دوم، مسئله فلسطین با پویایی منطقه ای گره خورده است. با توجه به رویدادهای اخیر در لبنان، می توان از مصداق یافتن این ادعا هم سخن گفت. با این وجود، برخی در واشنگتن مایلند باور کنند که مردم در سراسر خاورمیانه به دلایل احساسی مبهم یا فقط در نتیجه «دسیسههای ایران» به فلسطین وابسته هستند. ناآرامی های مداوم در سراسر منطقه نشان می دهد که این توضیح کافی نیست.
پایگاه خبری جماران:یک سال پس از آغاز جنگ در نوار غزه و قربانی شدن بیش از چهل هزار فلسطینی در نتیجه حملات بی امان اسرائیل، فارن پالیسی به سراغ کارشناسان و تحلیل گران این حوزه رفته و از آنها سوال کرده که آیا جهان در چند قدمی پایان جنگ در غزه ایستاده است یا خیر؟
دانا ال کرد، کارشناس ارشد غیر مقیم مرکز عرب واشنگتن در این باره به فارن پالیسی می گوید: جنگ غزه تنها آغاز خشونتهای تودهای است که احتمالاً در اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی و سراسر منطقه افزایش یافته و گسترش مییابد. قیام دوم فلسطین، یا انتفاضه، از سال 2000 تا 2005، نشان داد که چارچوب روند صلح اسلو قادر به حل ساختارهای زیربنایی سلطه اسراییل است که به خود مختاری فلسطین آسیب زده است. جامعه بینالملل، با ایالات متحده در خط مقدم آن، به این درک نه با تأیید و اجرایی کردن مذاکره معنادار، بلکه با تحکیم وضعیت موجود تجزیه فلسطین، صدور مجوز برای تداوم خشونت اسرائیل و از معنا تهی کردن حکومت فلسطین پاسخ داد.
این امر برای مردم فلسطین غیرقابل قبول بود، زیرا سالها و سالها نظرسنجی همچنان تایید میکرد که نارضایتی ها افزایش یافته و شرایط زندگی در سرزمین های اشغالی بدتر شد و افق سیاسی برای برون رفت از بحران در آن دیده نمی شد. بسیاری از محققان و تحلیلگران - از جمله خود من - از قبل هشدار دادند که تشدید خشونت اجتناب ناپذیر است.
حمله 7 اکتبر حماس و متعاقب آن ویرانی غزه، به دلایلی، تنها آغاز راه است. اول، واضح است که خشونت ارتش اسرائیل در غزه الگویی برای جنگ آینده است. برای این دولت اسرائیل، پاکسازی قومی یک سیاست آشکار است. اعضای خاصی از کابینه، مانند بزالل اسموتریچ، در واقع مدت ها قبل از شروع جنگ وعده داده بودند که فلسطینیان را وادار به تسلیم یا انتقال از مناطق مدنظر خود کنند.
جهان در حال حاضر شاهد اجرای این سیاست در بخشهایی از کرانه باختری است، زیرا نیروهای اسرائیلی جنین را با خاک یکسان کرده، بیمارستانها را در طوبس محاصره کرده و به زیرساختهای غیرنظامی در تعدادی از جوامع حمله میکنند، علاوه بر این خشونت شهرکنشینان که شهرکهای فلسطینی را محاصره کردهاند منجر به مرگ های متعدد شد. آوارگی ها در سرتاسر سرزمین های اشغالی و نه فقط در غزه آغاز شده است. گروه های مسلح فلسطینی غیر مرتبط با حماس نیز برای مقابله با نیروهای اسرائیلی تشکیل شده اند.
دوم، مسأله فلسطین با پویایی منطقه ای گره خورده است. با توجه به رویدادهای اخیر در لبنان، می توان از مصداق یافتن این ادعا هم سخن گفت. با این وجود، برخی در واشنگتن مایلند باور کنند که مردم در سراسر خاورمیانه به دلایل احساسی مبهم یا فقط در نتیجه «دسیسههای ایران» به فلسطین وابسته هستند. ناآرامی های مداوم در سراسر منطقه نشان می دهد که این توضیح کافی نیست.
مسأله فلسطین در واقع توسط شبکههای شبهنظامی مورد حمایت ایران مورد استفاده قرار میگیرد و احتمال تشدید تنش به یک جنگ منطقهای بزرگتر بسیار واقعی است. با این حال، درک تأثیر فلسطین بر ناآرامیهای منطقهای تنها از لنز فعالیت شبهنظامیان طرفدار ایران، ارزیابی ناقصی است، زیرا مسئله فلسطین نیز در درک مخالفتهای ضداستبدادی در منطقه بسیار مهم است.
این موضوع مدتها دروازهای به سوی مخالفان و سیاستهای اپوزیسیون بوده و در طول تاریخ جرقه جنبشهای اجتماعی گستردهای را برانگیخته که رژیمهای بسیاری را به چالش میکشند. درست است که رژیمهای عربی امروز به شدت سرکوبگرتر از هر زمان دیگری هستند و تلاش کردهاند تا چنین سازمانهای طرفدار فلسطین را تعطیل کنند. با این حال، نارضایتیهای ناشی از جنگ اخیر در غزه در میان شهروندان عرب که خواستار سیاست خارجی پاسخگوتر از رژیمهای خود هستند را نمیتوان به این راحتی کنار زد.
این رویدادها و سرکوب خشم عمومی توسط رژیم های مختلف عربی، احتمالاً بذر آگاهی سیاسی برای نسل های جدید شهروندان عرب خواهد بود. همانطور که بهار عربی نشان داد، رژیمها آنقدر که میخواهند تصور کنند از تأثیر مخالفت مصون نیستند.
در نهایت، به نظر می رسد تصمیم گیرندگان ایالات متحده هیچ درسی از یک سال درگیری در غزه نگرفته اند. کاخ سفید همچنان از عادی سازی اعراب-اسرائیل به عنوان مسیری برای رسیدن به صلح یاد می کند. بحثهای مربوط به «روز بعد» در غزه همگی یک عنصر غایب دارند و آنهم حضور فعال فلسطینی ها است.
غزه ویران شده است، فلسطینی ها به طور دسته جمعی آواره شده اند، و التیام تاثیر آن بر جامعه غزه سال ها طول خواهد کشید. اما فلسطین بزرگتر از غزه است. بدون اصلاح مسیر فعلی، فاجعه فقط ادامه خواهد داشت.