پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: منطقه غرب آسیا همواره به انباری از باروت توصیف شده اما در چندماه گذشته از آغاز جنگ در غزه، مجموع تحولات از اصرار اسرائیل به ادامه جنگ و کشتار غیرنظامیان تا مخالفت ایالات متحده با تلاش برای برقراری آتش بس کامل و ناتوانی جامعه جهانی از متوقف کردن این روند، منطقه را در یک قدمی جنگی فراگیر قرار داده است. در این میان زمین ملتهب موجود، فضا را برای گسترش دامنه فعالیت گروه های تروریستی بیش از پیش مساعد کرده است.
در چند روز اخیر شاهد حملات جمهوری اسلامی ایران به اماکنی که مقر گروه های تروریستی دخیل در حملات تروریستی در داخل خاک ایران خوانده شده، بودیم. حمله به اربیل در کردستان عراق و بخش هایی از خاک پاکستان از هر دو سو با واکنش های تند و تیز و البته پاسخ نظامی اسلام آباد روبه رو شد.
کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته و تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در گفت و گو با جماران معتقد است که بهترین راه برای مقابله با فعالیت های تروریستی پرهیز از تحریک دولت های مرکزی در کشورهای همسایه و همزمان تعمیق همکاری های نظامی و امنیتی با آنها است.
مشروح این گفت و گو را بخوانید:
در چند روز اخیر شاهد حملات نظامی ایران به عراق، سوریه و پاکستان بودیم. برخی این را پایان صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در میانه تنش های منطقه ای دانسته اند. تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید که ایران در عکس العمل نشان دادن از مدارا فاصله گرفته و وارد فاز نظامی شده است؟
علی القاعده تا آنجا که تروریسم فرامرزی مربوط می شود، اساسا راهی جز صبوری و تداوم صبر استراتژیک در رابطه با کشورهای همسایه وجود ندارد. دولتها معمولا جز در موارد است ثنایی حتی اگر بخواهند نمی توانند در برابر تعرض به قلمرو و حاکمیت ملی خود بی تفاوت بمانند و دست به عمل متقابل نزنند؛ چرا که در چنین صورتی با افکار عمومی داخلی در کشورهای خود و دیگر طیف های سیاسی رقیب در داخل مشکل پیدا می کنند.
به علاوه، پیش فرض همه دولتها معمولا این است که اگر در برابر یک تعرض به حاکمیت ملی ساکت بمانند، دیگر کشورها ممکن است قرائت خطرناکی از این سکوت داشته باشند و قدرت بازدارندگی شان در برابر قدرت های همسایه و غیر همسایه در معرض آسیب قرار گیرد.
لذا، همیشه فرض بر این است که تعرض به حاکمیت یک کشور به هر دلیل حتی موجه همیشه با واکنش جدی مواجه می شود، مگر اینکه کشور مورد تعرض امکان عمل متقابل نداشته باشد. به دلایلی از این قبیل، کشورها عموما در مواردی که منشاء تهدیدی علیه خود را در خارج از مرزهای ملی می دانند، خویشتن داری می کنند و تنها از مجاری دیپلماتیک و همکاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اقدام می کنند. چرا که در غیر این صورت این احتمال وجود دارد که کار از سطح مقابله با تروریسم به سطح برخورد نظامی بین کشورها ارتقاء یابد که مورد قبول هیچ کشوری نیست.
گفته می شود که این عملیات ها یا برای رفع یک تهدید فوری بوده یا افزایش بازدارندگی ایران. به طور کلی اقدام پیش دستانه چه معنا و مفهوم حقوقی دارد و از چه جایگاهی قابل دفاع برای کشورها است ؟
در اعلامیه های اول و دوم سپاه در 26 دی ماه صحبتی از «رفع یک تهدید فوری» نبود، بلکه در هر دو اعلامیه صحبت از «پاسخ به جنایات اخیر» و حمله به «مقرهای تجمع» عناصر تروریستی بدون ذکر نام پاکستان بود. در اظهارات سخنگوی وزارت خارجه در همان روز نیز بدون ذکر نام پاکستان از «مجازات عادلانه علیه متجاوزان» و حمله به «مقرهای جنایتکاران» سخن رفته بود.
به این ترتیب اگر بیانیه های روز اول را مبنا قرار دهیم اساسا صحبت از اقدام یا دفاع پیش دستانه موضوعیت ندارد و خوشبختانه در این اعلامیه ها سخنی از دفاع پیش دستانه نیست. این تئوری دفاع پیش دستانه که به ویژه در 2003 توسط آمریکا برای توجیه حمله به عراق مطرح شد و به «دکترین بوش» شهرت یافت، مورد قبول شورای امنیت و هیچ مرجع حقوقی دیگر قرار نگرفت؛ چرا که هیچ قرابتی با ماده 51 منشور ندارد. ایران نیز در گذشته همواره تاکید کرده است که با این مفهوم شبه حقوقی که مورد سوءاستفاده آمریکا و اسرائیل بوده، مخالف است.
بحث هایی نیز که در این فاصله در مورد حفظ و افزایش بازداندگی کشور شده، البته همگی جنبه حدس و گمان دارد؛ هر چند که بازدارندگی و حفظ و تقویت آن عامل بسیار مهمی است و همه کشورها همیشه توجه دارند که دشمنان بالفعل یا بالقوه تصور نادرستی در مورد توان بازدارندگی شان پیدا نکنند. اما روشن نیست که در این عملیات چنین هدفی نیز مد نظر بوده باشد. چرا که توان موشکی ایران بر همگان روشن است و نیازی برای نمایاندن آن وجود نداشته است. بعلاوه، تسلیحات متعارف مانند موشک و ... وسیله مناسبی برای بازدارندگی در برابر گروه های تروریستی نیستند.
ایران می گوید درباره حضور این گروه های تروریستی به کشورهای هدف تذکراتی داده شده بود که به رفع تهدید منجر نشد. در چنین شرایطی مراحل مختلف پیش روی یک کشور چه از منظر نظامی و چه دیپلماتیک چیست؟ به زبان ساده میان واکنش صفر (بی عملی) تا صد (واکنش نظامی مستقیم ) چه مراحل دیگری وجود دارد که باید یا می توان طی کرد.؟
شواهد حاکی است که برخی گروه های تروریستی از قلمرو همسایگان ما سوءاستفاده می کنند و این طبعا برای هیچ کشوری قابل تحمل نیست. طی 25 ساله گذشته نیز فعالیتهای فرامرزی تروریستی به لحاظ حقوقی بسیار مورد بحث بوده است. اما مسئله این است که صرفا به لحاظ حقوقی می توانم بگویم که امکانی بر مبنای حق دفاع از خود به نحو مقرر در ماده 51 منشور برای کشورها در خارج از قلمروهایشان وجود ندارد. البته مفهوم حقوقی «تعقیب فعال» (hot pursuit) که ناظر بر تعقیب شناورهای متخلف در دریا است، گهگاه توسط کشورهایی مانند ترکیه در رابطه با عملیاتشان علیه پ ک ک در عراق یا در برخی کشورهای آفریقایی در خشکی نیز مورد استناد قرار گرفته، اما در حقوق بین الملل راجع به ناموجه بودن آن در خشکی اجماع وجود دارد.
در رابطه با «دفاع پیش دستانه» نیز با توجه به سابقه آن و سوءاستفاده های که از آن شده، مشکلات جدی وجود دارد و این بی شک یک شمشیر خطرناک و دو دم است. راهی که وجود دارد و در بسیاری موارد جواب داده، همکاری های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی بین کشورها است. این مسیر در کشورهای آسیای میانه و در چارچوب پیمان شانگهای مفید و موثر واقع شده و ایران و پاکستان با توجه به عضویتشان در سازمان همکاری شانگهای می توانند از سازوکارهای مفید این سازمان و نیز تجربیات آن بهره مند شوند.
به علاوه، وزرای کشور ایران و پاکستان در 2 اسفند 1391 یک موافقتنامه امنیتی در تهران امضاء کردند که همکاری های گسترده ای در ارتباط با مسائلی مانند تروریسم و جنایات سازمان یافته در آن پیش بینی شده است. البته می دانیم که پاکستان با مشکلاتی برای اعمال حاکمیت خود در برخی از مناطق کشور بویژه مناطق سرحدی شمال غرب (امتداد مرز با افغانستان) مواجه است و همیشه گروه های تروریستی داخلی و خارجی در این مناطق فعال بوده اند. در بلوچستان نیز پاکستان با مشکلات کم و بیش مشابهی مواجه است.
لذا بعید می دانم که راهی جز تفاهم و همکاری بین دو کشور برای دفع شر تروریست ها و جنایتکاران وجود داشته باشد.
ما می دانیم که امنیتی سازی پرونده ایران و نمایش چهره ای که تهدیدی برای امنیت منطقه ای و جهانی است سالهاست پروژه طرف امریکایی و اسرائیلی بوده و هست. در مقام آسیب شناسی و هشدار دلسوزانه به مقام های تصمیم گیر در پرونده سیاست خارجی، فکر نمی کنید تکرار حمله نظامی به کشورهای همسایه می تواند ما را در زمین بازی دلخواه امریکا و اسرائیل قرار دهد؟
قطعا آمریکا و اسرائیل مترصد هر فرصتی هستند برای پیشبرد آن پروژه امنیتی سازی که گفتید. متأسفانه این تحول تاثیر سوئی بر روابط ایران و عراق داشته و باعث شده تا مشکل ما با عراق برای اولین بار به شورای امنیت و اتحادیه عرب کشیده شود و این ممکن است به این اصل که تمرکز باید بر جنایات اسرائیل در غزه و تلاش همگان برای برقراری آتش بس در غزه باشد، لطمه زده باشد.
البته این نیز گفتنی که حمله به هدفی در اربیل در شرایطی که متفاوت با شرایط حملات مشابه در گذشته بود، انجام شد. می دانیم که چند سالی است که احساسات ناسیونالیستی در عراق بالا گرفته و طیفی که با ایران مشکل دارند در عراق فعال شده است. لذا ما امروز با شرایطی مواجه هستیم که در آن دولت عراق ممکن است خود را بیش از گذشته ناچار از واکنش ببیند. در همین رابطه بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز و پیوستن آن به اجماع در اتحادیه نیز شرایطی به تغییر شرایط کمک کرده است.
استدلال دیگری که تا حدودی قابل دفاع هم هست این است که بی عملی ایران در برابر حوادث تروریستی چهره ضعیفی از ایران در حوزه امنیتی به سایر بازیگران نشان می دهد. برای پرهیز از چنین تصویر سازی و همزمان عدم قرار گرفتن در مسیری پرتنش با همسایگان چه باید کرد ؟
متأسفانه این تنها ایران نیست که هدف عملیات تروریستی قرار می گیرد. در همین خاورمیانه و نیز در دیگر کشورهای جهان از جمله اروپا عملیات تروریستی طی سالهای اخیر زیاد اتفاق افتاده است. اما اکثریت بزرگ کشورها بر همکاری های امنیتی و اطلاعاتی با کشورهایی که ممکن است محل حضور تروریست ها باشند، بسنده کرده اند و صرف این موضوع به خودی خود حمل بر ضعف کشورها نشده است. این البته نه در بین مقامات و نه در بین پایگاه اجتماعی مقامات و عموم مردم نباید مترادف با بی عملی تلقی شود. اقدام از مجاری درست اگر چه ممکن است زمان بر و سربسته و غیرمشهود باشد، اما قطعا موثرتر و بدون حواشی مخرب است.
لذا مقامات ما باید با توجه به تجربیاتی که تا کنون آموخته اند متوجه باشند که حملات فرامرزی و از راه دور معلوم نیست چندان در مبارزه با تروریسم موثر واقع شود، هر چند که ممکن است تاثیر سوء قابل توجهی بر روابط بین المللی کشور داشته باشد.