پایگاه خبری جماران، محسن عربی: افزایش تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی و تجاوز نظامی صهیونیستها به خاک جمهوری اسلامی ایران و متعاقباً، پاسخ احتمالی نیروهای نظامی کشور، در کنار انتخابات آمریکا از مهمترین رویدادهای امروز بینالمللی است. بعد از گذشت یک سال از «عملیات طوفانالاقصی» و کشتار مردم غزه، همچنان درگیریها ادامه دارد.
به همین بهانه، گفت و گویی با «حشمتالله فلاحتپیشه» رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی داشتیم در تحلیل ایشان از این وقایع را بشنویم.
آقای دکتر! شب برگزاری انتخابات آمریکا است و طبیعاً تا زمان انتشار مصاحبه رئیسجمهور این کشور مشخص شده است؛ فارغ از این چه کسی در آمریکا انتخاب میشود، عدهای معتقدند که فرقی نمیکند چه کسی بر روی صندلی ریاستجمهوری در کاخ سفید بنشیند؛ عدهای دیگر اما میگویند اینطور نیست و فرق میکند برای ما که چه کسی رئیس جمهور آمریکا باشد، نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
تا زمانی که امر مشترکی بین ایران و آمریکا در جریان نبود، فرقی نمیکرد چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده شود
از زمان امضای برجام معادلات بین ایران و آمریکا تغییر کرد
اگر به جای ترامپ خانم کلینتون انتخاب شده بود، امروز کشور ما هم مسیری دیگری را در پیش داشت
من معتقدم که تا زمان برجام عملاً نظر اول به واقعیت نزدیکتر بود؛ دلیلش این بود که هیچ امر مشترک بین ایران و آمریکا وجود نداشت و کمترین ارتباط سیاسی اقتصادی را با هم داشتند و موضوعاتی مثل دشمنی و تحریم و چالش، به طور ثابت بین شان جود داشت؛ ولی وقتی که برجام امضاء شد و بعد از آن ترامپ از برجام خارج شد، خروج ترامپ از برجام به فرضیه بیتأثیری و تأثیرناپذیری ایران از انتخابات آمریکا پایان داد. زیرا بنده معتقدم که اگر خانم هیلاری کلینتون رأی آورده بود، الان اصلاً مسیر کلی تحولات متفاوت بود. تا زمان ترامپ ۹۱۵ تحریم از ۱۲۴۸ تحریم، توافق شده بود که برداشته بشود و برداشته شد.
وقتی که ترامپ آمد دیگر عملاً نهتنها تحریمها را برگردان و از برجام خارج شد، بلکه ۷۰۰ تحریم تحت عنوان تحریمهای ترامپ - پمپئو اضافه کرد و عملاً ایرانی که روزانه ۹۰ هزار بشکه نفت به تولید نفت خود اضافه کرده بود، نفت تولید شده به فروش می رسید، ایرانی که روزانه بعد از برجام ۹۰ هزار بشکه به فروش نفت خود اضافه کرد و به بالاترین سطح خود تا آن زمان رسید به یکباره فروش نفت ایران به زیر ۳۰۰ هزار بشکه رسید و این نشان داد که انتخابات آمریکا واقعاً در ایران اثرگذار است.
امروزه که در شرایط برگزاری انتخابات آمریکا قرار داریم این انتخابات چه تأثیری در حل یا تشدید بحران در خاورمیانه دارد؟
چهار سال گذشته امیدوار به احیاء برجام بودیم، اما امروز نگران حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ احتمالی هستیم
در شرایط کنونی انتخابات آمریکا در حالی برگزار میشود که برای اولینبار، چالشهای منطقه کاملاً به مرزهای ایران ساییده شده، برای اولینبار چالشهای منطقه کاملاً به مرزهای ایران ساییده شده، دو بار به خاک ایران توسط اسرائیل حمله شده، چند بار اقدام تروریستی ایذایی علیه ایران صورتگرفته، آمریکاییها عملاً در جنگ با ایران از اسرائیل حمایت میکنند و لذا در شرایط بسیار حساسی هستیم و هرچند که ۴ سال پیش این موقع، این بحث بود که اگر بایدن روی کار بیاید برجام را احیاء میکند، امروز بحث این است که آمدن ترامپ یا هریس چقدر بر جنگ احتمالی با ایران اثر دارد؛ یعنی به عبارتی دیپلماسی جای خودش را به جنگ داده است. حالا اینکه چرا به این مرحله رسیدیم بسیار بحث شده، ولی من معتقدم میتوانستیم به این مرحله نرسیم. همان سخنرانی که من در(سال گذشته) حسینیه جماران انجام دادم، همان روزها به سخنرانی بنده گوش نشد کسی به آن توجه نکرد.
منتها الان در این شرایط به سر میبریم و همین باعث شده که عملاً دوباره ما به دوران قبل از برجام بازگردیم؛ دورانی که میتوان گفت، نتیجه انتخابات آمریکا هرچه باشد شاید بتوان گفت فعلاً تأثیری زیادی درسیاست خارجی ایران ندارد.
آیا آمدن ترامپ یا خانم هریس باعث تغییر در روند تحولات خاورمیانه میشود یا سیاست آمریکا در قضیه فلسطین و اسرائیل تفاوتی ندارد و هر کس بیاید اثری ملموس ندارد؟
ترامپ به دنبال برونسپاری بحرانهای بینالمللی است
ولی با اینوجود من معتقدم اگر ترامپ روی کار بیاید ترامپ معتقد به برونسپاری بحرانهای منطقهای است؛ یعنی ایشان در قالب «طرح آبراهام» و سایر طرحهای از این نوع سعی میکند متحدان منطقه اش خود را با هم نزدیک کند و آنها را به عنوان مسئول بحرانها قرار بدهد، ولی خانم هریس اگر روی کار بیاید طبیعتاً دست باز کمتری را به نتانیاهو میدهد؛ ولی سعی میکند که در قالب یک سازوکار بینالمللی به بحرانها پایان بدهد؛ از جمله موضوع فلسطین، که من معتقدم که بسته به اینکه ایران و آمریکا چه رفتاری داشته باشند با روی کار آمدن احتمالی خانم هریس میتوانند همکاری بیشتری با هم داشته باشند و میتوان گفت امکان شکلگیری و احیای دیپلماسیهای غیرمستقیم فراهم شود.
آقای دکتر انگارههایی که از بازگشت به برجام تبدیل شده به اینکه شدت تنش و جنگ را آمریکا کمتر کنند یا آمریکا وارد درگیری مستقیم به ایران نشود؛ ممکن است با آمدن خانم هریس دوباره جای خودش را تغییر بدهد یا دوباره برگردیم به آن زمانی که ما میتوانیم از فرصت دیپلماسی استفاده کنیم؟ بحث برگشت به برجام را مطرح کنیم و اینکه بتوانیم دوباره حداقل امنیت مرزها و بازدارندگی خودمان را تا یک مدتی احیاء کنیم؟
به سه دلیل عمده معتقدم احتمال وقوع جنگ با اسرائیل بیش از آتشبس است
هیچ کانال ارتباطی برای مبادله پیام بین ایران و اسرائیل برقرار نیست
دیگر کشورها تنها به تماشای جنگ دو گلادیاتور منطقه نشستهاند و زمین را خالی از هرگونه میانجیگری کردهاند
من معتقدم که برجام مرده؛ یعنی چیزی به اسم برجام نداریم، ولی مرگ برجام به این معنا نیست که ایران و آمریکا تا ابد در حالت چالش بمانند؛ اتفاقی که افتاده، اتفاق نادری در دنیای امروز است. ایران و اسرائیل در شرف جنگ به سر میبرند که به دلایل مختلف معتقدم احتمال جنگ بیشتر از احتمال آتشبس است.
سه دلیل عمده دارد؛ دلیل اولش این است که دو طرف همدیگر را به رسمیت نمیشناسند. هیچگونه کانال ارتباطی بین ایران و اسرائیل شکل نمیگیرد؛ چنانچه در جنگ ایران و عراق ما دیدیم که تا سال ۱۳۶۵ یعنی تا دو سال قبل از جنگ سفارتخانههای دو طرف در تهران و بغداد مشغول فعالیت بودند. اما دو طرف ایران و اسرائیل عملاً یک بازی جمعی صفر را دارند که چون همدیگر را به رسمیت نمیشناسند، عملاً هیچگونه امکان که چیزی غیر از جنگ بینشان وجود داشته باشد، نیست و لذا پیامها را روی موشکهایشان مینویسند. پیامها را روی بدنه موشکها مینویسند و به کشورهای دیگر ارسال میکنند.
دوم این است که این جنگ میانجی ندارد. من معتقدم تقریباً همه بازیگران ایران و اسرائیل را بهعنوان دو گلادیاتور میبینند که در حال درگیری هستند و از دیدن جنگ ایران و اسرائیل لذت میبرند. اغلب کشورهای منطقه من معتقدم که هرچند برخی از مسئولان از برخی مواضع، همسایگان اظهار خوشحالی میکنند؛ ولی من معتقدم همسایگان ما مثل سناتورهای رومی لباسهای مجلسی خودشان را به تن کردند که ایران و اسرائیل کدام بازنده شود به سود آنان است بدون آنکه توانشان به تحلیل برود.
موضوع سوم این است که چیزی تحت عنوان «منافع ملی» بین ایران و اسرائیل مطرح نیست و یکی از معدود جنگهایی است که عملاً منافع ملی در آن وجود ندارد؛ بین اسرائیل وجود مرزی ندارد و چالشهای جمعیتی با هم ندارند. ولی دچار چالش هستند و چون منافع ملی است که کشورها را از جنگ دور میکند، من فکر میکنم منافع ملی در جنگ ایران و اسرائیل جایگاهی ندارد.
آقای دکتر احتمال یک میانجیگری بینالمللی برای کاهش تنش یا اینکه ختم این غائله را کم میبینید؟
آمریکاییها به شدت نگران گسترده شدن جنگ هستند
گره آتشبس به دست کشوری که هیچ سودی از جنگ نمیبرد باز خواهد شد
شاید بازگشت به گذشته بیفایده است؛ ولی من چون از گذشته مواضعم را مشخص کردم از همان اول سود ایران در محدود نگهداشتن جنگ بود و سود اسرائیل در گسترش جنگ؛ متأسفانه آن چیزی که الان ما میبینیم گسترش جنگ است و اسرائیلیها توانستند جنگ را از فلسطین به لبنان به یمن عراق و جاهای دیگر بکشانند و الان هم به خاک ایران. این سیاستی بود که نتانیاهو در پیش میگرفت و از همان ابتدا من عرض میکردم که ایران باید جنگ را محدود نگه میداشت؛ اگر حتی جنگ به غزه محدود میماند.
به نظر من در این صورت حتی ویرانی غزه هم خیلی کمتر بود؛ چون بههرحال امکان اجماع بینالمللی در حمایت از غزه فراهم میشد. ولی اسرائیلها با کشیدن به دنیای شیعه مثل لبنان و جای دیگر عملاً به اولین نتیجه، یعنی ایجاد شکاف بین کشورهای منطقه، رسیدند و ما میبینیم که عملاً حتی خیلی از کشورهای عربی اسمی از حزبالله و سید حسن نصرالله و غیره نیاوردند هیچگونه بیانیه محکومیتی صادر نکردند و این چیزی بود که نتانیاهو میخواست؛ ولی با اینوجود در شرایط کنونی من معتقدم که هنوز هم امکان پیشگیری و جلوگیری از جنگ وجود دارد.
یعنی ایران و اسرائیل به نظرم راه چاره جلوگیری از وقوع جنگ گسترده بین ایران و اسرائیل بازیگری مثل آمریکاست یعنی تنها بازیگری که هیچ سودی از این جنگ نمیبرد به نظر من آمریکاست و بلکه آمریکاییها بهشدت نگران هستند؛ چون این جنگ آنها را از چالشهای اصلی خودشان با چین و روسیه دورکردند.
آقای دکتر پارسال که شما تشریف داشتید بعدش یکبار زمستان سال 1402 خدمت شما رسیدیم یا قبل از حمله نظامی اسرائیل به خاک ایران و پاسخ متقابل ایران؛ الان هم هنوز در این دو مرتبه سه مرتبه این درگیریها رفت و برگشتی شده فکر میکنید که اصلاً اساساً می شود با ابزار نظامی کلا ماجرا را خاتمه داد؟
تحلیل مخالف جنگ جایگاهی در عرصه تصمیمگیری امروز ایران ندارد
این مسائلی است که بههرحال باید در حوزه تصمیمگیری مطرح میشد و یا مطرح بشود یک مشکلی وجود دارد این است که بههرحال هیچگونه تحلیل مخالف جنگ در حوزه تصمیمگیری ایران الان جایگاهی ندارد و شاهد رقابت بر سر شعارهای تند هستیم.
آقای دکتر! عقلانیت سیاسی وتنش زدایی در سیاست خارجی ایران چه جایگاهی دارد؟
امروز کسانی که سیاست خارجی کشور را به سمت تنش و درگیری بردند سکوت کردهاند؛ زیرا جایگاه عمل، عرصه شعارهای بدون پشتوانه نیست
دولت پزشکیان برای اینکه رضایت مجلس را برای کابینه پیشنهادی جلب کند، شعارهای تند مطرح کرد
کسانی که معتقد به عقلانیت و تنش زدایی در سیاست خارجی بودند، اکثرشان حاشیهنشین شده اند؛ یعنی به هر حال خیلی از افرادی که خواهان کاهش تنش با آمریکا، جلوگیری از افتادن به فتنه جنگ با نتانیاهو و ایجاد نوعی همزیستی مسالمتآمیز با کشورها منطقه بودند، آنان حاشیهنشین شدند. انگهای مختلفی به آنها زده شد انگهایی که از سوی برخی رسانههای افراطی زده شد.
فکر میکنید که نقطه توقف این تحولات منطقه کجاست؟
چالش ایران و اسرائیل با مذاکره بین ایران و آمریکا قابل پیشگیری است
من معتقدم که در نهایت چالش ایران و اسرائیل در مذاکره بین ایران و آمریکا قابلپیشگیری است. یعنی بههرحال اسرائیلیها به پشتوانه آمریکا تا این حد جنگ را پیش آوردند و اگر جنگی شکل بگیرد منافع آمریکا در واقع کمتر از منافع اسرائیل تهدید نمیشود؛ آمریکاییها میدانند که ایرانیها سابقه و تجربه دیپلماسی هم دارند و من فکر میکنم بسته به اینکه چه کسی در بیاید این امکان میشود، این امکان ممکن است شکل بگیرد. به نظر من اگر دموکراتها روی کار بیایند امکان شکلگیری فرآیند بهاصطلاح «ابتکارات گذشته»، مثل رسیدن به یک سری توافقهای نانوشته و ابتکارهایی مانند ابتکار مسقط-دوحه و حتی بغداد وجود دارد و یا دیپلماسی غیرمستقیم و محرمانه راه دیگر آن است. چون اگر جنگ شود همه از جنگ آسیب میبینند؛ حتی آن بخش از کشورهایی که بههرحال ایران و اسرائیل را گلادیاتوری میبینند که چالش آنان به سود تماشاگران است.
بنده معتقدم که جنگ احتمالی بین ایران و اسرائیل جنگی است که دامنه آن درکل منطقه گسترانده میشود و هیچکسی دیگر نمیتواند تماشاگر صرف باشد
ظرفیت تنشزدایی ایران را چقدر میدانید؟
روسها مثل همیشه ما را در مواقع حساس تنها گذاشتند
اسرائیلیها طرح منزوی کردن ایران در جامعه جهانی را دنبال میکنند
در یارگیری بینالمللی ضعیف عمل کردهایم
جنگ همیشه یک پازل شوم است. جنگ یک پازل است که شاید مقدماتش قابلتوجیه باشد؛ یعنی در هر مرحله طرفین توضیحات لازم برای جنگ را دارد؛ ولی وقتی که این مراحل تبدیل به یک جنگ تمامعیار شد همگان میفهمند که یک دروازه جهنم را برای خودشان درستکردن جنگ یک پازل شوم است که بههیچوجه نتیجهاش در مقدماتش قابلپیشبینی نیست؛ فقط بر اساس تجربه تاریخی و جداشدن از شرایط احساسی و افراطی میشود فهمید که جنگ چقدر آسیب ساز است و لذا من جنگ را به سود هیچ کشوری از جمله ایران نمیدانم و معتقدم که این جنگ قابلپیشگیری است؛ ولی بخش عمده اش به انتخابات آمریکا ربط دارد. بهعنوان نمونه، اسرائیلیها به دنبال رأی آوردن ترامپ هستند تا از آن برای مشت آهنین خودشان برای گسترش جنگ استفاده کنند، ولی روسیه به دنبال رأی آوردن ترامپ است که جنگ اوکراین را در یک دیپلماسی جانبدارانه به سود روسیه جنگ اوکراین را پایان بدهد.
ولی من معتقدم که موضوع ایران کاملاً متفاوت است. تجربه جنگ با اسرائیل نشان داد که ایران چقدر تنهاست. از ابتدا من از همان سال گذشته عرض کردم اسرائیل سعی میکند که جنگ را به سمت یارگیری بیشتر به سود خودش و تنهایی بیشتر ایران و انزوای بیشتر ایران پیش ببرد و اتفاقاً ایران باید جنگ را به سمت گریز از این انزوا پیش میبرد و آن اتفاق که الان افتاده این است که اسرائیل تا حدی زیادی نتوانسته ایران را در انزوای جهانی قرار دهند. به عنوان نمونه، ما دیدیم که در اوج جنگ ایران و اسرائیل و نیاز ایران به سلاحهای تسلیحات تهاجمی و تدافعی روسیه، روسیه هیچ کمکی به ایران نکرد. روسیهای که ایران بیشترین هزینه را برای دوستی با آن داده بود؛ ولی نه سوخو-۳۵ را به ایران داد که در تهاجم به کاری ایران بیاید، نه سامانه اس ۴۰۰ را داد.
دیدیم که عملاً در این جنگ ثابت شد که ایران برای روسیه عرصه کالاهای تاریخ مصرف گذشته است و لذا حتی جنگ با اسرائیل باعث شد که روسها در امضای موافقتنامه راهبردی با ایران تعلل به خرج بدهد و هر روز این امضاء را به عقب بیندازد. این نشان داد که ایرانیها در یارگیری بینالمللی کاملاً ضعیف عمل کردند. این واقعیت را باید پذیرفت؛ حتی برخی کشورهای منطقه که الان ظاهر بیطرف گرفته اند، به نظر من عملکردشان بهگونهای است که اسرائیل را متوقف نمیکند و کمک هم به ایران نمیکند.
آقای دکتر در بحث تجاوز اسرائیلیها به ایران روسیه و چین هم خیلی موضوع محکمی نگرفتند.
نیاز به بازنگری و رسیدن به یک واقعگرایی در عرصه سیاست خارجی داریم
ایران باید از شرایط یک سال گذشته درس بگیرد، که آنجایی که ایران هزینه راهبردی داد بازیگران مثل چین و روسیه فقط استفاده تاکتیکی از ایران کردند و آنجایی که شعار و افراطیگری به یک راهبرد در ایران تبدیل شد در عمل خیلی از کشورها را به دشمن ایران تبدیل کرد و یا حداقل اینکه خیلی از کشورها به حدی از ایران ترسیده بودند که حاضر بودند ایران را به دام جنگ با اسرائیل بیندازند.
من امیدوارم ایران از این مرحله بگذرد؛ ولی گذر از این مرحله ما را به نوعی واقعگرایی برساند. ما الان در یک دور تصاعد بحران یا گسترش بحران به سر میبریم و طبیعتاً ایران قصد دارد دوباره به اسرائیل بزند و بعد از آن هم اسرائیل ادامه میدهد. این دور هیچ مانعی ندارد که من آن مثلث را عرض کردم؛ چون منافع ملی در مقابلش نیست، هیچ میانجی منصفی نیست و چون دو طرف فقط پیامهایشان بر روی موشکها مینویسند. به همین دلیل این دور ادامه دارد؛ ولی جای تأسف دارد که در میان همه بازیگران جهانی و منطقهای فقط کشوری مثل آمریکاست که میتواند در این تنش پایان بدهد و البته بازیگرانی مثل قطر. من معتقدم بازیگرانی مثل قطر و عمان بههرحال میتواند صاحب نقش بشوند؛ ولی اسرائیلیها برای این کشورها نقشی قائل نیستند، ولی در نهایت من معتقدم چالش ایران - اسرائیل بخشی از چالش کلان تر ایران و آمریکا است.
آقای دکتر چه فکر میکنید دولت چه رویکردی رو باید نسبت به این مسأله داشته باشد؟
جریانات افراطی پزشکیان را وادار کردند که از شعار تغییر توبه کند
من یک نقد جدی به دولت پزشکان دارم و البته به ساختار سیاسی. در کشور ما خیلی از مفاهیم سیاسی دچار ابتذال شده اند؛ از جمله انتخابات. ببینید! نتیجه انتخابات نشاندهنده تداوم یا تغییر است؛ یعنی بهعنوانمثال اگر الان هریس ببرد، یعنی مردم آمریکا تداوم را انتخاب کردند و اگر ترامپ رأی بیارد مردم تغییر را انتخاب کرده است. در ایران هم همینجوری بود؛ یعنی آقای. پزشکان با شعار تغییر رأی آورد، ولی در ایران جریاناتی هستند که در واقع تا جایی شخص منتخب و تیمش را پیش میبرند که از شعار تغییر توبه کنند.
آقای پزشکیان باید با توجه به شعار تغییر که روی کار آمده بود یک طرح بلافاصله برای تغییر میداد و با یک طرح قوی برای کاهش تنش در منطقه وارد میشد؛ ولی متأسفانه این کار را صورت نداد و نتیجهاش این بود که عملاً دیپلماسی کشور در حاشیه قرار بگیرد.