنترل کند.
***ایرنا: پس بدبینی احتمالی حاکمان نسبت به مردم، به خودِ حاکمان باز می گردد؟
**بیگدلی: بله. ایجاد جامعه کنترلشده و امنیتی، از بیاعتمادی و بدبینی حاکمان نسبت به مردم ناشی میشود و این بیاعتمادی و بدبینی نسبت به مردم هم ریشه در کمکاری، ناکارآمدی و ظلم حاکمان دارد. اگر حکومت به وظایف خود به درستی عمل کند، مورد قبول و اعتماد مردم واقع خواهد شد و حکومتی که مورد قبول و اعتماد مردم باشد از سوی مردم احساس خطر نخواهد کرد، وقتی حکومت از سوی مردم خیالش راحت باشد و از سوی آنان احساس خطر نکند، بدون تردید از امنیتی کردن جامعه اجتناب میکند.
امام علی(ع) در عهدنامه معروف مالک اشتر دقیقا به رمز این معادله اشاره و «عدالت» را اساس تحقق جامعه امن و سالبه به انتفای موضوع شدن جامعه امنیتی معرفی میکند و میگوید: «... برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران میشود برقراری عدالت در همه بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت مردم نسبت به آنهاست و محبّت و علاقه مردم نسبت به حاکمان جز با پاکی دلهای مردم و بر طرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران و خیرخواهیشان نسبت به آنان آشکار نمیشود و خیرخواهی مردم در صورتی به منصه ظهور میرسد که با میل خود گرداگرد زمامداران جمع و از آنان حمایت کنند و زمانی مردم دور حاکمان جمع میشوند و از آنان حمایت قلبی میکنند که حکومتِ حاکمان بر آنان سنگین نباشد و انتظارِ پایان گرفتن مدت حکومتشان را نکشند.»
بنا بر فرمایش علی(ع)، زمانی حکومت برای مردم فضای امنیتی ایجاد نمیکند که نسبت به جامعه خوشبین باشد و حکومت، زمانی نسبت به جامعه خوشبین میشود که سینه های مردم نسبت به حکومت پر از کینه نباشد. و زمانی این اتفاق مهم میافتد که در آن حکومت، ظلم و تبعیض وجود نداشته نباشد. اگر در حکومتی تبعیض و ظلم نباشد و در آن جامعه، عدالت در همه ابعاد حاکم باشد، رابطه میان مردم و حکومت بر اساس محورعدل و حق تنظیم میشود. در این صورت مردم حکومت را دوست دارند و حکومت هم از سوی مردم احساس امنیت می کند. وقتی حکومت از سوی مردم و جامعه احساس امنیت کرد به مردم فشار نمیآورد و فضای جامعه را امنیتی نمیکند.
در جامعه امن، حکومت آقا بالا سر مردم نیست و از موضع استبدادی بر مردم حکومت نمیکند. در جامعه امن، حکومت وظیفه خود را صرفا خدمتگذاری به مردم و تامین امنیت برای آنان می داند و در نتیجه، مردم به حقوق حقه خودشان آنچنان که باید و شاید میرسند.
***ایرنا: با توجه به آنچه مطرح شد، آیا می توان تعریفی جامع از جامعه امن ارایه داد؟
**بیگدلی: بله. با توجه به آنچه گفته شد، جامعه امن را می توان جامعه ای دانست که شهروندان آن در تمامی ابعاد زندگی خود احساس امنیت کنند. نخست مردم باید احساس کنند که در برابر تعرض بیگانگان امنیت دارند و حکومت از آنان در برابر هرگونه تعرض بیگانگان دفاع میکند. دوم اینکه مردم باید احساس کنند حکومت فضای امن همهجانبهای را در جامعه برای آنان و کسب و کارشان و ... ایجاد کرده و از حقوق شهروندان در برابر هرگونه بیامنی و تعدی دیگران حفاظت میکند. بعد سوم، امنیت در رابطه با خود حکومت و مردم معنا مییابد. ساختار حکومت باید به گونهای طراحی شده باشد که خود حکومت و ماموران آن نتوانند به حقوق مردم تعدی کنند و در صورت هرگونه تعدی، مردم بتوانند دادخواهی و احقاق حق کنند. به عنوان نمونه مردم باید امنیت روانی داشته باشند و از حکومت احساس ترس نکنند. مردم باید امنیت شغلی داشته باشند. مأموران مالیاتی نباید بیش از اندازه از مردم مالیات بگیرند، ماموران نظامی و انتظامی و امنیتی نباید برجامعه فضای نظامی و انتظامی و امنیتی حاکم کنند، مسوولان فرهنگی و اجتماعی، نباید به حقوق فرهنگی و اجتماعی مردم تعدی کنند و ... .
***ایرنا: آنچه مسلم است اینکه امنیتی کردن جامعه، پیامدهای بسیاری برای مردم و حکومت و در مجموع جامعه به همراه دارد. مهمترین پیامدهای آن چیست؟
**بیگدلی: جامعه امنیتی، نقطه مقابل جامعه امن و در تضاد با امنیت واقعی است؛ زیرا امنیتی کردن فضای جامعه موجب ایجاد فاصله بین مردم و حکومت میشود. زمانی که فضا امنیتی شود، مردم نمیتوانند حرف دل خود را بزنند و انتقادهای خود از حکومت را بیان کنند. در نتیجه، مطالبات و انتظارات مردم انباشته میشود و مردم کینه حکومت را به دل میگیرند و این انباشت مطالبات و کینه مردم نسبت به حکومت وقتی به مرز انفجار رسید منجر به شورش و انقلاب و درنوردیدن طومار حکومت میشود.
امنیتی کردن فضای جامعه، همچنین باعث گسترش فساد در جامعه و ساختار حکومت میشود. وقتی فضا امنیتی نباشد، مردم و رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، تارنماها و ... نابسامانیهایی را که در جامعه و حکومت وجود دارد مطرح میکنند و اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار حکومت میگذارند که حکومتها با سازمانهای عریض و طویل نظارتی هم از دسترسی به آنها عاجزند. وقتی انتقادها مطرح و مشکلات بیان شود، حکومت در مورد آن به چارهاندیشی می پردازد و کاستیها را اصلاح میکند و اصلاح کاستیها به بقای حکومت کمک میکند. از همین روست که ما در جوامع باز معمولا شاهد شورش، انقلاب و تحولات زیربنایی و ساختاری نیستیم؛ زیرا در چنین جوامعی مردم اعتراضات، انتقادات و دیدگاههای خود را بیان میکنند و حکومت براساس آن دیدگاهها چارهاندیشی و با رفع مشکلات به بقای نظم کلی و سیستم حاکم بر جامعه کمک میکند، اما در جوامع بسته چون مردم امکان اعتراض و انتقاد و بیان مشکلات جامعه را ندارند و نمیتوانند مسایلی را که در جامعه وجود دارد و منجر به فساد میشود بیان کنند، روزبه روز فساد افزایش مییابد و تار و پود سیستم را فرا میگیرد و سیستم را به سمت فروپاشی میبرد.
پژوهشم**9275**9279**خبرنگار:اعظم حمیدپور**انتشاردهنده: سیدمحمد موسی کاظمی
خلط دو مفهوم متفاوت جامعه امن و جامعه امنیتی نزد برخی گروه ها و جریان های سیاسی، موجب شده آنان برای ایجاد امنیت مورد نظر خود به دنبال ایجاد فضای امنیتی باشند؛ فضایی که در چرخه ای باطل ناامنی را بازتولید می کند و جامعه و نظام سیاسی را به سوی تنش پیش می برد.
پژوهشگر ایرنا برای بررسی این موضوع با «رحمتاله بیگدلی» عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت و گو کرد. بیگدلی در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا به بررسی مولفه های جامعه امنیتی و تفاوت آن با جامعه امن پرداخت و از پیامدهای امنیتی کردن فضای جامعه گفت. در ادامه متن گفت و گوی ایرنا با بیگدلی آمده است.
***ایرنا: جامعه امن و جامعه امنیتی با یکدیگر چه تفاوت هایی دارند؟
**بیگدلی: برای فهم درست تفاوت جامعه امن با جامعه امنیتی لازم است که ما درک درستی از معنای امنیت داشته باشیم. امنیت در لغت به معنای در «امان بودن، بیبیمی، آسایش، بیهراسی، اطمینان و سکون قلب» است. با توجه به معنای لغوی امنیت، جامعه امن به جامعهای اطلاق میشود که مردم آن جامعه از امنیت به معنای مذکور برخوردار و از همه خطراتی که آنان را تهدید میکند در امان باشند، بیم، ترس و هراس بر زندگی آنان حاکم نباشد، در راحتی و آسایش باشند و اطمینان و سکون قلب بر وجود و زندگی آنان حاکم باشد.
***ایرنا: مفهوم امنیت ورای جنبه نظری و در واقعیت چگونه تفسیر می شود؟
**بیگدلی: طبق نظر فیلسوفان، انسان موجودی مدنی بالطبع است و فقط در سایه زندگی اجتماعی است که استعدادهای انسانی آدمی شکوفا میشود. امنیت بنیادیترین نیاز انسانی هم در زندگی فردی و هم زندگی اجتماعی است و برآورده شدن سایر نیازهای فردی و جمعی آدمی بستگی به مقوله امنیت دارد و در یک جامعه امن است که استعدادهای آدمیان آنچنان که باید و شاید شکوفا میشود. در مقابل، جامعه غیرامن، جامعهای است که در آن مردم فاقد امنیت به معنای مذکور باشند و امکان شکوفایی استعدادهای انسانی در آن نباشد.
***ایرنا: حکومت ها چگونه می توانند امنیت شهروندان را در جامعه تضمین کنند؟
**بیگدلی: بنیادیترین مؤلفه امنیت و جامعه امن، جریان «انصاف» و «عدالت» در جامعه است. در علم اخلاق، قاعدهای تحت عنوان «قاعده طلایی» یا «قاعده زرین» مطرح است که یک اصل اخلاقی را که شامل دو بخش است بیان میکند:
1. شخص باید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست دارد دیگران در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکل مثبتِ قاعده)
2. شخص نباید بهگونهای با دیگران رفتار کند که دوست ندارد در شرایط مشابه با او آنگونه رفتار کنند. (شکلی منفی و منعیِ قاعده).
این قاعده از دیرباز در فرهنگهای مختلف جهان بهشکلهای گوناگون بیان شده و مورد تایید تمامی ادیان جهان و بنای عقلای عالم بوده است. این اجماع دینی و عقلانی حاکی از این است که گویی این قاعده به طور فطری و ذاتی در طبیعت انسان و وجدان اخلاقی بشر به ودیعه نهاده شده است. امام علی (ع) نیز در پاسخ به شخصی که از حضرت پرسید؛ «میخواهم عادلترین مردم باشم»، فرمود: «آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران مپسند و آنچه را که برای خود میپسندی برای دیگران بپسند.»
***ایرنا: دو جریانی که به آن اشاره کردید چگونه می تواند امنیت ساز شود؟
**بیگدلی: جریان انصاف و عدالت در روابط اجتماعی میتواند مانع بروز بسیاری از عواملی باشد که در تعارض با مولفههای جامعه امن است. اگر میخواهیم جامعهای امن داشته باشیم باید جامعهای بسازیم که ستون خیمه آن انصاف و عدالت باشد زیرا در چنین جامعهای، روابط آدمیان با یکدیگر و حاکمان براساس اعتماد متقابل سامان مییابد و اعتماد متقابل موجب خوشبینی مردم به یکدیگر و حاکمان و ارتقای همهجانبه جامعه میشود. هرقدر در جامعهای بدبینی بین مردم و حاکمان کمتر باشد آن جامعه، به مولفههای جامعه امن نزدیکتر و از جامعه امنیتی دورتر میشود.
***ایرنا: منظور شما این است که نبود عدالت در جامعه موجب بدبینی میان مردم و حاکمیت و در نتیجه ناامنی می شود؟
**بیگدلی: بله. یکی از بنیادیترین مولفههای جامعه امنیتی، فقدان انصاف و عدالت و در نتیجه، رواج سوءظن و بدبینی بین مردم به یکدیگر و حاکمان است. در جامعهای که انصاف و عدالت مفقود و «بیانصافی» و «ظلم» حاکم باشد، دلهای مردم از یکدیگر و حاکمان دورتر و در نتیجه، بدبینی بین آنان حاکم میشود. در چنین جامعهای رابطه میان مردم با یکدیگر و حاکمان بر اساس اعتماد متقابل سامان نمییابد و در نتیجه مردم و حاکمان حق یکدیگر را رعایت نمیکنند. مردم یکدیگر و حاکمان را فریب میدهند و بالعکس. در چنین جامعهای، حکومت به مردم بیاعتماد و بدبین است و چنین میپندارد که مردم همیشه در حال توطئه علیه حکومت و حاکمان هستند. از اینرو سعی میکند با دخالت در حوزههای مختلف زندگی مردم و محروم کردن شهروندان از آزادیها و حقوق برحقشان، آنان را کنترل کند.
***ایرنا: پس بدبینی احتمالی حاکمان نسبت به مردم، به خودِ حاکمان باز می گردد؟
**بیگدلی: بله. ایجاد جامعه کنترلشده و امنیتی، از بیاعتمادی و بدبینی حاکمان نسبت به مردم ناشی میشود و این بیاعتمادی و بدبینی نسبت به مردم هم ریشه در کمکاری، ناکارآمدی و ظلم حاکمان دارد. اگر حکومت به وظایف خود به درستی عمل کند، مورد قبول و اعتماد مردم واقع خواهد شد و حکومتی که مورد قبول و اعتماد مردم باشد از سوی مردم احساس خطر نخواهد کرد، وقتی حکومت از سوی مردم خیالش راحت باشد و از سوی آنان احساس خطر نکند، بدون تردید از امنیتی کردن جامعه اجتناب میکند.
امام علی(ع) در عهدنامه معروف مالک اشتر دقیقا به رمز این معادله اشاره و «عدالت» را اساس تحقق جامعه امن و سالبه به انتفای موضوع شدن جامعه امنیتی معرفی میکند و میگوید: «... برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران میشود برقراری عدالت در همه بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت مردم نسبت به آنهاست و محبّت و علاقه مردم نسبت به حاکمان جز با پاکی دلهای مردم و بر طرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران و خیرخواهیشان نسبت به آنان آشکار نمیشود و خیرخواهی مردم در صورتی به منصه ظهور میرسد که با میل خود گرداگرد زمامداران جمع و از آنان حمایت کنند و زمانی مردم دور حاکمان جمع میشوند و از آنان حمایت قلبی میکنند که حکومتِ حاکمان بر آنان سنگین نباشد و انتظارِ پایان گرفتن مدت حکومتشان را نکشند.»
بنا بر فرمایش علی(ع)، زمانی حکومت برای مردم فضای امنیتی ایجاد نمیکند که نسبت به جامعه خوشبین باشد و حکومت، زمانی نسبت به جامعه خوشبین میشود که سینه های مردم نسبت به حکومت پر از کینه نباشد. و زمانی این اتفاق مهم میافتد که در آن حکومت، ظلم و تبعیض وجود نداشته نباشد. اگر در حکومتی تبعیض و ظلم نباشد و در آن جامعه، عدالت در همه ابعاد حاکم باشد، رابطه میان مردم و حکومت بر اساس محورعدل و حق تنظیم میشود. در این صورت مردم حکومت را دوست دارند و حکومت هم از سوی مردم احساس امنیت می کند. وقتی حکومت از سوی مردم و جامعه احساس امنیت کرد به مردم فشار نمیآورد و فضای جامعه را امنیتی نمیکند.
در جامعه امن، حکومت آقا بالا سر مردم نیست و از موضع استبدادی بر مردم حکومت نمیکند. در جامعه امن، حکومت وظیفه خود را صرفا خدمتگذاری به مردم و تامین امنیت برای آنان می داند و در نتیجه، مردم به حقوق حقه خودشان آنچنان که باید و شاید میرسند.
***ایرنا: با توجه به آنچه مطرح شد، آیا می توان تعریفی جامع از جامعه امن ارایه داد؟
**بیگدلی: بله. با توجه به آنچه گفته شد، جامعه امن را می توان جامعه ای دانست که شهروندان آن در تمامی ابعاد زندگی خود احساس امنیت کنند. نخست مردم باید احساس کنند که در برابر تعرض بیگانگان امنیت دارند و حکومت از آنان در برابر هرگونه تعرض بیگانگان دفاع میکند. دوم اینکه مردم باید احساس کنند حکومت فضای امن همهجانبهای را در جامعه برای آنان و کسب و کارشان و ... ایجاد کرده و از حقوق شهروندان در برابر هرگونه بیامنی و تعدی دیگران حفاظت میکند. بعد سوم، امنیت در رابطه با خود حکومت و مردم معنا مییابد. ساختار حکومت باید به گونهای طراحی شده باشد که خود حکومت و ماموران آن نتوانند به حقوق مردم تعدی کنند و در صورت هرگونه تعدی، مردم بتوانند دادخواهی و احقاق حق کنند. به عنوان نمونه مردم باید امنیت روانی داشته باشند و از حکومت احساس ترس نکنند. مردم باید امنیت شغلی داشته باشند. مأموران مالیاتی نباید بیش از اندازه از مردم مالیات بگیرند، ماموران نظامی و انتظامی و امنیتی نباید برجامعه فضای نظامی و انتظامی و امنیتی حاکم کنند، مسوولان فرهنگی و اجتماعی، نباید به حقوق فرهنگی و اجتماعی مردم تعدی کنند و ... .
***ایرنا: آنچه مسلم است اینکه امنیتی کردن جامعه، پیامدهای بسیاری برای مردم و حکومت و در مجموع جامعه به همراه دارد. مهمترین پیامدهای آن چیست؟
**بیگدلی: جامعه امنیتی، نقطه مقابل جامعه امن و در تضاد با امنیت واقعی است؛ زیرا امنیتی کردن فضای جامعه موجب ایجاد فاصله بین مردم و حکومت میشود. زمانی که فضا امنیتی شود، مردم نمیتوانند حرف دل خود را بزنند و انتقادهای خود از حکومت را بیان کنند. در نتیجه، مطالبات و انتظارات مردم انباشته میشود و مردم کینه حکومت را به دل میگیرند و این انباشت مطالبات و کینه مردم نسبت به حکومت وقتی به مرز انفجار رسید منجر به شورش و انقلاب و درنوردیدن طومار حکومت میشود.
امنیتی کردن فضای جامعه، همچنین باعث گسترش فساد در جامعه و ساختار حکومت میشود. وقتی فضا امنیتی نباشد، مردم و رسانهها اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، تارنماها و ... نابسامانیهایی را که در جامعه و حکومت وجود دارد مطرح میکنند و اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار حکومت میگذارند که حکومتها با سازمانهای عریض و طویل نظارتی هم از دسترسی به آنها عاجزند. وقتی انتقادها مطرح و مشکلات بیان شود، حکومت در مورد آن به چارهاندیشی می پردازد و کاستیها را اصلاح میکند و اصلاح کاستیها به بقای حکومت کمک میکند. از همین روست که ما در جوامع باز معمولا شاهد شورش، انقلاب و تحولات زیربنایی و ساختاری نیستیم؛ زیرا در چنین جوامعی مردم اعتراضات، انتقادات و دیدگاههای خود را بیان میکنند و حکومت براساس آن دیدگاهها چارهاندیشی و با رفع مشکلات به بقای نظم کلی و سیستم حاکم بر جامعه کمک میکند، اما در جوامع بسته چون مردم امکان اعتراض و انتقاد و بیان مشکلات جامعه را ندارند و نمیتوانند مسایلی را که در جامعه وجود دارد و منجر به فساد میشود بیان کنند، روزبه روز فساد افزایش مییابد و تار و پود سیستم را فرا میگیرد و سیستم را به سمت فروپاشی میبرد.
پژوهشم**9275**9279**خبرنگار:اعظم حمیدپور**انتشاردهنده: سیدمحمد موسی کاظمی
کپی شد