در پس رفتار سیاسی کشورهای غربی بصورت عموم و اکنون در مورد غزه یک تفکر حقوقی نهفته است که گرچه بیان نمی شود ولی چارچوب و اصول آن را برای سو استفاده در تعیین وضعیت آینده همواره مورد نظر قرار می دهند.

محسن بهاروند، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در لندن نوشت:  حمایت از فلسطین و فلسطینیان به عنوان یک ملت مظلوم و انسان‌هایی که زیر تیغ خشن ترین ارتش های جهان هستند باید از سطح حمایت تبلیغاتی، مقطعی و لحظه ای به حمایت استراتژیک ارتقا پیدا کند.

حمایت‌هایی مانند درخواست توقف کشتار غیر نظامیان، ارسال کمک‌های بشردوستانه حتی درخواست برای محاکمه جنایتکاران جنگی گرچه بسیار مهم و ضروری هستند ولی بدون پشتوانه یک استراتژی کلان و روشن حقوقی و سیاسی که ایده روشن و واقع نگرانه ای در مورد کشور فلسطین نداشته باشد، حمایت‌های مقطعی محسوب می شوند.

در پس رفتار سیاسی کشورهای غربی بصورت عموم و اکنون در مورد غزه یک تفکر حقوقی نهفته است که گرچه بیان نمی شود ولی چارچوب و اصول آن را برای سو استفاده در تعیین وضعیت آینده همواره مورد نظر قرار می دهند.

شاید یکی از اشکالاتی که باعث شده است پس از گذشت بیش از هفتاد سال مسئله فلسطین لاینحل بماند فقدان یک استراتژی واحد و عملگرایانه در مورد کشور فلسطین به شمول مرزهای آن، جمعیت و حاکمیت آن در بین فلسطینیان و حامیان آن است.

کشورهایی که اکنون به درستی از غزه و مردم مظلوم آن دفاع می کنند و جامعه بین المللی که یک صدا خواستار آتش بس و توقف کشتار غیر نظامیان است نیازمند این است که در مورد آینده و اقدامات پس از آتش بس نیز چارچوبی را پیش بینی نماید و این مستلزم حل برخی مسائل بنیادین بخصوص در مورد وضعیت حقوقی و جایگاه طرفین مخاصمه است.

رژیم اسرائیل و حامیان آن در اظهار نظرهای خود در مورد جنگ در غزه حماس را یک گروه مستقل که آن را تروریستی نیز می دانند معرفی می کنند. دستگاه عظیم پروپاگاندای غربی از این طریق اولا کشتار نزدیک به ۲۵۰۰۰ غیر نظامی اعم از زنان، کودکان و سایر افراد بیگناه را به فراموشی سپرده و توجیهی برای مشروعیت این جنگ و تداوم آن تا به زعم آنان تا نابودی این گروه ایجاد می کنند. ثانیا این دستگاه پیچیده تبلیغاتی به افکار عمومی جهان چنین القا می کند که تا قبل از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ گویی اتفاق دیگری رخ نداده بود، سرزمینی در اشغال نیست و اشغال خزنده از طریق شهرک‌سازی اصلا در جریان نبوده است و همه در صلح و صفا در کنار هم زندگی می کرده اند تا به ناگاه گروهی به اسم حماس پیدا شده و این آرامش را به هم زده است.

به زعم نگارنده اگر رژیم اسرائیل همه مساحت غزه را نیز با خاک یکسان  کند باز هم نمی تواند شکست استراتژیک خود در ۷ اکتبر را ترمیم نماید. پیروزی بر یک جمعیت بی دفاع و تخریب منازل مسکونی با ماشین آلات غول پیکر و تانکهای پیشرفته آمریکایی و سایر سلاح های مدرن آمریکایی و آلمانی از زمین، هوا و دریا در چشم ناظران و تحلیلگران هیچ ارزش افزوده استراتژیک نظامی و سیاسی برای این رژیم به دنبال نخواهد داشت. بخصوص اینکه با وجود همه ماشین آلات جنگی پیشرفته ارتش رژیم اسرائیل هر روز در حال تحمل خسارات انسانی و مادی نیز هست. لذا تداوم این جنگ به خودی خود نه تنها بی فایده است بلکه بر فرو کاست اخلاقی و انزوای بین المللی آمریکا اضافه می نماید و قساوت و شقاوت رژیم اسرائیل را بیش از پیش به نمایش خواهد گذاشت تا بیش از این نتوانند در پشت ظلمهایی که بر مردم بیگناه در طول جنگ جهانی دوم روا داشته شد چهره خشن خود را پنهان نمایند.

اما ممکن است سردمداران رژیم اسرائیل در این تخیل باشند که جنگ در غزه را نه از طریق نظامی بلکه از طریق سیاسی و دیپلماتیک با ایجاد ترتیبات پس از جنگ صحنه را به نفع اشغالگری و اهداف دیرینه خود برای به فراموشی سپردن ملتی بنام فلسطین و سرزمین های اشغالی تغییر دهند. اگر آمریکا و اسرائیل پس از جنگ غزه بتوانند با واسطه برخی دولت‌های مسلمان صلحی بر اساس وضع موجود برقرار نمایند آنگاه می توانند ادعا کنند که به یک موفقیت استراتژیک رسیده اند. تداوم این جنگ بی حاصل در غزه و بکارگیری خشونت بیش از حد توسط رژیم صهیونیستی علیه جمعیت غزه احتمالا چنین هدفی در پشت خود پنهان نموده است.

ترتیبات پس از جنگ(  post conflict arrangements ) دارای اهمیتی انکار ناپذیر است. اظهار نظرهای مقامات آمریکایی و اسرائیلی در مورد وضعیت سیاسی غزه و کنترل این ناحیه توسط چه گروه یا نهادی نشان‌دهنده این است که این افراد استراتژی اصلی خود را برای ترتیبات بعد از جنگ در غزه تنظیم کرده اند. با توجه به این مسائل است که در یادداشت‌های پیشین بر اهمیت " دیپلماسی مقاومت" تاکید کردم.

اصولا در ترتیبات پس از جنگ به آتش بس و ملزومات آن، دوره انتقالی و اداره محیط مورد مناقشه و در نهایت صلح پایدار توجه می شود. دیپلماسی مقاومت مانند رزمندگان خود در میدان در هر یک از این مسائل باید به ظرائف و پیچیدگی‌های آن توجه وافری داشته باشد. طبعا اصل استراتژیک دیپلماسی مقاومت این است که تا وضعیت سرزمین‌های اشغالی تعیین تکلیف نشده باشد امکان صلح وجود نخواهد داشت و فشار در غزه نمی تواند موجب فراموشی آرمان فلسطین شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.