آینده روابط ایران و بحرین احتمالا با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر و مرحله بعدی درگیری ایران و اسرائیل شکل خواهد گرفت. با این وجود، این واقعیت که هر دو کشور پس از سال‌ها بیگانگی در حال تعامل دیپلماتیک هستند، بارقه‌ای از امید را برای تنش زدایی ایجاد می‌کند. در حالی که چالش‌ها همچنان قابل توجه هستند، تمایل هر دو کشور برای مشارکت در گفتگو، در کنار فشارهای منطقه‌ای گسترده‌تر برای دیپلماسی، نشان می‌دهد که فضایی برای خوش‌بینی محتاطانه در ماه‌ها و سال‌های آینده وجود دارد.

پایگاه خبری جماران: در 21 اکتبر، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران از منامه بازدید و با پادشاه حمد بن عیسی آل خلیفه دیدار کرد که نقطه عطفی مهم در روابط ایران و بحرین است که از سال 2016 قطع شده است. این اولین سفر یک وزیر خارجه ایران به بحرین از سال 2010  و در بحبوحه تشدید رویارویی نظامی بین ایران و اسرائیل است. در حالی که بحرین و ایران هنوز روابط دیپلماتیک و اقتصادی کامل خود را احیا نکرده اند، سفر عراقچی گامی رو به جلو در روندی است که طی پنج ماه گذشته سرعت گرفته است. با این حال، مسیر عادی سازی همچنان مملو از موانع ساختاری عمیق است که ریشه در نارضایتی های تاریخی، پیچیدگی های ژئوپلیتیکی و سوء ظن های متقابل پایدار دارد.

به گزارش جماران، وب سایت شورای خاورمیانه در امور جهانی در این باره می نویسد:

پیش‌رفت‌های دیپلماتیک اخیر بحرین در قبال ایران با تغییر رویکرد پادشاهی به مخالفت‌های داخلی، به‌ویژه در رابطه با اکثریت جمعیت شیعه آن، انجام شد. در ماه آوریل، بحرین هزاران زندانی سیاسی شیعه را در اقدامی برای کاهش تنش های داخلی آزاد کرد. این امر در حالی که ظاهراً بی ارتباط بود، با یک سری ژست های دیپلماتیک قابل توجه نسبت به ایران دنبال شد که با پیام تسلیت پادشاه به آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در 20 مه آغاز شد. چند روز بعد، وزیر خارجه بحرین در مراسم تشییع جنازه رئیسی در تهران شرکت کرد. در ماه ژوئن، بحرین از طریق روسیه پیامی مبنی بر ابراز تمایل خود برای برقراری مجدد روابط با ایران، که پیش از این نیز پادشاه بحرین در جریان دیدار خود با نخست‌وزیر چین در پکن به آن اشاره کرده بود، ارسال کرد.

 تا 23 ژوئن، بحرین و ایران توافق کردند که مذاکرات دوجانبه را آغاز کنند و وزیرخارجه به تهران سفر کند تا امکان از سرگیری روابط دیپلماتیک کامل را بررسی کند. پادشاه بحرین همچنین در ماه ژوئیه به مسعود پزشکیان رئیس جمهور جدید ایران تبریک گفت و پس از آن وزیر خارجه او در مراسم تحلیف پزشکیان شرکت کرد. در تابستان دو طرف شاهد ادامه تبادلات سطح بالا، از جمله تماس‌های تلفنی و جلسات در مجامع بین‌المللی مانند مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشست گفتگوی همکاری آسیا در دوحه بودند. این پیشرفت های دیپلماتیک قابل توجه هستند، اما آنها تنها آغازی هستند که احتمالاً یک سفر طولانی و دشوار به سمت عادی سازی روابط محسوب می شود.

 

چالش های پیش رو

موانع اصلی برای برقراری مجدد روابط در تاریخ پیچیده و آشفته بین دو کشور نهفته است. از دهه 1960، ادعاهای ارضی ایران بر بحرین باعث ایجاد حس بی اعتمادی پایدار شده است. در حالی که ایران در نهایت استقلال بحرین را با پذیرفتن نتایج بررسی سازمان ملل در سال 1971 به رسمیت شناخت و دو کشور توافقنامه فلات قاره را امضا کردند، تنش ها همچنان ادامه داشت. این وضعیت پس از انقلاب 1979 ایران و کودتای نافرجام 1981 در بحرین بدتر شد که عوامل مرتبط با تهران را مقصر دانستند. این رویدادها نگاه بحرین به ایران را به عنوان یک نیروی بی ثبات کننده در منطقه و تهدیدی وجودی برای خاندان حاکم تقویت کرد.

در اوایل دهه 2000، لحظه کوتاهی از تنش زدایی رخ داد، به ویژه در سفر محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران به منامه در سال 2003 و بحث در مورد خط لوله گاز طبیعی که از ایران به بحرین می رود. با این حال، این تلاش ها تحت الشعاع همسویی فزاینده بحرین با ایالات متحده قرار گرفت، به ویژه پس از حضور گسترده ارتش ایالات متحده در بحرین پس از سال 2001. در واقع، حضور ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در بحرین به نقطه اختلاف مهمی برای ایران تبدیل شد.

در سال 2007، زمانی که سردبیر روزنامه کیهان ایران، مشاور رهبر معظم انقلاب، بحرین را به‌عنوان «استان» ایران نامید، روابط بیشتر بدتر شد. این سرمقاله مدعی شد که «خواسته اصلی امروز مردم بحرین این است که این استان جدا شده از ایران را به مادرش ایران اسلامی بازگردانند»؛ ادعایی بی اساس که به یک بحران دیپلماتیک دامن زد. علیرغم تلاش‌های ایران در آن زمان برای اطمینان بخشیدن به بحرین در مورد احترامش به حاکمیت  از جمله سخنان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور در سفر به منامه و شرکت وزیر امور خارجه‌ دولت او در اجلاس‌های گفت و گوی منامه در سال‌های 2009 و 2010، این اپیزودها درک بحرین از ایران را به عنوان یک تهدید تقویت کرد.

قیام های اعراب در سال 2011 روابط را بیشتر متشنج کرد. اکثریت جمعیت شیعه بحرین تظاهرات گسترده ای را علیه سلطنت حاکم رهبری کردند و دولت بحرین به سرعت ایران را به حمایت از ناآرامی ها متهم کرد. اگرچه کمیسیون مستقل تحقیق بحرین شواهد مستقیمی مبنی بر دخالت ایران پیدا نکرد، اما حمایت آشکار تهران از چهره‌های مخالف بحرین، ظن منامه را تقویت کرد. از آن زمان به بعد، رهبران بحرین ایران را به عنوان یک تهدید داخلی دائمی می‌دانستند، هرچند مخالفان سیاسی شیعه بحرین از تهران فاصله گرفتند و اکثر شیعیان بحرین به ایده ولایت فقیه  پایبند نیستند.

همسویی‌های ژئوپلیتیکی بحرین نیز موانع مهمی را برای هر گونه نزدیکی معنادار با ایران ایجاد می‌کند. مشارکت نزدیک بحرین با ایالات متحده، عربستان سعودی و امارات متحده عربی عمدتاً خطوط سیاست خارجی آن را در قبال تهران دیکته می کند. مشارکت بحرین در توافقنامه ابراهیم در سال 2020، که روابط با اسرائیل را عادی کرد، به ویژه از دیدگاه ایران مشکل ساز است. تصمیم بحرین برای همسویی با محور آمریکا-اسرائیل، مشارکت در ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده علیه نیروهای حوثی تحت حمایت ایران در یمن و توافقنامه همکاری امنیتی 2022 با اسرائیل بر اولویت های راهبردی آن تاکید دارد.

این تحولات نقش بحرین را در صف بندی های امنیتی منطقه ای که برای مقابله با ایران طراحی شده است، مستحکم کرده است. تهران نیز به نوبه خود روابط امنیتی نزدیک بحرین با اسرائیل را تهدیدی مستقیم می داند. گفت‌وگوهای منامه در 21 اکتبر ارتباط نزدیکی با تلاش‌های ایران برای مدیریت پیامدهای حملات موشکی‌اش در اوایل ماه جاری داشت، که از آن زمان با حمله متقابل اسرائیل هم روبه رو شده است. در حالی که بحرین به یک شریک نظامی مهم برای اسرائیل تبدیل شده، بعید است که منامه به نیروهای آمریکایی یا اسرائیلی اجازه دهد از خاک بحرین برای حملات علیه ایران استفاده کنند.

 

فرصت آشتی

با وجود این چالش های اساسی، زمینه هایی وجود دارد که همکاری ایران و بحرین می تواند به ثمر بنشیند. یکی از بخش های امیدوار کننده انرژی است. نیاز فزاینده بحرین به گاز طبیعی، همراه با ذخایر فراوان ایران، پایه بالقوه ای برای همکاری اقتصادی فراهم می کند.بحث در مورد صادرات گاز از ایران به بحرین، که در اوایل دهه 2000 آغاز شد، نشان دهنده منافع متقابل است، اگرچه این مذاکرات به دلیل نگرانی های سیاسی و امنیتی متوقف شده است. محیط ژئوپلیتیک گسترده تر، به ویژه تحریم های ایالات متحده علیه ایران، احتمالاً سرعت پیشرفت در این زمینه را تعیین می کند.

روابط تجاری اگرچه محدود است، اما فرصتی برای تعامل نیز ایجاد می کند. بیشتر تمرکز فعلی بر تسهیل سفرهای مذهبی و خانوادگی، به ویژه برای جامعه شیعیان بحرین با روابط مستقیم با ایران بوده است. در حالی که احیای پروازهای مستقیم بین دو کشور یک پیشرفت مثبت خواهد بود، اما پایه و اساس کافی برای روابط دوجانبه عمیق تر نیست.

مسیر عادی سازی کامل دیپلماتیک بین ایران و بحرین طولانی و دشوار خواهد بود. موانع تاریخی، ژئوپلیتیکی و ساختاری که روابط آنها را برای دهه‌ها شکل داده است، عمیقاً ریشه‌دار هستند. همسویی نزدیک بحرین با محور آمریکا-اسرائیل موانع بزرگی را در برابر هرگونه نزدیکی همه جانبه با تهران ایجاد می کند.

آینده روابط ایران و بحرین احتمالا با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر و مرحله بعدی درگیری ایران و اسرائیل شکل خواهد گرفت. با این وجود، این واقعیت که هر دو کشور پس از سال‌ها بیگانگی در حال تعامل دیپلماتیک هستند، بارقه‌ای از امید را برای تنش زدایی ایجاد می‌کند. در حالی که چالش‌ها همچنان قابل توجه هستند، تمایل هر دو کشور برای مشارکت در گفت و گو، در کنار فشارهای منطقه‌ای گسترده‌تر برای دیپلماسی، نشان می‌دهد که فضایی برای خوش‌بینی محتاطانه در ماه‌ها و سال‌های آینده وجود دارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.