گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

عضدی، مدرس روابط بین الملل در دانشگاه جرج واشنگتن: ایجاد کشور فلسطینی بر اساس مرزهای 1967 قابل انجام نیست / عدم حمایت از اسرائیل، تبعات سنگینی برای بایدن در انتخابات 2024 خواهد داشت/ ایران و آمریکا برای پرهیز از جنگ مستقیم، خطوط قرمز خود را مشخص کنند

در آمریکا یک طرز فکر نسبتا غالب وجود دارد مبنی بر اینکه این کشور منافع حیاتی در منطقه خاورمیانه ندارد و مسائل مهم تر برای این کشور شامل مقابله با روسیه و چین است.

پایگاه خبری جماران: سارا معصومی – همزمان با سفر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده به منطقه و حضور در ریاض پایتخت عربستان سعودی ، وزارت خارجه عربستان اعلام کرد که از عادی سازی رابطه با اسرائیل تا پیش از تشکیل کشور مستقل فلسطین براساس مرزهای 1967 خبری نخواهد بود. به نظر می رسد که بخشی از راهبرد جدید اعلامی ایالات متحده برای حل و فصل مسئله فلسطین و اسرائیل پس از پایان جنگ هم شامل اصرار بر تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.

با این همه مهم ترین سوال این است که این طرح تا چه اندازه در میدان قابل اجرا است؟ سینا عضدی، مدرس روابط بین الملل در دانشگاه جرج واشنگتن در گفت و گو با جماران معتقد است که تشکیل کشور فلسطین بر اساس مرزهای 1967 عملا فقط بر روی کاغذ قابلیت اجرا دارد. مشروح این گفت و گو را بخوانید:

همزمان با تداوم جنگ در غزه، این سوال در بیشتر رسانه های حتی غربی مطرح می شود که چرا جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نه تنها از هیچ کدام از اهرم های در اختیار برای وادار کردن اسرائیل به آتش بس در غزه استفاده نکرده بلکه با ارسال بی امان تجهیزات و تسلیحات به اسرائیل و مخالفت با صدور قطعنامه های حاوی ضرورت برقراری آتش بس عملا مسیر را برای ادامه کشتار فلسطینی ها توسط اسرائیل هموار کرده است؟

در پاسخ به این سوال باید دو جنبه را در نظر گرفت: نخست جنبه عمومی که دولت بایدن بدون محدودیت و هیچ قید و شرطی کمک های مالی و نظامی خود را راهی اسرائیل کرده است. دوم هم جنبه خصوصی ماجرا که ما نمی دانیم در پیام های خصوصی میان مقام های آمریکایی و اسرائیلی چه نکاتی رد و بدل شده است.

واقعیت این است که دولت آمریکا نمی تواند در ملاعام و به شکل عمومی به اسرائیل برای آتش بس فشار وارد کند. دلیل آن هم این است که آمریکا در سال انتخابات قرار دارد و اگر دولت جو بایدن نتواند به اندازه کافی از اسرائیل حمایت کرده و یا این حمایت را به تصویر بکشد، با تبعات سنگین آن در انتخابات روبرو خواهد شد. این مسئله یک الگوی واحد در آمریکا است چه جو بایدن دموکرات رئیس جمهور باشد و چه هر فرد دیگری از همین حزب دموکرات یا جمهوری خواه.

اخیرا رسانه های آمریکایی چون نیویورک تایمز از نقشه راه بایدن برای پایان دادن به مناقشه طولانی مدت میان اسرائیل و فلسطین خبر دادند. فکر می کنید این نقشه راه که مبتنی بر تشکیل کشور مستقل فلسطین و عادی سازی رابطه عربستان با اسرائیل است تا چه اندازه شانس اجرایی شدن دارد و تا چه اندازه تنها ترفند انتخاباتی بایدن برای نجات سبد رای خود در سال رقابت های انتخاباتی است؟

من فکر می کنم مفهوم کشور مستقل فلسطین براساس مرزهای 1967 و بیت المقدس شرقی به عنوان پایتخت آن فقط روی کاغذ قابل اجرایی شدن است چرا که موانعی در مسیر اجرای آن وجود دارد: گسترش شهرک های اسرائیلی که برخلاف موازین بین المللی صورت گرفته و نه تنها دولت باراک اوباما نتوانست مانع آن شود بلکه دونالد ترامپ هم توجهی به این مسئله نکرد. در دولت بایدن هم امریکا نتوانست مانع از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در سرزمین هایی شود که قرار است روزی بخشی از کشور فلسطین باشد، بگیرد. این موانع واقعیت هایی بر روی زمین هستند که من فکر می کنم دولت اسرائیل عمدا دست به چنین اقداماتی در گذشته زده تا ایجاد یک کشور فلسطینی را در آینده مشکل تر کند. شاهد بودیم که چندسال قبل در دولت دونالد ترامپ، آمریکا رسما بیت المقدس را برخلاف موازین بین المللی به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این هم چالش دومی است که در مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطین قرار دارد و مشخص نیست که پایتخت این کشور کجا خواهد بود. چالش دیگر هم این است که در چندسال اخیر شدیدا  طیف راستگرا تندرو در دولت اسرائیل قدرت قابل توجهی پیدا کرده اند و کسانی مانند اسحاق رابین که واقعا به ایجاد یک کشور فلسطین یا صلح پایدار میان اسرائیل و فلسطین اعتقاد داشتند تضعیف شده اند. بنابراین زمانی که همه این چالش ها را در نظر میگیریم می بینیم که ایجاد کشور فلسطینی بر اساس مرزهای 1967 که سازمان ملل به رسمیت می شناسد قابل انجام نیست.

در بسیاری از رسانه های امریکایی گفته می شود که اقدام جو بایدن در حمایت بی امان از اسرائیل بر آرای آمریکایی های عرب تبار در سبد رای او تاثیر گذاشته است. از سوی دیگر برخی می گویند سیاست خارجی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چندان تاثیرگذار نیست. کدام یک از این تحلیل ها نزدیک تر به واقعیت در میدان است؟

اینکه رای آمریکایی های عرب تبار بخصوص در ایالت میشیگان تاثیر دارد کاملا درست است. محبوبیت جو بایدن در میان آمریکای های عرب تبار به شدت کاهش یافته  و در سال انتخابات این نارضایتی هایی که از سیاست دولت بایدن درباره عدم فشار بر اسرائیل برای برقراری آتش بس وجود دارد بر روی بسیاری از رای دهندگان تاثیر گذاشته است. جو بایدن در سال 2020 بر روی رای آمریکای های عرب تبار برای پیروزی بر ترامپ حساب کرده بود و این طیف هم به او رای دادند. البته الان فضا به گونه ای نیست که بگویم این طیف لزوما به ترامپ رای خواهند داد اما کافی است که این افراد در انتخابات حاضر نشوند . در اینصورت احتمال اینکه بایدن در این ایالت ها صدمات زیادی را از نظر انتخاباتی متحمل شود، وجود دارد. مسئله دیگر این است که این نکته که سیاست خارجی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر چندانی ندارد تا حدی درست است اما سیاست خارجی اهرمی است برای حمله کردن به رئیس جمهور مستقر. به عنوان نمونه ممکن است که مسئله فلسطین در انتخابات 2020 به اندازه انتخابات 2024 مهم نبوده باشد اما امریکای های عرب تبار با رای که به دلیل مخالفت با سیاست های ترامپ در مسئله فلسطین به بایدن دادند پیام خود را رساندند.

ایران و آمریکا با هم درگیری مستقیمی پیدا نکردند اما تبادل آتش در منطقه میان آنها به شکل غیرمستقیم ادامه دارد. همین فضا باعث شده کارشناسان درباره احتمال وقوع جنگ تصادفی یا جنگ ناگزیر در صورت قرار گرفتن دو طرف در مارپیچ تنش هشدار دهند. فکر می کنید در حالی که دو طرف ارتباط مستقیمی هم با هم ندارند چگونه می توان این دوره عدم برخورد مستقیم را همچنان تمدید کرد؟

در زمانی که آمریکا و ایران به طور مستقیم با هم ارتباط ندارند مهم ترین راه برای جلوگیری از تصادف هایی که می تواند موجب جنگ گسترده شود این است که دو طرف ولو به شکل غیرمستقیم چه از طریق نمایندگی های خود در سازمان ملل یا با استفاده از واسطه ها و میانجی گرها مانند قطر و عمان خطوط قرمز خود را برای دیگری مشخص کنند و همچنین تاکید کنند که تمایلی به توسعه درگیری با هم ندارند.

از سوی دیگر میان ایران و آمریکا میانجی های قابل اعتماد هر دو طرف فعال هستند که می توانند دو طرف را برای رسیدن به یک راه حل سیاسی در مسئله فلسطین ، تشویق کنند. مسئله فلسطین با عملیات نظامی قابل حل نیست و باید راه حل سیاسی برای آن یافت.

ما در این شرایط ملتهب منطقه ای دو بحث اصرار عراق در محافل علنی برای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور و موافقت ضمنی امریکا با ان و از سوی دیگر هدف قرار گرفتن مرگبار نیروهای آمریکایی در اردن و حملات مداوم را به پایگاه های آمریکا داریم. چهره ای چون کندی هم اخیرا اعلام کرده که سیاست درست امریکا خارج کردن نیروهایش از منطقه و توانمندسازی بیشتر متحدانش است. فکر می کنید این تحولات می تواند منجر به تصمیم گیری جدید امریکا درباره وضعیت پایگاه ها و نیروهایش در منطقه شود؟

سیاست کلی آمریکا خروج از منطقه خاورمیانه است اما این مسائل خاورمیانه هستند که هر بار آمریکا را وادار به بازگشت به این منطقه می کنند. در آمریکا یک طرز فکر نسبتا غالب وجود دارد مبنی بر اینکه این کشور منافع حیاتی در منطقه خاورمیانه ندارد و مسائل مهم تر برای این کشور شامل مقابله با روسیه و چین است.

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.