پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: نیمه شب 25 فروردین ماه 1403، جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به حمله رژیم اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق عملیاتی را با عنوان وعده صادق به خاک سرزمین های اشغالی انجام داد. این حمله که با به کارگیری پهپادهای انتحاری، موشک کروز و موشک های بالستیک انجام شد هدفمند و به گفته مقام های متفاوت ایرانی بدون لحاظ عنصر غافلگیری و با اطلاع رسانی به کشورهای همسایه انجام شد. اندکی پس از این حمله، جدا از بحث کمیت و کیفیت عملیات وعده صادق، بحث همکاری و همراهی برخی کشورهای عربی – اسلامی منطقه با رژیم اسرائیل و متحدان غربی آن به شمول ایالات متحده و فرانسه در رهگیری پرتابه های پرتاب شده از سوی ایران مطرح شد.
اردن یکی از کشورهایی بود که به سرعت نامش در این زمینه بر سر زبان ها افتاد و بخصوص در فضای مجازی کشورهای عربی مورد انتقاد و بعضا تمسخر شدید قرار گرفت.
برهمین اساس دولت اردن ساعاتی پس از این حمله، با انتشار بیانیهای، ضمن دعوت از همه طرفها به «تمرین خویشتنداری» و «مدیریت مسئولانۀ» تنشهای موجود در منطقه، اعلام کرد که در جریان حملات شب گذشته ایران به خاک اسرائیل، «اشیاء خارجی» را که در حریم هواییاش بوده، رهگیری کرده است. در بیانیه دولت همچنین بر حمایت از نیروهای مسلح اردن در راه حفظ امنیت این کشور تاکید شد.
رسانههای اسرائیل در بازه زمانی فوق اقدام به انعکاس و بعضا بزرگ نمایی نقش اردن کرده و به نقل از مقامات این کشور تایید کردند که اردن در کنار بریتانیا و ایالات متحده، در رهگیری پهپادهای ایرانی مشارکت داشته است. این اقدام اسرائیل و البته تایید همراهی اردن توسط آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده در جمع رهبران یهودی ایالات متحده باعث کمرنگ شدن روایت حاکمیت اردن مبنی بر انجام این کار به دلیل حفاظت از شهروندان اردنی شد. در محافل عمومی این کشور و البته در فضای افکار عمومی جهان عرب اینگونه گفته شد که پادشاهی اردن از اسرائیل در برابر تجاوزات ایران «محافظت» کرده است.
علیرغم فضاسازی های صورت گرفته در روزهای نخست که حتی به احضار سفیر جمهوری اسلامی ایران در اردن هم منتهی شد، وزرای خارجه دو کشور در نیویورک با یکدیگر دیدار و بر ضرورت توسعه و تعمیق روابط و حمایت از مردم فلسطین تاکید کردند.
با نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن گفت و گویی درباره چرایی اتخاذ این رویکرد از سوی اردن داشتیم. این کارشناس سیاست خارجی معتقد است که میزان دخالت اردن در رهگیری پرتابه های ایران علیرغم آنچه که در رسانه ها گفته می شود مشخص نیست و این امر به نظر قطعی کارشناسان و مسئولان نظامی کشور پیش از تبدیل شدن به سوژه ای برای تحلیل عمیق نیازمند است.
در چند روز گذشته از پاسخ نظامی جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل، در رسانه ها مطالب بسیاری درباره نقش اردن در دفاع از اسرائیل و رهگیری پهپادها و سایر پرتابه های ایران منتشر شده است. تا چه اندازه این اخبار را درست می دانید؟
اخبار مخلوطی از درست و نادرست است؛ درست در همین حد است که اردنیها اعلام کردند حریم هوایی خود را برای دو طرف میبندند و اجازه نمیدهند که هیچ کدام از طرفین از فضای سرزمینی اردن برای عبور پرتابههایشان استفاده کنند. در راستای این سیاستها هم تا حدی که معلوم شده، امکاناتی به آمریکا، انگلیس و فرانسه که در اردن نیرو دارند، داده شده تا از فضای این کشور برای مقابله با پرتابههای ایران استفاده کنند. تا این حد تقریبا معلوم است، ولی اینکه آیا خود اردنیها به صورت فعال در برخورد با پرتابهها و هدف قرار دادن آنها مشارکت داشتند یا خیر، معلوم نیست و نظامیها باید پاسخ دهند که در این اقدام آمریکا که ائتلاف منطقهای از عربستان، امارات، استفاده از پایگاه از قطر، جمعآوری و پردازش اطلاعات و رادارهایی که در نقب دارد و دستور کار برخورد هواپیماهای آمریکایی و فرانسه و انگلیسی در فضای اردن را شامل شده، آیا اردن هم مشارکت داشته و اساسا اینکه آیا اردن چنین امکاناتی را دارد.
اما آنچه غلط است سلسله اخباری است که در رسانهها منتشر میشود که ناشی از حساسیتهای رسانهای است و بخشی از آن احتمالا شیطنت رسانههای اسراییلی است که اردن را به نوعی حامی خود جا بزنند و روابط بین کشورها را بهم بزنند. شاید هم به دلیل ذوق و شوقی باشد که مردم عرب از این اقدام ایران پیدا کردند و حرکت ایران ایران را تایید می کنند، طبیعی است که این اقدام اردن توی ذوق اعراب زد و شاید بیشترین هجمه هم از سوی اعراب بود. ولی دامنه این موضوع به ایران هم کشیده شد و متاسفانه بخشهایی از نیروهای سیاسی و جوانان تحت تاثیر دو بخشی که عرض کردم قرار گرفتند و مقداری افکار عمومی تا حدی بیش از اندازه واکنش دادند؛ بیش از حد به دلیل آنکه نه وزارت خارجه موضع قاطعی درباره بحث های نظامی گرفته و نه نظامیان سطح مشارکت اردن را گفتهاند.
مقام های اردن معتقدند که برای دفاع از حریم هوایی خود و تامین امنیت خود دست به این کار زده اند و با هر پرتابه ای در حریم هوایی خود چه از جانب اسرائیل و چه ایران برخورد می کنند. این ادعا تا چه اندازه قابل پذیرش و تا چه اندازه می توان ان را توجیه دانست؟
این موضوع به چند اصل برمیگردد. اول اینکه عبور پرتابهها از فضای یک کشور به دو صورت امکانپذیر است؛ یکی هماهنگی با کشور فوق و اخذ اجازه و دوم برقراری روابط دوستانه با کشور فوق تا آن کشور چون آسیبی به آن نمیرسد از این مسئله چشمپوشی کند و مشکلیبرای کشور فرستنده ایجاد نکند؛ البته پرتابههایی که از جو خارج میشود بحث متفاوتی دارد.
اما اگر اردن به بستن فضا برای دو طرف ملزم باشد و نظامیان ما سندی از اجازه اردن به اسرائیل یا استفاده اسرائیل از اردن نداشته باشند و چنین ادعایی نکرده باشند، این بسته شدن مرزها به نوعی به نفع ایران هم میتواند باشد چون اگر زمانی اسرائیل بخواهد پرتابهای با استفاده از فضای اردن به سمت ایران بفرستد، اگر به صورت هواپیما باشد بحث سوختگیری و غیره دارد که بسته بودن فضای اردن بر اسرائیل برای ما امتیاز است. اگر نظامیان ایرانی این اطلاعات را بدهند که اردن برای اسراییلیها تسهیلاتی در این زمینه قائل شده، بحث را عوض میکند؛ خوب است که ایران این روند را از نزدیک دنبال کند و بررسی شود که اردن این الزام را داشته یا خیر.
واقعیت امر این است که انتقاداتی از سوی ایرانی ها و البته بیشتر از سوی اعراب مطرح میشود که چرا انصارالله یمن با هزینه سنگینی که تقبل کرده و اسرائیل را به این دلیل که دارو و غذا را به مثابه اسلحه علیه مردم غزه استفاده می کند، تحت فشار قرار داده، اما اردنیها خطهای زمینیشان مانند مرز شیخحسین را در اختیار اسرائیل قرار داده تا به جای آنکه آنها مسیر طولانی دور آفریقا طی کنند، بتوانند کالاهایشان را از طریق امارات و عربستان به اردن بیاورند و از آنجا به کرانه باختری و سرزمینهای اشغالی ببرند؟! این انتقادات به اردن وجود دارد و این انتقادات باعث شده که اردنیها موضعگیری کنند و توضیح دهند.
برای بسیاری از مردم که این روزها مسائل فلسطین و منطقه را دنبال می کنند سابقه رابطه اردن و اسرائیل و اردن و فلسطین مبهم و شاید هم ناشناخته است. به طور خلاصه رابطه اردن با اسرائیل را با چه مختصات ساده ای می توان توضیح داد؟
اردن کشوری است با اقتصاد بسیار ضعیف و وابسته به کمکهای بینالمللی؛ به دلیل فقر منابع طبیعی و گستردگی سرزمینی و زندگی عشایری و مخصوصا کمبود آب و انرژی که برای اردن حیاتی است، بیشتر یک حکومت محافظهکاری است که تلاش میکند با همین امکانات موجود، اخذ اعانه بینالمللی و مشارکت در کشورها در طرحهای مختلف بتواند یک رفاه نسبی را برای مردمش فراهم کند. با این شرایطی که اردن دارد مخصوصا آسیبپذیری اقتصادی و امنیتی و مسائل جمعیتی و دموگرافیک که در حقیقت بیش از ۵۰درصد جمعیت این کشور فلسطینی است. بسیاری از این افراد در اردوگاهها زندگی میکنند و این آسیبپذیریها به هرحال یک طرف قضیه هستند. از سوی دیگر هر اتفاقی در هر خانواده فلسطینی در سرزمینهای اشغالی، کرانه باختری و غزه رخ دهد، در لحظه چون یک خانواده هستند یا عضوی از خانواده یا عقبهای از خانوادهای که اتفاق برایشان افتاده، در اردن هستند بنابراین خیلی سریع مسائل به اردن کشیده میشود و بارها دیدیم که این مسائل جامعه اردن را ملتهب میکند. نکته دیگر همسایگی اسرائیل با اردن است که هر زمانی اسرائیل اراده کند مشکلی سیاسی و امنیتی برای اردن ایجاد کند، لحظهای کوتاهی نمیکند و با دست باز برخورد میکند لذا اردنیها میدانند که از این جهت آسیبپذیر هستند.
با این توضیحات، اردن رابطه حمایتی از فلسطینی ها دارد و در همین ماجرای غزه مواضع اصولی داشته و اخیرا هم وزیر خارجهاش در شورای امنیت صحبت و از اقدام ایران هم حتی دفاع کرد. تلاش اردن این است که تاثیر تبعات مسائل بین فلسطین و اسرائیل بر ایران به کمترین حد برسد تا بتوانند مدیریت جامعه خودشان را در دست داشته باشند. هر زمانی که اسرائیل به تنگنایی بر میخورد و مثلا سیاست اخراج تعدادی فلسطینی را از کرانه باختری در پیش می گیرد، با واکنش تند اردن روبه رو می شود چرا که اردنی ها میدانند اخراج فلسطینیها از کرانه باختری و ورودشان به اردن سلسله مشکلاتی را برای جامعه اردن در پی دارد.
بنابراین، در ابتدای ماجرای غزه در یکی دو سفر اول آقای بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به منطقه، او به دنبال این بود که اردن و مصر با جابجایی تعدادی از مردم غزه و کرانه باختری موافقت کنند که هر دو کشور شدیدا ایستادگی کردند و حتی شنیدم که یکی از جلسات بلینکن با ملک عبدالله تلخ شده بود. بنا بر این، اردنیها در این موارد خیلی جدی هستند اما همکاریهایی با اسراییل به دلیل قرارداد وادیالعرب و غیره دارند.
مقام های آمریکایی در سخنان خود از همراهی اردن و عربستان یاد کردند و ان را به عنوان سرمایه ای برای آینده خطاب کردند . فکر می کنید در سایه جنگ غزه و نسل کشی فلسطینی ها توسط اسرائیل چنین اقدامی از سوی اردن قابل تعبیر و تفسیر به حمایت از اسرائیل نیست ؟
خیر؛ ماجرا به این صورت بوده که اطلاعاتی که جمعآوری شده، چه به کمک امارات و عربستان و چه پایگاههای امریکایی که اطلاعات را پردازش میکردند و به رادارهای آمریکایی در صحرای نقب منتقل و از آنجا به هواپیماهای امریکایی، انگلیسی و فرانسوی برای برخورد منتقل میشده؛ بنابراین نطفه یک ائتلاف آمریکایی شکل گرفته است؛ این موضوع علیرغم آن است که برخی از این کشورها رابطه دیپلماتیکی با اسراییل ندارند و برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس نمیخواستند وارد شوند و احتمالا بر اساس فشارهای آمریکا وارد شدند. حالا اینکه واقعا فقط هواپیماها در فضای اردن اقدام به رهگیری پرتابههای ایرانی کردند یا هواپیماهای امریکایی از فرودگاههای اماراتی و عربستانی و قطری استفاده کردند یا خیر، نیاز به اطلاعات نظامی دارد؛ البته شنیده شده برخی از پهپادها وظایفی جز هدف قراردادن، مانند تصویربرداری و جمعآوری اطلاعات داشتهاند، این نیاز به زمان دارد و اگر این اخبار درست باشد، نظامیهای ما دستشان نباید خالی باشد و آنها اگر صلاح بدانند در اختیار افکار عمومی قرار دهند.
واقعیت امر این است که نقش اردن بیش از حد به خصوص، در ایران پررنگ شده است. چنین فضایی در میان اعراب و همچنین شیطنت اسراییلیها مفهوم است اما اینکه در ایران بیش از اندازه به این موضوع حساسیت نشان میدهند، به نظر من شاید مفهوم نباشد؛ منافع ملی ما در این است که رابطه دوستانه با اردن داشته باشیم چرا که در اینصورت، ممکن است زمانی امکاناتی در اختیار ما قرار دهند، ولی اگر بخواهیم راهی غیر از این را در پیش بگیریم، اردن هیچ امکاناتی در اختیار ما نخواهند گذشت. اردن از نظر ژئوپولیتیک بسیار مهم و یک کشور استراتژیک است. اردن ۵ همسایه دارد که برای ما استراتژیک هستند؛ سوریه، عراق، عربستان، فلسطین و اسرائیل. چنین کشوری با سیستم سلطنتی که مقداری حساسیت ایرانیها ممکن است روی این قسمتش باشد.
به عقیده من ایران بعد از انقلاب نتوانسته یک رابطه با ثبات داشته باشد. بخشی از این موضوع به اردنیها و دخالتشان در جنگ ایران و عراق و اقدامات ملک حسین انجام داد، باز میگردد. اما باید دید منافع ما در چیست؛ منافع ما در این است که هر چه با تعداد کشورهای بیشتری رابطه معقول، پایدار و با ثبات داشته باشیم، به نفع سیاست خارجی است و منافع ملی بهتر تامین میشود.
معنای این اقدام اردن برای رابطه با تهران چیست؟
اگر به اصل مطلب برسیم نیاز به یک اطلاعات دقیق نظامی داریم که نقش اردن در چه حدی بوده است؛ دو سه روز ابتدایی اردنیها موضعگیری خاصی نکردند و وقتی حساسیتها بالا گرفت، اقدام به موضعگیری کردند. اردنیها بیشتر به دنبال منافع اقتصادی از طریق همکاریهایشان با کشورها هستند؛ اگر واقعا اردن برای ما مهم است باید ببینیم آنها چه امکانات و کمکهایی لازم دارند یا چه همکاریهایی میتوانیم داشته باشیم تا اردنیها از قبل ما منافع اقتصادی کسب کنند. اما الان چون چنین نیست و اردنیها از همکاری با ایران از جهت امنیتی واهمه دارند و میترسند اسراییلیها اقداماتی در اردن انجام دهند. اردنیها بیشتر مسائل اقتصادی برایشان مهم است و مراقب هستند که از رابطه با کشورها مشکلات امنیتی برای جامعهشان ایجاد نشود که البته محدود به ایران هم نیست و اصولشان اینطور حکم میکند.
از سوی دیگر، به دلیل تحولات منطقه و نقشی که ایران در منطقه بازی میکند رابطه ایران و اردن رابطه خطی و دوجانبه نیست و رابطهای از درجه بالا شده و منحنی است . معادلات منطقهای و بینالمللی در رابطه ایران و اردن موثر واقع شده و تاثیر دارد. در این معادله پیچیده خیلی از عوامل و پارامترها باید دیده و رعایت شود. در روابط دوجانبه و بینالمللی باید دغدغه کشورها را درک کنیم و نمیتوان فقط منافع و اهداف خودمان را درنظر بگیریم.
در این وضعیت و شرایطی که اردنیها تحت فشار افکار عمومی به خصوص اعراب قرار گرفتهاند، شاید یکی از بهترین زمانهایی باشد که در ارتباط با اردنیها، سطح فعالیتهای دیپلماتیک، همکاریها، تعاملات، نشستها، مراودات و ملاقات را افزایش دهیم. امیدوارم در حاشیه جلسه شورای امنیت وزیران خارجه ایران و اردن، مقدماتی را برای شروع دور جدیدی از روابط دو کشور به وجود آورده باشند.