باید درک کرد که رفتار سیاسی و اقتصادی سایر اعضای جامعه بین المللی از امریکا و اروپا گرفته تا چین و عراق و آفریقای جنوبی و... دارای یک منطق و بر اساس قواعد بازی است که برخی از سیاستمداران کشور ما عمدا یا در اثر عدم شناخت سعی در نادیده گرفتن آن دارند و با تحلیلهای سطحی سعی در توجیه سیاستهای اشتباهی دارند که در شکل گیری آن نقش داشته اند.
محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در لندن و کارشناس ارشد سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت:
انتخابات سیاست خارجی فرصتی شد تا مرتبطین با موضوع دیپلماسی و سیاست خارجی نیز بتوانند دیدگاههای خود را بیان کنند. فارغ از اینکه چه کسی موفق می شود به کرسی ریاست جمهوری تکیه کند، در حالت ایدآل او باید بتواند سیاستهایی را به اجماع مجموعه تصمیم گیری نظام برساند تا دستگاه دیپلماسی بتواند در یک پروسه هشت ساله اهداف زیر را بدون اینکه یکی را قربانی دیگری کند، محقق کند:
- عزت، شکوه و اقتدار ایران در جامعه بین المللی و افکار عمومی جهان را بازسازی کرده و به ملیت ایرانی اعتبار مضاعف ببخشد.
- سایه جنگ، تهدید، بلاتکلیفی استراتژیک، تهدید انگاری و انزوا را از روی کشور ما حذف کند.
- جایگاه ایران به عنوان یک کشور با ثبات و مقتدر با سیاستهای روشن و خط قرمزهای مشخص با توان بازدارندگی مطمئن در خاورمیانه تثبیت کند.
- ایران را بعنوان یک عضو تاثیر گذار در جامعه بین المللی معرفی کند که می تواند در حفظ صلح، نظم و ثبات بین المللی و منطقه ای نقش سازنده ایفا کند.
- با اقدامات موثر در عین حال از طریق تعامل و مذاکره هدفمند با جامعه بین المللی جنگ اقتصادی و تحریم را علیه اقتصاد کشور بی تاثیر یا حذف کند به نحوی که نهادهای بانکی، پولی و تجاری در بخش عمومی و خصوصی بتوانند با شرکای خارجی خود تعامل آسان و روانی داشته باشند.
- اختلافات بین المللی ایران را از طریق مسالمت آمیز حل و فصل کرده و خصومت ها را مدیریت کند.
- دستگاه دیپلماسی را در جایگاه تخصصی خود تقویت کرده و ساز و کار قانونی لازم برای پایبندی به تعهدات بین المللی و اعتماد سازی بین المللی را ایجاد کند.
در چنین حالتی است که سیاست خارجی می تواند بستری فراهم نماید که در اقتصاد کشور و معیشت مردم تاثیر مثبت داشته باشد. کسانی که فکر می کنند بدون اصلاح سیاستهای بین المللی و از طریق تبدیل وزارت امور خارجه و سفارتخانه ها به بنگاه تجاری می توانند تجارت خارجی ایران را رونق دهند یا معیشت مردم را بهبود بخشند در اشتباه به سر می برند. این نوعی سطحی نگری در سیاست خارجی است. دستگاه دیپلماسی می تواند در ایجاد روابط تجاری موثر باشد ولی اگر بستر مناسبی در سیاست خارجی برای فعالیت دیپلماتیک فراهم نشود دستگاه مجری سقف بسیار کوتاهی برای فعالیت خواهد داشت.
نکته اینجا است که همه جناحها و گروههای سیاسی در ایران ادعا می کنند که با روش خود می توانند اهداف مذکور را محقق کنند. برای راستی آزمایی این ادعاها محتاج نقد گذشته خود هستیم. ما نمی توانیم در نقد گذشته ادعا کنیم که همه دولتهای گذشته ناکارآمد یا خائن بوده اند این ظلمی آشکار به کارگزاران نظام و افرادی است که دل در گرو پیشرفت و آبادانی کشور داشته اند. آمار و اعداد و ارقام هم نشان می دهند که در چه مقاطعی تجارت خارجی و اقتصاد ایران رونق و رشد ایجاد شده و در چه مقاطعی دچار افول شده است.
در مناظره های انتخاباتی بحث سیاست خارجی نباید به یک مذاکره محدود با آمریکا یا دشمنی با این کشور یا امثال این مباحث تقلیل یابد. قبل از ورود به این مباحث، درک این نکته مهم است که نظام بین المللی یک نظام است که دارای عرف، قواعد بازی، قوانین و سلسله مراتب مشخصی است که همه اعضا سعی می کنند حداقلی از این قواعد را رعایت نمایند.
ایران به عنوان یک عضو این نظام باید ایده روشنی در تعامل با آن داشته باشد. ما نمی توانیم بدون توجه به این قواعد و سلسله مراتب آن با این نظام تعامل کنیم و نباید منافع ملی خود را در تقابل با یک نظم شکل یافته با خطر مواجه نماییم. حتی اگر با نظم ناعادلانه بین المللی فعلی مخالف باشیم باید بدانیم که قواعد بازی مقابله با این نظم نیز در درون آن تعریف شده است. این کاری است که چین بنوعی خزنده و آرام در حال انجام آن است.
در سلسله مراتب و قواعد نظم موجود است که مذاکرات برجام، FATF، مدیریت خصومت با آمریکا و مصادیقی مانند آن معنی پیدا می کنند. چون در نظم موجود کشورهای مشخصی مانند آمریکا بیشترین تاثیر گذاری را دارند. اگر چنین نبود ما می توانستیم مذاکرات برجام را با هر کشور دیگری مانند نیجر، نامیبیا یا جزایر کومور انجام داده و آمریکا و اروپا را در انزوا قرار دهیم.
برخی از کاندیداهای محترم در مناظره ها نشان دادند که شاید از درک کافی از نظام بین الملل و قواعد بازی آن برخوردار نیستند و استدلال می کردند که نظام بین الملل منحصر به چند کشور خاص نیست. این استدلال نادیده گرفتن واقعیتهای بیرونی است. اگر چنین بود چرا علیرغم فعالیتهای بسیار زیاد دستگاه دیپلماسی قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل همواره با اکثریت مطلق علیه ایران و چند کشور دیگر تصویب می شود؟ آیا آمریکا و اعوان و انصار او بیش از چند کشور هستند؟ پس چرا قطعنامه ها علیه ما با اکثریت آرا تصویب شد؟ چگونه هیچ بانکی در جهان حاضر به تعامل با بانکهای ایرانی نیست؟
چرا هیچ بنگاه اقتصادی خصوصی حاضر به تعامل آشکار با بنگاههای تجاری ایرانی نیست؟ چرا بدون تخفیف های گزاف و ظالمانه نمی توانیم یک روابط تجاری روان و بدون دغدغه برای تجارت ایرانیان ایجاد کنیم؟
باید درک کرد که رفتار سیاسی و اقتصادی سایر اعضای جامعه بین المللی از امریکا و اروپا گرفته تا چین و عراق و آفریقای جنوبی و... دارای یک منطق و بر اساس قواعد بازی است که برخی از سیاستمداران کشور ما عمدا یا در اثر عدم شناخت سعی در نادیده گرفتن آن دارند و با تحلیلهای سطحی سعی در توجیه سیاستهای اشتباهی دارند که در شکل گیری آن نقش داشته اند.
دولتهای مختلفی که تا کنون در ایران بر سر کار بوده اند هر کدام به روشهای مختلف سعی در ایجاد یک کارنامه مثبت و تصویری کارآمد از خود داشته اند. هیچ دولتی برای خیانت بر سرکار نیامده است. همه برای موفقیت تلاش کرده اند. با این حال موفقیتهای چشمگیری در حوزه سیاست خارجی و به کارگیری آن در راستای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی نداشته اند. عدم موفقیت دولتها در حوزه سیاست خارجی موضوعی است که دولت آینده باید در مورد آن یک مطالعه بنیادین و صادقانه به عمل آورد و در سیاستهای گذشته تجدید نظر ایجاد کند؛ در غیر این صورت نمی توان امید چندانی برای تغییر در آینده داشت.