حمیده بلوری در روزنامه مردم نو نوشت: از روزی که گالیله، دانشمند و مخترع مشهور ایتالیایی پای بر زمین کوبید و در دفاع از نظریه کوپرنیک ادعا کرد که زمین مرکز عالم نیست، بیش‌از 400 سال می‌گذرد.
اگرچه امروز ادعای گالیله به یکی‌از بدیهی‌ترین دانسته‌های بشر مبدل شده است، اما در آن روزگار ردّ فرضیه زمین مرکزی که بیش‌از صدها سال در میان مردم پذیرفته شده بود و با نظریات ارسطوی یونانی در تعارض و تناقض بود، مجازات سنگینی درپی داشت. به‌طوری که این ادعا منجربه محکوم‌شدن گالیله در دادگاه تفتیش عقاید شد و اگر به‌موقع توبه نمی‌کرد، زنده‌زنده در آتش سوزانده شده بود.
تصور می‌کنم کمتر کسی است که نداند در سال‌های اخیر، ساخت و احداث سد، در سراسر کشور و به‌تبع آن در استان زنجان، (به‌خصوص در موارد ویژه‌ای مانند سد مراش یا ایالو) به یکی‌از بحث‌برانگیزترین مباحث زیست‌محیطی مبدل شده است. موضوعی که از دریچه این رسانه نیز بارها به آن پرداخته‌ایم، اما شاید بتوانیم بگوییم که هرگز به نتیجه قطعی نرسیده‌ایم.
موافقان و مخلفان این مبحث هریک ادله‌ای برای اثبات عقیده خود طرح می‌کنند و معمولاً تنها دستاورد تکرار این مباحث، انعکاس گفته‌ها و شنیده‌ها برحسب وظیفه است و واگذاری نتیجه‌گیری، بر دوش مخاطب آگاه.
موافقان امر عموماً مزایای ساخت و احداث سدها را مواردی ازجمله کنترل رژیم جریان آب در نتیجه جلوگیری از وقوع سیلاب، تأمین آب کشاورزی و مصارف شهری از طریق ذخیره آب و تولید انرژی عنوان می‌کنند.
در حالی که مخالفانی که اغلبشان کارشناسان و فعالان محیط زیست هستند، خواستار مطالعات علمی‌تر و جامع‌تری در این خصوص هستند. آن‌ها مواردی همچون «ایجاد تغییر در اکوسیستم»، «کاهش بارندگی و افزایش خشکسالی» را از عوارض ناشی از سدسازی‌های مطالعه‌نشده می‌دانند. به‌طوری که حتی تعدادی از آن‌ها همچون گالیله مشهور، پای حرف خود ایستاده‌اند و معتقدند که گذشت زمان ادعای آن‌ها را اثبات خواهد کرد؛ به‌خصوص به این دلیل که معتقدند اثرات زیست‌محیطی سدها را نمی‌توان به‌سادگی دریافت و این اثرات می‌تواند بر‌اساس معیارهای مختلف، در کوتاه‌مدت یا درازمدت، آشکار شود. به عقیده این کارشناسان، این اثرات ممکن است بر وضعیت و رفتار طبیعت از نظر هواشناسی و زیست‌شناسی تأثیر گذاشته و به‌شدت موجب تغییر و پیچیدگی آن شود.
ازنظر کارشناسان، سدسازی را می‌توان یکی‌از نشانه‌های بارز دخالت‌های بشر در طبیعت دانست. گویا انسان از همان ابتدای خلقت با ایجاد تغییر در محیط به مبارزه با اکوسیستم برخاسته است، اما این تلاش برای غلبه بر طبیعت، زمانی به اوج خود می‌رسد که بشر پس‌از طی یک دوره گذار از جامعه کوچ‌نشینی و شکار به یک زندگی ساکن و متمرکز در یک منطقه با فعالیت کشاورزی تبدیل شد.
به هر شکل، ساخت سد نیز مانند هر دخل و تصرف دیگری که توسط انسان بر طبیعت تحمیل شده است، دارای اثرات مثبت و منفی گوناگون بر طبیعت و به‌تبع آن بر حیات نوع بشر هستند.
بی‌تردید دسترسی به آب سالم، غذا و برق ازجمله بنیادی‌ترین نیازهای جامعه بشری امروز است و تأمین این نیازهای اولیه، جزء اولین دلایل احداث یک سد به‌شمار می‌رود. اما با توجه به اهمیت موضوع، لازم است که اثرات منفی زیست‌محیطی سد (به‌طور عام) به حداقل رسانده شود و به‌طور کلی برای هر سدی که قرار است ساخته شود، مطالعات علمی و فنی فراوانی انجام گیرد.
در اغلب کشورهای دنیا سد به‌عنوان یکی‌از سازه‌های مهم در سیستم انتقال و ذخیره منابع آب به‌شمار می‌رود. ساخت این سازه در زمان‌های قدیم بدون دستیابی به اطلاعات کامل علمی متداول بوده است، اما بدیهی است که امروزه برای ساخت سازه‌ای به نام سد لازم است که خواص جغرافیایی و زیستی یک رودخانه به‌خوبی مورد ارزیابی قرار گیرد تا ساخت آن کمترین تأثیر منفی را داشته و در یک کلام مزایای آن بیشتر از مشکلات و معایب آن باشد.

* روزنامه مردم نو، 1397،9،7.
3088/8068
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.