خوشبختانه، ایران، مانند روسیه، ظاهراً تصمیم گرفته که با رژیم جدید مخالفت نکند. کشورهای خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی، پس از ملاقات اخیر خود در اردن، وضعیت جدید را پذیرفتهاند مشروط بر اینکه سیاستهای ملی فراگیر و ضدتروریستی را در سوریه دنبال کند.
پایگاه خبری جماران: آیا تحریر الشام می تواند آرامش سیاسی و ثبات نظامی و امنیتی را به جامعه چندپاره سوریه بازگرداند؟ این پرسش شاید کلیدی ترین سوال این روزها در محافل سیاسی و البته رسانه ای باشد.
دکتر امیل نخله (Dr. Emile Nakhleh) تحلیلگر برجسته در زمینه سیاستهای خاورمیانه، تروریسم، و مسائل امنیتی است که به ویژه به دلیل تحقیقات خود در مورد سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه و تحلیل رفتار گروههای اسلامگرا و تهدیدات تروریستی شناخته میشود. نخله در گذشته در مقامهای مختلف در سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده فعالیت کرده است. او به عنوان مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سیا (CIA) کار کرده و تجربیات زیادی در مورد تهدیدات تروریستی، سیاستهای داخلی کشورهای خاورمیانه و امنیت جهانی به دست آورده است.
دکتر نخله تعدادی کتاب و مقالات تحقیقی منتشر کرده است که به تحلیل مسائل مختلف خاورمیانه، تهدیدات تروریستی و استراتژیهای مقابله با آنها پرداختهاند. یکی از مهمترین آثار او به بررسی جنبشهای اسلامگرا و سیاستهای ایالات متحده در منطقه میپردازد.
او در تازه ترین نوشتار تحلیلی که در responsiblestatecraft منتشر شده تلاش کرده پیش بینی دقیقی درباره آینده سوریه در سایه تحریر الشام و فعالیت گروه های تروریستی در این کشور ارائه دهد:
سرعت برقآسا که هیئت تحریر الشام در تاریخ ۸ دسامبر رژیم اسد را در سوریه سرنگون کرد، نشانهای از پایان جهاد جهانی اسلامی، ظهور اسلام سیاسی سرزمینی، فروپاشی اتحاد شیعی مدنظر جمهوری اسلامی ایران در نیم قرن گذشته و شکست دکترین استراتژیک تأمین امنیت و منافع با تکیه بر نیروهای نیابتی بود. اینها برخی از واقعیتهای جدید خاورمیانه هستند که دولت جدید ایالات متحده با ریاست جمهوری دونالد ترامپ به محض ورود به قدرت با آنها رو به رو خواهد شد.
سقوط اسد همچنین به پایان حکمرانی ملیگرای سکولار حزب بعث که آرزوهای «اتحاد، آزادی و سوسیالیسم» آن در کشورهای چندقومیتی و چندمذهبی عراق، سوریه یا لبنان(جایی که این ایدئولوژی ۸۰ سال پیش به دنیا آمد) هرگز محقق نشد، انجامید. نسخههای مختلف اسلام همچنان بر سیستمهای سیاسی عربی مسلط بودهاند. اکنون سوال این است که گرایشات تحریر الشام در این زمینه چیست؟
در طول تعاملات متعدد من با احزاب و گروههای اسلامی در سراسر جهان اسلام در دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰، همصحبتهای من اذعان کردند که یک دستور کار سیاسی ایدئولوژیک مبتنی بر دولت، بر خلاف جهاد جهانی خشونتآمیز، تنها راه ممکن برای سرنگونی رژیمهای خودکامه و فاسد از جوامعشان است. چندین رهبر از این احزاب به عنوان مثال، حزب PAS در مالزی، اخوانالمسلمین در مصر، جبهه عمل اسلامی در اردن، رفاه در ترکیه، النهضه در تونس و جنبش ترقی و توسعه در مراکش به من گفتند که برای پیروزی در انتخابات ملی باید پلتفرمهایی مبتنی بر مسائل معیشتی و تعهد به انتقال مسالمتآمیز قدرت از طریق صندوق رأی-نه گلوله-اتخاذ کنند.
اظهارات عمومی که تا کنون از سوی رهبر تحریر الشام، احمد الشرع، معروف به ابومحمد الجولانی، صورت گرفته، نشان میدهد که او ممکن است با وجود ریشههای رادیکالتر خود، اما بیشتر در سنت سیاسی احزاب اسلامی قرار گیرد. با وجود حاکمیت نه چندان طولانی تحریر الشام در ادلب در سالهای اخیر، گروه تحت رهبری او بیشتر بر ارائه خدمات عمومی کلیدی متمرکز بود تا اجرای نسخهای خشن و سختگیرانه از شریعت مرتبط با القاعده.
دلایل خوشبینی محتاطانه
خوشبینی من ناشی از حداقل سه مشاهدات است که بر اساس مطالعه من از تحریر الشام از زمان تأسیس آن به دست آمده است: ۱) سالها پیش از القاعده جدا شد؛ ۲) الجولانی به وضوح به تنوع قومی و مذهبی کشور اذعان کرده است؛ و ۳) او بر رهبری بومی سوریها تکیه کرده است.
البته، این احتمال وجود دارد که عوامل غیرقابل پیشبینی -چه داخلی و چه منطقهای- شکل بگیرند که ممکن است تعهد اعلام شده الجولانی به ایجاد سوریهای پایدار و یکپارچه که به اقلیتهای خود احترام بگذارد را از مسیر فعلی منحرف کند. در واقع، هنگامی که القاعده و داعش در عراق و سوریه توسط حملات هوایی آمریکا، روسیه و سوریه در میانه دهۀ گذشته از بین میرفتند، جبهه النصره و چند گروه اسلامی کوچکتر در سوریه، از القاعده جدا شدند و تحریر الشام(یا جبهه آزادی سوریه) را تشکیل دادند که هدف اصلی آن سرنگونی رژیم اسد بود. به طور قابل توجهی، تحریر الشام یک دستور کار محلی را اتخاذ کرده و فقط فعالان بومی سوری را برای رهبری گروه انتخاب کرد. برخلاف داعش و القاعده، تحریر الشام از دعوت رهبران غیر سوری مانند سعودیها، یمنیها، عراقیها، آسیای میانهایها یا شمال آفریقاییها برای پیوستن به جبهه جدید خودداری کرد. تحریر الشام همچنین مفهوم رادیکال سلفی «جهاد جهانی» و تروریسم را شکستخورده میداند و اعتقاد دارد که این ایدئولوژی نتواسته جوامع مسلمان را تغییر دهد یا رژیمهای خودکامه را در چندین کشور مسلمان، از جمله در شام، سرنگون کند.
الجولانی خود در سال ۲۰۱۶ به وضوح اعلام کرد که گروه جدیدش به دنبال آزادی سوریه از رژیم اسد و ایجاد یک نظم سیاسی جدید و چندگانۀ سیاسی است که تنوع قومی، مذهبی و نژادی جامعه سوریه را منعکس کند. به عنوان یک سوری، الجولانی آگاه است که سوریه شامل مسلمانان سنی، مسلمانان شیعه از جمله اقلیت علوی، کردها، ارامنه، مسیحیان از مذاهب مختلف، دروزها و سایر اقلیتهای کوچک است. از زمان سقوط رژیم اسد در ۸ دسامبر، او همچنین به طور صریح برای حفاظت از اقلیتها و حقوق بشر، از جمله حقوق زنان، فراخوان داده است.
در حالی که او از مردم خواسته تا از انتقام و تنبیه، به ویژه علیه جامعه علوی که به عنوان پایگاه مذهبی رژیم اسد عمل میکرد، چشمپوشی کنند، او وعده داده که افسران بلندپایه نظامی، امنیتی و اطلاعاتی که مسئول بدترین شرایط کشور در دوران اسد هستند را تحت تعقیب قرار دهد و از کشورهای دیگر و سازمانهای بینالمللی خواسته که به محاکمه آنها کمک کنند.
البته، در بسیاری از شورشهای تغییر رژیم، تاریخ نشان داده که اعضای ناراضی جامعه اغلب افسران هدف رژیم قدیم را تعقیب و بدون محاکمه اعدام میکنند. متأسفانه، سوریه احتمالاً به طور کامل از این الگو رهایی نخواهد یافت، اما نشانههای امیدوارکنندهای وجود دارد که این اعدامهای پراکنده به یک دوران جدید ترور تبدیل نخواهند شد.
هیچکدام از اینها تضمینشده نیست. همانطور که در اشغال عراق توسط آمریکا دیدیم، سرکوب بیش از حد مقامات رژیم سابق، به ویژه اگر به عنوان اقداماتی فرقهای تلقی شود، ممکن است منجر به واکنش خشونتآمیز شود. به همین ترتیب، اجرای سختگیرانه شریعت علیه فرقههای اقلیتی ممکن است باعث شود جوامع کلیدی علیه دولت جدید بایستند، بهگونهای که قدرتهای خارجی از آن سوءاستفاده کنند.
همچنین، تحریر الشام که تنها سابقه اداره استان ادلب را در کارنامه خود دارد، اگر نتواند با گروههای کلیدی حاضر در جامعه سوریه قدرت را تقسیم کند به سرعت خود را در شرایط گرفتار شدن در مشکلات عدیده می بیند.
دولت جدید همچنین با چالشهای خارجی جدی رو به رو خواهد بود؛ به ویژه اگر ترکیه عملیات نظامی بیشتری علیه دشمنان کرد خود در شمالشرقی سوریه انجام دهد و اگر اسرائیل حملات خود را در سراسر سوریه پیگیری کند و به اشغال منطقه بیطرف در بلندیهای جولان ادامه دهد. خوشبختانه، ایران، مانند روسیه، ظاهراً تصمیم گرفته که با رژیم جدید مخالفت نکند. کشورهای خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی، پس از ملاقات اخیر خود در اردن، وضعیت جدید را پذیرفتهاند مشروط بر اینکه سیاستهای ملی فراگیر و ضدتروریستی را در سوریه دنبال کند.
مسیر پیش رو
شاید در این زمان، کمتر از دو هفته پس از سقوط دمشق، انتظار ثبات و آرامش و عملکرد کامل بخشهای دولتی امیدواری بیجا باشد. بازیگران و عوامل خارجی همچنین تأثیر زیادی بر مسیر آینده سوریه جدید خواهند گذاشت. تحریر الشام در حال حاضر از سوی ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است و جایزهای کلان برای سر الجولانی تعیین شده است. این طبقهبندی با این حال، نزدیک به دهه گذشته و پیش از آنکه شورشیان سوری از القاعده جدا شوند، صورت گرفت. در حالی که دولت بایدن دقیقاً اقدامات دولت سوریه جدید را نظارت میکند؛ دولت جدید میتواند به شدت به ثبات داخلی سوریه کمک کند، اگر به طبقهبندی جدیدی برای تحریر الشام بیاندیشد و اگر دولت جدید که به زودی باید تشکیل شود نماینده تنوع قومی و مذهبی جاری در سوریه باشد و به تعهد خود برای احترام به حقوق بشر و حاکمیت قانون از طریق اقدامات و نه فقط اظهارات عمل کند. (جماران: آمریکا شب گذشته اعلام کرد، این جایزه را لغو کرده است)
دولت پس از اسد همچنین باید به همسایگان خود، به ویژه لبنان، اردن، ترکیه و عراق، تماس بگیرد و به حل اختلافات مرزی و بازگشت پناهندگان سوری بپردازد. همچنین باید از ایالات متحده و اتحادیه اروپا در محدود کردن مداخلات ترکیه در برابر نیروهای دموکراتیک سوریه در شمالشرقی سوریه و در متقاعد کردن اسرائیل به عقبنشینی نیروهایش از منطقه حائل در بلندیهای جولان کمک بخواهد. ارزیابی من از تحریر الشام و نیتهای رهبری آن ممکن است همچنان خوشبینی بیجا باشد، اما تا به حال، نشانهها برای کشوری و منطقهای که بسیار رنج کشیدهاند، مثبت است.