پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: هفت اکتبر ۲۰۲۳ یک تاریخ تکراری در تقویم تحولات و حوادث بین المللی نیست. یک سال پس از این تاریخ، حملات رژیم اسرائیل به نوار غزه ادامه دارد و البته دامنه این تنش به لبنان هم کشیده شده است. باران بی وقفه بمب در غزه و لشگرکشی های زمینی رژیم اسرائیل بیش از چهار هزار کشته و یک ویرانه کامل در نوار غزه بر جا گذاشته که حتی به سختی می توان یک مرکز درمانی سالم در آن یافت. اوضاع فاجعه بار انسانی در غزه و مخابره لحظه به لحظه اتفاق هایی که در این منطقه محصور رخ می دهد حتی بی تفاوت ترین ملت ها به تحولات فلسطین را هم به خیابان های پایتخت های کشورهای متفاوت کشانده است.
نهادهای بین المللی در حوزه رسیدگی به جرایم جنگی و جنایت علیه بشریت پرونده های قطوری را درباره اتهام های وارد شده به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل و سایر مقام های نظامی و امنیتی اسرائیل جمع آوری کرده اند و همزمان تلاش های بازیگران منطقه ای برای برقراری آتش بس در نوار غزه و یا لبنان به سپر آهنین مخالفت نخست وزیر رژیم اسرائیل برخورد می کند که از حمایت بی چون و چرا دولت ایالات متحده برخوردار است و البته پایان جنگ را مساوی با پایان عمر سیاسی خود و مواجه با پرونده های مربوط به فساد در داخل این رژیم می داند.
هفت اکتبر جایگاه رژیم اسرائیل نزد افکار عمومی در سطح جهانی و نه فقط کشورهای اسلامی را خدشه دار کرده و مسأله فلسطین را پس از سالها فراموشی به صدر اخبار بازگردانده است اما تحولات پس از این عملیات انجام شده توسط گروه های مقاومت به رهبری حماس معادله های منطقه ای بخصوص در حوزه محور مقاومت را هم تغییر داده است. ترورهای هدفمند در غزه، بیروت، دمشق و تهران تعداد قابل توجهی از سران محور مقاومت را به شهادت رسانده و البته رویارویی مستقیم میان ایران و رژیم اسرائیل را هم رقم زده است. تل آویو می گوید به دنبال استفاده از فرصت به وجود آمده در نتیجه این جنگ برای شکل دادن به نظم جدیدی منطقه ای است که مهم ترین پایه آن، تضعیف محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران است.
در میانه این تنش های مستقیم بی سابقه میان ایران و رژیم اسرائیل، دیپلماسی منطقه ای ایران بیش و پیش از گذشته، با دو هدف جلب اجماع برای پایان دادن به جنگ در غزه و لبنان با برقراری آتش بس و هشدار دادن به بازیگران مهم و تاثیرگذار منطقه ای نسبت به سیاست های جنگ طلبانه رژیم اسرائیل که توسعه دامنه جنگ تا به میدان کشیدن آمریکا و رویارویی مستقیم آن با ایران را دنبال می کند، پیگیری شده است. در چنین شرایطی آسیب شناسی سیاست های منطقه ای به گونه ای که منتهی به تقویت ابعاد ضعیف شده و بازتعریف ابزارهای موجود برای تامین منافع ملی شود ضروری به نظر می رسد.
با صباح زنگنه، دیپلمات پیشین و سفیر سابق ایران در سازمان همکاریهای اسلامی درباره وضعیت جاری در منطقه غرب آسیا و ضرورت های سیاست خارجی ایران در حوزه منطقه ای گفت و گو کردیم.
ذات رژیم اسرائیل با جنگ افروزی تعریف شده است
صباح زنگنه در پاسخ به پرسشی درباره غیرقابل پیش بینی شدن جنگ در غزه و اینکه هرچند هدف بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳ برای نابودی حماس قابل تحقق نیست، اما به هرحال اقدام های اسرائیل در غزه، بیروت، دمشق و تهران به تضعیف محور مقاومت منتهی شده و در چنین شرایطی جبهه مقابل اسرائیل چه باید بکند؟ گفت: در حقیقت ذات رژیم اسرائیل بر حمله به دیگران،کشتار، ترور، اشغالگری و نژادپرستی پایه گذاری شده است. فعل و انفعال های ذاتی این رژیم گاهی زود و گاهی با تاخیر ظاهر می شود و با تلفیقی از روابط سیاسی در درون رژیم با سایر احزاب و یا با کشورهای منطقه زمینه ظهور بیشتری پیدا می کند. بنابراین، ظهور این قبیل فعالیت ها از سوی رژیم اسرائیل امر مزمنی است و همه کشورهای منطقه بخصوص کشورهایی که به اسرائیل از نظر جغرافیایی نزدیک تر هستند زودتر و بیشتر از این دخالت ها و جنگ افروزی های اسرائیل آسیب می بینند.
تمرکز دیپلماسی منطقه ای دولت بر تهدیدهای مشترک برای همکاری مشترک
این کارشناس ارشد سیاست خارجی در پاسخ به پرسشی درباره دیپلماسی منطقه ای ایران در شرایط ملتهب غرب آسیا و تلاش دوجانبه ایران با کشورهایی چون بحرین، مصر و پیش از آنها عربستان سعودی برای متمرکز شدن بر تهدیدهای مشترک به عنوان ابزار و انگیزه ای برای همکاری مشترک، گفت: مصر و بحرین که اخیرا روابط خود را با رژیم اسرائیل عادی سازی کرده بودند همواره و پیش از این هم مورد توجه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و هستند. ایران همواره به دنبال این بوده که رابطه با مصر را به فعلیت برساند و به روند عادی سازی رابطه با قاهره نزدیک تر شود. مصر در جهان عرب، بازیگر مهمی و در صحنه مناقشه با اسرائیل بازیگر تاثیرگذاری است. ارتباط قاهره با اسرائیل در داد و ستد اقتصادی و بخصوص در حوزه انرژی مهم و قابل توجه است. از سوی دیگر انعقاد قرارداد صلح با اسرائیل عملا مصر را از درگیری با اسرائیل و جنگ با این رژیم دورنگاه داشته است و شاید هم بتوان گفت که مصر با امضای چنین قراردادی تلاش کرد پای خود را از صحنه درگیری ومنازعه نظامی مستقیم با اسرائیل بیرون بکشد اما همچنان تعلق های بسیاری میان مردم مصر و فلسطینی ها وجود دارد.
ایران و مصر هر دو به عادی سازی کامل رابطه نیاز دارند
زنگنه با اشاره به اینکه نوار غزه از منظر جغرافیایی نزدیک ترین نقطه از فلسطین به مصر است، افزود: مصر هم به لحاظ کمک های انسان دوستانه و هم رفت و آمدها و مبادله های تجاری با فلسطین و غزه میتواند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کند. گرچه محدودیت های مرزی رژیم اسرائیل با مصر مانع از حرکت آزاد مصر در این زمینه است اما مصر به صورت قطره چکان می تواند به غزه کمک های انسان دوستانه و دارو و نیازمندی های دیگر را برساند. مصر از طرف دیگر نگران ناامنی در دریای سرخ است و به این جمع بندی رسیده که رابطه داشتن با ایران یا بهبود روابط و اصلاح آن می تواند به تأمین امنیت و ثبات در دریای سرخ و از سرگیری رفت و آمد ایمن کشتی های تجاری در محدوده کانال سوئز کمک کند. هم ایران و هم مصر محاسباتی دارند که این محاسبات می تواند به بهبود روابط کمک کند. برای ایران، مصر می تواند کانال ارتباط آسان تر با آفریقا و البته اروپا باشد. در کنار همه این معادله ها و ملاحظه های دوجانبه، پرونده مشترک فلسطین هم وجود دارد که رویکرد تهران و قاهره تلاش مشترک برای کمک به برقراری آتش بس در غزه است.
عربستان هفت اکتبر را تحولی علیه منافع خود می داند
نماینده پیشین ایران در سازمان کنفرانس اسلامی در ادامه پاسخ به پرسش جماران درباره تمایل ریاض برای تنش زدایی از رابطه با تهران، گفت: در میان کشورهای اسلامی عربی، عربستان سعودی کشوری است که اسرائیل به شدت به دنبال برقراری رابطه با آن و شاید هم بتوان گفت علنی شدن رابطه برقرار شده با آن است. عملیات طوفان الاقصی که در هفت اکتبر سال گذشته میلادی توسط گروه های مقاومت فلسطینی به رهبری حماس انجام شد مانع شکل گیری این روند عادی سازی رابطه میان ریاض و تل آویو شده و عربستان از این لحاظ به هفت اکتبر به عنوان یک حرکت منفی و یا به ضرر منافع و برنامه ریزی های خود نگاه می کند.
امید ایران به تأثیرگذاری مثبت عربستان در پرونده فلسطین
زنگنه با اشاره به پررنگ شدن نقش عربستان در پرونده فلسطین پس از کمرنگ شدن نسبی نقش مصر، گفت: در نتیجه این تحول، ریاض نقش مهمی در جمع بندی و حرکت دادن کشورهای عربی به سمت تنظیم رابطه با مسأله فلسطین و کشف راه حل های ممکن برای تشکیل دولت فلسطین ایفا کرد. ایران هم به این لحاظ که عربستان می تواند میان کشورهای عربی نقش ایفا کند و به مسأله تشکیل کشور فلسطین کمک شود به عربستان نگاه مثبتی دارد.
رابطه با ایران متعادل کننده سیاست خارجی بحرین و مصر
صباح زنگنه با اشاره به وضعیت کم و بیش مشابه بحرین در مسیر عادی سازی رابطه با اسرائیل گفت: بحرین هم یکی از کشورهای منطقه خلیج فارس است که به دلیل نزدیکی به عربستان و قرارداشتن در خلیج فارس همان سیاست ریاض را در قبال تل آویو پیگیری می کرد. اما مردم بحرین نیز مانند مردم مصر مخالف عادی سازی رابطه با اسرائیل هستند. در هر دو این کشورها هم گهگاه اعتراض های عمومی نسبت به سیاست های حاکمیت نسبت به اسرائیل صورت می گیرد. به نظر می رسد که این کشورها که مورد تهاجم سیاسی و تبلیغاتی اسرائیل قرار گرفتند با رابطه با ایران می توانند به نوعی از اعتدال در حوزه سیاست خارجی خود برسند.
ایران و کشورهای مخالف منطقه ای به یک درک واحد برای همکاری رسیدند
این کارشناس ارشد سیاست خارجی در پاسخ به پرسش جماران مبنی بر اینکه تغییر سیاست این کشورها نسبت به ایران را یک تاکتیک موقت می دانید یا یک راهبرد کلان و مستمر؟ گفت: کشورهای منطقه با مجموع تحولاتی که در چندسال اخیر و البته پس از هفت اکتبر سال گذشته میلادی در منطقه رخ داد به این جمع بندی رسیدند که باید همفکری و همکاری منطقه ای را آغاز کنند. ایران، مصر، عربستان سعودی و بحرین به این جمع بندی واحد رسیدند که باید از سیاست های چنددهه و بعضا چندسال اخیر نسبت به یکدیگر فاصله گرفت و با تمرکز بر مشکلات مشترک، همکاری مشترک برای مقابله با چالش های پیش رو را در دستور کار قرار داد. بنابراین این دو اراده و تحلیل در یک جهت قرار گرفتند و در این نقطه که ضرورت همکاری مشترک است به هم رسیدند.
نزدیکی به ایران تاکتیک است نه استراتژی
زنگنه در ادامه با اشاره به نقش تخریبی عامل خارجی در توسعه رابطه ایران و برخی کشورهای عربی منطقه گفت: عامل اصلی موثر در سیاست های این کشورها عامل خارجی است که صراحتا عبارت است از تاثیرگذاری سیاست های آمریکا، انگلیس و اسرائیل بر سیاست های منطقه ای این کشورها. اغلب اوقات عربستان، بحرین و مصرمراعات اراده و سیاست های آمریکا، انگلیس و اسرائیل را در منطقه می کنند. لذا این حرکت از سوی مصر، عربستان یا بحرین و پذیرش آنها در بهبود روابط با ایران را تاکتیک می دانم و نه یک استراتژی.
بازنگری در سیاست خارجی به معنای تغییر اصول نیست
«سیاست خارجی هر کشوری در دو حوزه میدان و دیپلماسی به به روزرسانی و آسیب شناسی و ترمیم نیاز دارد. فکر می کنید با توجه به ضربه های امنیتی و اطلاعاتی که ایران در این یک سال متحمل شد، مهم ترین نقطه ضعف های سیاست منطقه ای ما چیست و چه راهکارهایی برای اصلاح آن پیشنهاد می دهید که البته قابلیت اجرایی هم داشته باشند؟»
زنگنه در پاسخ به این پرسش جماران می گوید: سیاست خارجی همواره نیازمند بازنگری و ارزیابی و به اصطلاح تحقیق و توسعه است. ما باید آسیب ها را شناسایی کنیم و دائم به فکر اصلاح و بهبود روش ها؛ رویه ها و جهت گیری ها باشیم. این به معنای تغییر صد در صد جهت گیری های اصلی سیاست خارجی یک کشور نیست بلکه به معنای نیاز به بازنگری است. فرضا یکی از سیاست های منطقه ای ایران زمانی که شاهد نوعی از دوگانگی در رویکردهای حکومت ها و مردم در برخی از این کشورها بوده، ایستادن در کنار مردم بوده است. این میل بیشتر نتیجه طبیعی و تاریخی روابط ایران با این ملت ها بوده، اما برای دولت های این کشورها ایجاد حساسیت می کرد.
وی گفت: این حساسیت و نگرانی باعث دورتر شدن این دولت ها از ایران می شد و همزمان با این دورتر شدن عوامل موثر خارجی هم اقدام به تحریک این کشورها در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران می کردند. برای رفع این سوءتفاهم، این کشورها باید نگرانی های خود را از طریق گفت و گو با ایران در میان بگذارند. ایران هم باید در این سیاست ها بازنگری کند که رابطه با ملت ها نباید به عنوان عامل مخالفت یا ضدیت با دولت ها و حاکمیت های این کشورها تلقی شود. یکی دیگر از حوزه هایی که نیازمند ارزیابی جدید ایران است توجه به فناوری های جدید و کسب امکانات و عوامل متنوع قدرت است. ایجاد تعادل میان عوامل قدرت سخت افزاری و نرم افزاری و قدرت معنایی بسیار مهم است.
کشورهای منطقه باید ضرورت های رابطه با ایران در منطقه را رعایت کنند
صباح زنگنه در پاسخ به این پرسش که آیا کشورهای منطقه می توانند روند تعمیق رابطه با تهران را فارغ از رابطه استراتژیکی که با آمریکا دارند پیش ببرند؟ گفت: در چند سال اخیر تغییراتی در سیاست های آمریکا در منطقه حاصل شده اما اینگونه نیست که آمریکا از منطقه هجرت کرده باشد به جای دیگری. پایگاه های آمریکا در منطقه پابرجا هستند، همچنان آمریکا بر تنظیم مسائل انرژی در منطقه نظارت و یا به تعیری دخالت می کند و همچنان نسبت به تأمین منافع خود در منطقه حساس است. کشورهای منطقه هم نسبت به حفظ و تعمیق رابطه با آمریکا متعهد هستند و تغییراتی که در حوزه سیاست خارجی خود دادند به معنای قطع رابطه و یا حرکت در مسیر خلاف نظر آمریکا نیست. این کشورها ممکن است با برخی مانورها به دنبال ایجاد توازن در سیاست خارجی و حفظ تعادل در جایگاه بین المللی خود باشند اما همچنان شاخص و جهت گیری سیاست های آنها خارج از منظومه آمریکا نیست. این وضعیت در سیاست خارجی آنها همچنان ادامه خواهد داشت تا زمانی که نظم جدید بین المللی تثبیت و مستقر شود و آنها هم به تنظیم روابط براساس نظم جدید روی آورند. تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده است.
او در ادامه با اشاره به اینکه این کشورها باید همزمان با حفظ رابطه با آمریکا، ترتیبات جاری در منطقه را برای این کشور توضیح دهند، گفت: منافع این دولت ها هم اقتضا میکند که ضرورت های منطقه ای و اقتضاهای رابطه با همسایگان را مورد توجه قرار داده و این نکات را به آمریکا هم گوشزد کنند که حضور آنها در منطقه مقتضی روابط بهتری با همه کشورها از جمله با ج.ا ایران است.
ابتدا اعتمادسازی بعد سخن گفتن از سازوکارهای مشترک منطقه ای
نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی در پاسخ به پرسش جماران مبنی بر اینکه ایران از زمان قطعنامه 598 به دنبال راهی برای ایجاد یک ساختار همکاری امنیتی ، سیاسی و اقتصادی با کشورهای حوزه خلیج فارس بوده و ابتکارهای متفاوتی مانند طرح صلح هرمز را هم ارائه کرده که مورد استقبال قرار نگرفته، آیا اکنون چنین فضایی برای شکل دادن به این ساختار مهیا است یا خیر؟ گفت: یک نوع ایران هراسی در منطقه وجود دارد. ایران چند ویژگی دارد که آن را از سایر کشورها متمایز می کند: یک کشور بزرگ و قدرتمند در منطقه است که قدرت ساخت تسلیحات خود را دارد و جمعیت بزرگی دارد که معادل کل کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس می شود. این ویژگی ها کشورهای منطقه را نگران می کند.
وی ادامه داد: بنابراین، وقتی که پیشنهادی از سوی کشور قوی به کشورهای همسایه داده می شود معمولا کشورها را دچار نگرانی بیشتری می کند. البته در این میانه برخی اتفاق ها هم رخ داده که باعث شده برخی از کشورهای منطقه به ایران گلایه کنند که شما دنبال دور کردن ما از چتر حمایتی ایالات متحده و تحت فشار قرار دادن ما هستید.
این کارشناس مسائل منطقه گفت: در چنین شرایطی برداشت من این است که ارائه چنین طرح هایی از سوی ایران، بیشتر کشورهای منطقه را حساس کرده و اتفاقا از ایران دور می کند. ما به فراهم کردن فضای لازم برای اعتمادسازی نیاز داریم. شاید باید برخی کارها را با این کشورها از صفر و آنهم از مسائل فرهنگی، اجتماعی و همکاری های علمی و رفت و آمد در چنین حوزه هایی آغاز کنیم.
زنگنه یادآور شد: مسأله مدیریت رسانه نیز در راستای ترمیم این رابطه و اعتمادسازی بسیار مهم است. در همین شرایط کمتر همسایه ای یا مقام های کشورهای همسایه از انتقادهای تند و تیز و حتی توهین های رسانه های ایران در امان هستند. هنوز رسانه های ما برخوردهای نامناسبی با سران برخی از این کشورها دارند و طبیعی است که کشورهایی که کمتر رو به دموکراسی حرکت می کنند از چنین فضایی رویگردان شوند.
وی در پایان گفت: ما باید روند اعتمادسازی را از صفر با اغلب این کشورها همسایه آغاز کنیم تا زمانی که در فضای مساعدتری روسای کشورها هم با یکدیگر رفت و آمد داشته باشند. بنابراین تا زمانی که چنین بسترسازی صورت نگیرد سخن گفتن از ایده هایی مانند امضای معاهده نامه های امنیتی و یا رسیدن به سازوکار مشترک منطقه ای در حوزه های دفاعی راه به جایی نمی برد.