در پرونده عادی سازی روابط ایران با عربستان سعودی از یک سو باید بگویم که برقراری این رابطه خوب بود اما هرگز این سیاست که چین پشت چک جمهوری اسلامی ایران به عربستان سعودی را به عنوان ضامن امضا کند، مورد تایید من نیست.
نشست گفتگوی آزاد سیاسی، از مجموعه نشستهای مشترک هفتهنامه نیمروز و موزه تصاویر معاصر که به موضوع «جزایر ایرانی خلیج فارس» و تحولات سیاسی اخیر که پیرامونِ آن شکل گرفته، اختصاص داشت عصر شنبه در محل موزه تصاویر معاصر برگزار شد.
به گزارش جماران، محمدعلی سبحانی، سفیر ایران در لبنان، اردن و قطر با اشاره به اینکه در چند دهه اخیر همواره حمایت از ادعای امارات متحده عربی درباره جزایر سه گانه ایرانی در بیانیه های مختلف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وجود داشته ، وضعیت امروز را خطرناک تر توصیف کرده و گفت:
حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه محل هیچگونه مناقشه نیست و من این را نه به عنوان یک ایرانی بلکه به عنوان کسی که اسناد مربوط به این جزیره ها را به دقت بررسی کرده ام، می گویم. ما تا به امروز حاضر نشده ایم درباره این جزایر با امارات یا هر نهاد بین المللی دیگری گفت و گو کنیم. خوشبختانه در وزارت خارجه میان موضع دولت ایران در زمان پهلوی و دولت ایران بعد از انقلاب هیچ تفاوتی در زمینه مالکیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه وجود ندارد و همواره این جزایر را ملک غیر قابل مذاکره ایران دانستیم و می دانیم و ارزشی برای برخی ادعاها در این زمینه قائل نیستیم . البته این بدان معنا نیست که ما نباید برنامه ای برای مقابله با تشدید فشارها در این زمینه داشته باشیم.
در حال حاضر آنچه که بیش از پیش به چشم آمده، ورود چین و روسیه به این مناقشه و جانبداری آنها از ادعای امارات است. مهم ترین فاکتور در این مسئله، توجه به توانایی های ایران در دوره های زمانی مختلف است. در این پرونده دو بحث حقوقی و قدرت کشور ایران مطرح می شود، در حال حاضر ما از نظر ادله حقوقی دست پر را داریم اما زمانی که قدرت کشور ایران به مفهوم قدرت در تمام ابعاد آن ( نظامی، سیاسی ، اقتصادی، مدنی ) دچار اختلال شده باشد، پیشبرد منافع آسان نخواهد بود. کمال قدرت هم یک بعدی نیست و نمی توان از وجود قدرت دیپلماتیک بدون قدرت نظامی یا برعکس سخن گفت. آنچه مهم است این است که سایر کشورها قدرت شما را در مقاطع مختلف چگونه ارزیابی می کنند و براساس آن ارزیابی چه ادعایی را با صدای بلندتر و در جمع بیشتری تکرار می کنند. جغرافیای ایران و امارات و همینطور اسنادی که وجود داشته تغییر نکرده است، اما بحث عادی سازی رابطه اعراب با اسرائیل، آنها را دور هم جمع کرده و بحث جزایر را هم در کنار بحث سایر سرزمین های اشغال شده عربی قرار داده است.
در حال حاضر قرار گرفتن روسیه و چین در کنار این کشورها و زیر سوال بردن حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه، یک تغییر در فضای این پرونده به حساب می آید. این دو کشور از اعضای دائمی شورای امنیت هستند و همین مسأله را خطرناک می کند. پس از اقدام اخیر روسیه، وزیر خارجه ما در سخنانی اشاره کردند که روسیه اعلام کرده به تمامیت ارضی ایران و منافع ایران در این بیانیه احترام گذاشته و آنها را مدنظر قرار داده است. نکته مهم این است که وزیر خارجه ما در پاسخ به این سخنان همتای روس باید سوال می کرد که آیا روسیه درباره بند مربوط به زیر سوال بردن حاکمیت ایران بر جزایر، مخالفت خود را مکتوب کرده است؟
فاکتور دیگری که در این پرونده باید مورد توجه قرار داد، افزایش قدرت مالی و به تبع آن قدرت سیاسی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است. شما به میزان تولید ناخالص ملی این کشورها نگاه کنید و بعد متوجه می شوید که کشورهای ثالث از جمله روسیه و چین در مقام مقایسه این کشورهای عربی با ایران چه محاسبه هایی می کنند. علاوه بر این زمانی که شما در میان کشورهای منطقه، کشوری با وضعیت اقتصادی مرفه محسوب نشوید و در داخل برخی شکاف ها میان مردم و حاکمیت را شاهد باشید، نگاه دیگر کشورها به شما و وزن شما هم تغییر می کند.
شما برای آنکه به بازیگر اول منطقه تبدیل شوید به مولفه هایی نیاز دارید که ابتدا باید آنها را تامین کنید. در سال 1384 که دولت اصلاحات به پایان رسید، ایران همچنان قدرت اول منطقه بود. پیش از آن در دوره جنگ تحمیلی هم با وجود آنکه جنگ را پشت سر می گذاشتیم باز هم قدرت اول منطقه محسوب می شدیم. در دولت سازندگی هم هر چند برخی مشکلات در عرصه بین المللی به جایگاه ایران صدماتی وارد کرده بود اما در منطقه هنوز قدرت اول بودیم. در آن دوره ها، درآمد سالانه ایران یا از کشوری چون ترکیه بالاتر بود یا برابری می کرد. در دوره اصلاحات، مجموعه ارزیابی جهان از ایران به این شکل بود که اگر کشورهای غربی به دنبال گفت و گو با چهره ای در داخل این منطقه بودند به سراغ رئیس جمهور ایران می آمدند. در همین بستر بود که آقای خاتمی پروژه گفت و گوهای تمدن ها را تا روز آخر حضور در ریاست جمهوری پیگیری می کرد و متاسفانه بعدها این ظرفیت ها نابود شدند.
در سیاست خارجی مجموعه رویکردهای یک کشور مهم است و امروز متاسفانه باید گفت که وزارت خارجه در این پرونده ها نمی تواند هم کار ویژه ای انجام دهد چرا که دست ما در سایر حوزه هایی که مولفه قدرت محسوب می شوند، پر نیست.
در حوزه مسائل مربوط به خلیج فارس یکی از شانس های ایران این است که این کشورها با هم درگیری و اختلاف دارند و ایران می تواند گفت و گوها و رایزنی های دوجانبه با هرکدام از آنها را جداگانه و بدون هرگونه عامل خارجی چه چین باشد و چه آمریکا، پیگیری کند. به عنوان نمونه در پرونده عادی سازی روابط ایران با عربستان سعودی از یک سو باید بگویم که برقراری این رابطه خوب بود اما هرگز این سیاست که چین پشت چک جمهوری اسلامی ایران به عربستان سعودی را به عنوان ضامن امضا کند، مورد تایید من نیست. در حال حاضر هم وضعیت رابطه ما با عربستان سعودی از بدتر به بد رسیده است و وضعیت این رابطه چندان هم مساعد نیست.
فرصت دومی که پیش روی ایران قرار دارد این است که ایران آن سوی خلیج فارس هم ساحل دارد و می تواند از آن بهره برداری خوبی کند.
شانس سوم ایران این است که منابع طبیعی در اختیار ایران هنوز وجود دارند و ایران می تواند از آنها استفاده کند و فرصت جبران کاستی ها و عقب ماندگی ها را در یک بازه زمانی کوتاه تر نسبت به کشورهایی که از این منابع برخوردار نیستند به ایران می دهد.
اما مهم ترین مسئله رفع تحریم ها است. نخستین و مهم ترین مشکل ما در حال حاضر تحریم ها است که باید برداشته شوند و در این مسیر هیچ راهی جز تغییر رویکرد ما در روابط خارجی و خارج کردن این رویکرد از ایدئولوژیک محور به منافع ملی محور وجود ندارد.
ما در سیاست خارجی گرفتار یک خطا هستیم ، ما فکر می کنیم که آمریکا حتما دشمن ما است و هر جا آمریکا شکست بخورد برنده ما خواهیم بود. از سوی دیگر فکر می کنیم که ما توان مذاکره با امریکا را نداریم و در این قبیل مذاکرات محکوم به شکست هستیم. این خطا باعث شکل گیری یک تابو شده که مانع از بهره برداری ما از فرصت هایی می شود که در اثر بهبود رابطه با غرب پیش روی ایران در دوره های متفاوت قرار گرفت. در نتیجه ما به اجبار شرق گرا شدیم و نگاه به شرق پیدا کردیم. البته نگاه به شرق اصلا نادرست نیست و من نه تنها ضدروس نیستم بلکه به شدت طرفدار کار با روسیه هستم. اما این رابطه زمانی به سود ما است که در سیاست خارجی یک رابطه متعادل داشته باشیم و بتوانیم نوع رابطه با روسیه را در سایه رابطه با آمریکا متعادل کنیم. شما درباره سیاست خارجی درست به چین نگاه کنید، چین به هیچ وجه خود را با آمریکا درگیر نمی کند. در چنین شرایطی آیا ما باید امید داشته باشیم که چین به خاطر ما با آمریکا درگیر شود یا روسیه منافع خود را قربانی تامین منافع ما کند؟
در پایان به مسأله جزایر سه گانه بازگردم : نخست آنکه ادلّه حقوقی ما کافی و محکم هستند و در این زمینه دلیلی برای مذاکره با هیچ کشوری یا هیچ نهادی نداریم. برای قدرتمندتر شدن هم راهی نداریم جز اینکه سایر مولفه های قدرت را هم به دست آوریم از بهبود وضعیت اقتصاد داخلی تا ترمیم شکاف های داخلی شکل گرفته. اشاره به ضرورت قدرتمندتر شدن در حوزه های اقتصادی به معنای نادیده گرفتن قدرت نظامی و ضرورت توجه به این بخش نیست. ما باید در روابط خارجی به تعادل برسیم، این عبارت در حد شعار مانده و در میدان اجرایی نشده است.
کلام آخر: تحریم باید پایان پیدا کند و از هر ابزاری برای پایان دادن به آنها استفاده کنیم.