به گزارش ایرنا، با قرار گرفتن در روزهای پایانی سال و شروع سال نو، ایرانیان آیین هایی برپا می کنند که پس از عبور از بسترهای گوناگون تاریخی در ادوار مختلف خود را به اشکال گوناگون آراسته و در هر نقطه از کشور و در میان هر قوم و عشیره ای خصیصه ای از سنت ها و باورهای منطقه ای را وام گرفته و خود را به جوهری زیبا از قومیت و زیوری والا از بومیت آراسته که همانا فرهنگ غنی مناطق مختلف کشور است.
گرچه ریشه ها و علل برگزاری این جشن ها به فراموشی سپرده شده و تنها پوسته ای ظاهری از آن باقی مانده اما همچنان تا به امروز خود را سرپا و استوار حفظ کرده است و در مناطق مختلف کشور مراسم نوروزی با رسوم قومی و بومی با شور و نشاط هرچه بیشتر برپا می شود.
زنجان نیز از این خصلت سنت پذیری به دور نبوده و مراسم و جشن های بهاری و نوروزی خوانی ها، مراسم و آداب و سنن نوروزی مثل مراسم جشن چهارشنبه سوری و مراسم تحویل سال از سالیان دور با زیبایی و با شکوه مثال زدنی برپا می شود.
یک محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر با اشاره به اینکه چهارشنبه سوری از جشن هایی است که در منطقه زنجان باشکوه هر چه تمام تر برپا می شد، می گوید: این مراسم هر ساله در آخرین شب چهارشنبه سال با برگزاری جشن و مراسم شادی در زنجان برگزار می شود.
حسین عباسی نیا می افزاید: چهارشنبه سوری در زنجان به 'ایل آخر چهارشنبه ' معروف است و هنگام غروب خانواده ها پس از استحمام و پوشیدن لباس نو به پشت بام رفته و آتش می افروختند و از روی آتش می پریدند.
وی ابراز می کند: برای شعله های آتش از بوته گون استفاده می کردند و قبل از غروب آفتاب بوته های را که باید به تعداد آنها 3 یا 5 یا 7 دسته باشد، روی پشت بام آماده می کردند و پس از افروختن آتش در کنار آن شادی و پایکوبی می کردند و از روی آن می پریدند و بدین وسیله گرما و انرژی و پاکی از آتش می گرفتند و پس از اینکه مراسم به پایان می رسید، شعله های آتش را با 3 یا 5 یا 7 ظرف آب خاموش می کردند.
این محقق و پژوهشگر اضافه می کند: جشن چهارشنبه از جشن های مسترقه ( ایام خمسه) بود و قبل از استقرار اسلام در ایران جشن سوری به آن اطلاق می شد و جشن مخصوص شب خمسه بود و این بدان دلیل بود که اقوام معتقد بودند فروهرها در ایام خمسه به زمین می آیند تا از خانه های خود دیدن کنند و در حقیقت افروختن آتش به این دلیل بود که فروهرها را از دینداری خود با خبر سازند.
عباسی نیا می افزاید: به هر حال جشن چهارشنبه سوری باشکوه و شور و حال هر چه تمام تر برگزار می گردد و پس از اتمام کار آتش افروزی در پشت بام، خانواده ها به داخل خانه می آمدند و مراسم شب چهارشنبه را در داخل خانه ادامه می دادند، در اتاقی سفره ای پهن می شد و در درون سفره میوه هفت مغز که عبارت بودند از بادام، فندق، پسته، گردو، کشمش و توت و انجیر چیده می شد و خانواده دور سفره می نشستند و از میوه 7 مغز برای تبرک و تیمن می خوردند و بعد بساط شام را می آوردند که غذای شب چهارشنبه سبزی پلو و یا ماهی پلو بود.
وی یادآوری می کند: پس از خوردن شام در بعضی از خانه ها فال حافظ می گرفتند و بزرگ خانه با قرائت شعر حافظ و تفسیر آن شرایط تک تک افراد را در سال جدید اعلام می کرد.
این محقق و پژوهشگر ادامه می دهد: 'شال آتما' یا شال سالاما نیز یکی از مراسم های حاشیه ای شب چهارشنبه بود، این مراسم باید قبل از برچیده شدن سفره چهارشنبه اتفاق می افتاد و بدین ترتیب جوانان و نوجوانان شالی را از پاجه اتاق (سوراخی در قدیم از سقف خانه ها برای جابجایی هوا تعبیه می شد) آویزان می کردند و بزرگ خانه با دیدن شال متوجه می شد که شال انداز خواسته ای دارد و به محض دیدن سرشال هر آنچه در آن زمان در دستش بود، همراه با هدیه ای به شال می بست و شال را تکان می داد و شال انداز متوجه می شد که هدیه ای به سر شال بسته شده و شال را بالا می کشید.
عباسی نیا ابراز می کند: سپس هدیه فرستاده شده را از سر شال باز می کرد، اگر خواسته او سنخیت داشت، نوید سال خوب و نیکویی بود که صد البته هر آنچه را به سر شال بسته شده بود، شال انداز با دیدن آن هدیه، تعبیر دلخواه خود را از آن می کرد.
وی اظهار می کند: صاحب خانه تحت هیچ شرایطی سعی در شناخت شال انداز نمی کرد و اینکه صاحب شال چه کسی بوده برای همیشه مکتوم می ماند.
این محقق و پژوهشگر خاطر نشان می کند: این مراسم در بعضی مناطق زنجان هنوز هم مرسوم و معمول است اما متاسفانه ماهیت اصلی خود را از دست داده است و مراسم شال اندازی را کجاوه گویی نیز می گویند.
وی، با بیان اینکه قاشق زنی هم یکی دیگر از مراسم حاشیه ای چهارشنبه سوری است، ادامه می دهد: اقوام پس از برچیده شدن سفره چهارشنبه به در منزل همدیگر می رفتند و شروع به کوبیدن کاسه می کردند اما به طور ناشناس، یعنی یک کاسه یا قابلمه و یک قاشق برداشته و به در منازل دوست و آشنا می رفتند و بعد شروع می کردند به قاشق زنی و به همراهی آن آواز نیز می خواندند.

**آفتافا (آفتابه) دلیک سو دورماز قازان (دیگ)دلیک یاق دورماز
یعنی: آفتابه سوراخه آب نگه نمی دارد دیگ سوراخه روغن نگه نمی داره
کاسا چالان ئولکمده گوزلری اونون چولمکده
یعنی: کاسه زن در حال مرگه چشم هایش دنبال دیگه
بیر قاری ننه بیرقوچا مالینی انون بولمکده
یعنی: پیر زن خانه در حال تقسیم ثروت او هستند
بو چارشنبه ز مبارک ایل آخریز مبارک
یعنی: این چهارشنبه مبارک پایان سال مبارک
گونوز هفته ز مبارک ایل آخریز مبارک
یعنی: روز و هفته شمامبارک پایان سال مبارک
چر شنبه ز خوش گون اولسون خوش بایرامیز مین اولسون
یعنی: چهارشنبه روز خوشی برای شما باشد عید خوب تان هزار باشد

عباسبی نیا می افزاید: به نظر می رسد قاشق نماد ابزار کشاورزی بوده و کاسه خالی، نمادی از سالی که در پیش است و باید که از خیر و برکت پر شود و قاشق زن به محض رسیدن به در اقوام برای شناخته نشدن چادر و با پارچه ای را رو سر می کشید و بعد در گوشه ای نشسته و قاشق را به کاسه می کوبید و صاحب خانه نیز با شنیدن صدای آواز قاشق زن، باید بلافاصله درب را بار کرده و بعد ریش سفید و بزرگ خانه به محض شنیدن صدای قاشق زن در آن زمان هر چه در در دستش است، همراه با هدیه ای در کاسه قاشق زن بیندازد.
وی یادآوری می کند: اگر در دست ریش سفید در آن زمان چیزی نبود، خود باید هدیه ای انتخاب و به قاشق زن بدهد و به هیچ وجه نباید سعی در شناختن قاشق زن نماید و قاشق زن به محض دیدن محتوای داخل کاسه وضعیت خود را در سال جدید بررسی می نماید و بر این اساس می توان گفت، قاشق زنی به صورت پراکنده و جسته و گریخته هنوز هم در زنجان و برخی مناطق مرسوم و معمول است، اما مایه و پایه اصلی خود را از دست داده و تبدیل به یک سرگرمی و تفریح گذرا شده است.
این محقق و پژوهشگر در ادامه با اشاره به یکی دیگر از آیین های مردم این استان در صبح چهارشنبه نیز می گوید: صبح چهارشنبه نیز مراسم خاص خود را داشته و بسیار پر هیجان و لذت بخش بوده است و بر این اساس درصبح آخرین چهارشنبه سال خانواده ها در حالی که هر کدام کوزه ای به دوش می گرفتند، به طرف رودخانه شهر به راه می افتادند (زنجان چایی) در مسیر شهر به رودخانه به طور دسته جمعی شعری زمزمه می کردند:

(گل گداخ چای باشینا من آتیل بختیم آچلسین)
یعنی: بیا برویم سرچشمه از روی آب بپریم تا بختمان باز شود

به رودخانه که می رسیدند قبل از هر چیز کوزه خود را از آب چشمه هایی که در کنار روخانه جاری بود، پر می کردند و مشتی نیز به عنوان تبرک از آن می خوردند، و پس از صرف صبحانه آب روی همدیگر می پاشیدند و از روی آب می پریدند و شادی می کردند و آواز می خواندند.

آتیل پایتل چارشنه بختیم آچیل چارشنبه
یعنی: خوش رنگ و آب شو چهارشنبه بختم باز شو چهارشنبه
قویونون اوچی گلدی چهارشنبه گولدی گلدی
یعنی:3 تا از قوچ ها آمدند چهارشنبه خندان از راه رسید
دولاندی کوچی گلدی چارشنبه گونی گلدی
یعنی: کوچ ایل را دید و آمد روز چهارشنبه آمد
آتیل چایدان چارشنبه پاتیل چایدان چارشنبه
یعنی: بپر از رودخانه چهارشنبه خیس آب شو چهارشنبه
داغلاری دره لری باغلاری بره لری
یعنی:کوه ها و دره ها را باغ ها و بیابان ها را
بزه دوزه چهارشنبه بختیم آچیل چارشنبه
یعنی: زینت بده چهارشنبه بختم باز شو چهارشنبه
آتیل پایتل چارشنبه بختیم آچیل چارشنبه
یعنی: خوش رنگ و آب شو چهارشنبه بختم یاز شو چهارشنبه

وی ادامه می دهد: بعد از اتمام مراسم در کنار رودخانه کوزه را به دوش کشیده به طرف منزل روانه می شدند، در مسیر رودخانه اگر به دوستی و یا آشنایی برخورد می کردند که توفیق حضور در رودخانه را پیدا نکرده بودند از آب کوزه به او هم می دادند نا بخورد و برخی نیز مشتی آب روی او می پاشیدند و به این ترتیب از تبرک آب چهارشنبه او را نیز بی نصیب نمی گذاشتند.
عباسی نیا خاطرنشان می کند: به منزل که می رسیدند از آب کوزه به همه اهالی خانه که در رودخانه حضور نداشتند، می خوراندند و بعد آب کوزه را روی در و دیوار و روی اثاثه خانه می پاشیدند (بیشتر بر روی ابزار آلات کشاورزی و کشت و زرع ) و بدین ترتیب همه ابزار وسایل و تمام فضا را تبرک می کردند، اما امروزه می توان گفت، مراسم صبح چهارشنبه در کل فراموش شده و به آن پرداخته نمی شود.
6085/7320
گزارش: اعظم شامی *** انتشار دهنده: رویا رفیعی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.