در مجامع علمی همیشه مهمترین سوال و دغدغهای که وجود دارد کاربرد نظریه در عمل و محیط واقعی است، در این رهگذر نگارنده سعی دارد ضمن بازشناسی یکی از نظریههای نوین مدیریت نگاهی به کاربرد آن در نظام آموزشی داشته باشد.
تئوری پنجرههای شکسته در زمینه رفتار جمعی است؛ رفتارهایی که کمک میکند انسانها در آرامش و امنیت کنار هم و در یک محیط سالم زندگی کنند. این تئوری پنجره برای اولین بار توسط شــخصی به نام «فلیپ زینباردو» مطرح شــده است.
یک پنجره شکسته که به حال خود رها شده، نشانگر بیقید و بندی در قبال مراقبت و نگهداری از اموال است و موید آن است که بنا یا ساختمان، متروکه مانده است. در نتیجه پنجرههای دیگر این ساختمان هم شکسته خواهند شد. به مرور زمان علائم نامطلوب، در حوالی ساختمان ظاهر میشود: تلی از آشغال، خاکروبه، دیوار نوشتهها و … که در نهایت این محل به فضای نا مطلوب وناایمن اجتماعی تبدیل خواهد شد. افرادی که در آن حوالی زندگی میکنند دچار نگرانی شده به فکر چاره افتاده و یا با این شرایط مقابله میکنند یا ترجیح میدهند این محل را ترک گفته، از این محل کوچ میکنند. این عقب نشینی، باعث یک خلاء اجتماعی میشود که بستری برای گسترش ناهنجاری فراهم مینماید.
اگر شیشه یکی از پنجرههای یک ساختمان شکسته و به حال خود رها شده باشد، پس از مدتی عابرانی که از مقابل آن ساختمان میگذرند به این نتیجه میرسند که برای کسی مهم نیست که این پنجره شکسته است و کسی به شکسته شدن پنجرههای این ساختمان اهمیت نمی دهد. به مرور عابران بر تعداد شیشههای شکسته ساختمان میافزایند و بعد از شکسته شدن تمام شیشهها، نوبت به خود ساختمان میرسد. بعد از ساختمان هم نوبت به خیابانی که ساختمان در آن قرار گرفته میرسدو سیگنالهایی به همراه دارد و آن اینست: هرکاری که بخواهید مجازید انجام دهید بدون اینکه کسی مزاحم شما بشود.
بر خورد با تخلفات کوچک برای جلوگیری از بروز خطاهای بزرگ است و عدم رسیدگی به آن موجب تشدید آسیب رسانی میشود.در واقع بی توجهی به هر پنجره شکسته این پیام را میرساند که توجهی به این شکستن هنجارها وجود ندارد بیتوجهی به جرائم کوچک پیامی است به متخلفین بزرگتری که جامعه از هم گسیخته است و بالعکس مقابله با این جرائم کوچک به این معنی بود که اگر جامعه و سازمان تحمل این حرکات را نداشته باشد پس طبیعتا با جرائم بزرگ تر برخورد شدیدتر و جدی تری خواهد داشت. حل مشکلات وقتی هنوز کوچک هستند یک راهبرد موفق برای جلوگیری از خرابکاری به شمار میرود.
به طور یقین پنجرههای شکسته در سازمانهای آموزشی وجود دارد که رهبری را مشکل مینماید. تخلفات کوچک، نشانهای برای نقض قانون و نادیده انگاشتن مقررات، خط مشیها و فرایندهای سازمان است و تخلفات دیگر را در پی خواهد آورد. از همین رو، کارهای ناچیز همچون دیر آمدن به سر کار یا عدم حضور به موقع در جلسات، نداشتن پوشش و ظاهر مناسب از نظر لباس یا حتی ریختن پروندهها روی میزها، همگی نشانه این است که «بله، همه چیز مهیای» چنین رفتاری در سازمان میباشد. رهبران و مدیران سازمانی نیز همانند شهروندان، گاهی احساس میکنند که تخلفات کوچک و نقض مقررات تا زمانی که افراد سازمان به قوانین جاری و اصلی سازمان، پایبند هستند چیزی نیست.
در سازمانها این تئوری کاربرد وسیعی دارد. وقتی مشکل در سازمان هست، مثلاً به جای اینکه برویم و عارضهیابی کنیم و …میتوانیم چند پنجره کوچک که شکسته را تعمیر کنیم. مثلاً اگر پنجره تعامل در سازمان ما شکسته، میتوانیم جلسات گفتوگو راه بیندازیم یا اگرمیبینیم که پنجرهای دارد میشکند، میتوانیم قبل از اینکه این یک فرهنگ شود، نگذاریم این پنجره بشکند. نظارتهای قانونی باید به طور مناسب و کافی باشند.
منظور از این تئوری همان است که نباید بگذاریم قبح بعضی چیزها از بین برود. اگر رفت و ا ین سد شکسته شد، سدهای بعدی راحتتر خواهد شکست. ارتشاء، زدوبند، اتلاف وقت، محیط پرتشنج، عدم رعایت آیین نامهها، بی توجهی به کارکنان و تاخیر در پرداختها، جلسات بیبازده و … ازاین دست موارد است.
هر از چند گاهی، به قوانین و مقررات جاری سازمان خود نگاهی بیندازید، اگر لزوم اجرای این قوانین را میبینید، پس اجازه دهید که همه افراد سازمان، از اهمیت آن باخبر شوند و حتی کوچک ترین تخلفات کاری را مد نظر قرار دهید. اگر این قوانین هم منسوخ شده و فاقد اهمیت هستند، آنها را بازنویسی یا اصلاح نمایید. نیازی به انبوه دستورالعملهای فرسایشی نیست، مخصوصا اگر وجاهت و اعتبار شما را کم و بی ارزش نمایند. پیشنهاد میشود تا حدودی به تشریفات اداری عمل شود، روش عقلانی پیدا شود تا کارکنان سازمان بیاموزند کدامیک از پنجرههای شکسته اداری نیاز به ترمیم دارد. وقتی مشکل در سازمان هست، مثلاً به جای اینکه برویم و عارضه یابی کنیم و …می توانیم چند پنجره کوچک که شکسته راتعمیرکنیم.
رهبری آموزشی به عنوان کلید واژه کارآمدی سازمان باید، آگاه باشد و با اقدامی هوشمندانه ضمن شناسایی پنجرههای شکسته نظام آموزشی خود بستری برای مشارکت و تعامل همراه با تعهد برای تمام کارکنان فراهم نماید تا هرکدام در راستای ترمیم آنها گام بردارند، که پنجرههای شکسته تبدیل به بنایی ویران نشود.
به امید شناسایی صحیح و بهبود به موقع.
9887/6002
تئوری پنجرههای شکسته در زمینه رفتار جمعی است؛ رفتارهایی که کمک میکند انسانها در آرامش و امنیت کنار هم و در یک محیط سالم زندگی کنند. این تئوری پنجره برای اولین بار توسط شــخصی به نام «فلیپ زینباردو» مطرح شــده است.
یک پنجره شکسته که به حال خود رها شده، نشانگر بیقید و بندی در قبال مراقبت و نگهداری از اموال است و موید آن است که بنا یا ساختمان، متروکه مانده است. در نتیجه پنجرههای دیگر این ساختمان هم شکسته خواهند شد. به مرور زمان علائم نامطلوب، در حوالی ساختمان ظاهر میشود: تلی از آشغال، خاکروبه، دیوار نوشتهها و … که در نهایت این محل به فضای نا مطلوب وناایمن اجتماعی تبدیل خواهد شد. افرادی که در آن حوالی زندگی میکنند دچار نگرانی شده به فکر چاره افتاده و یا با این شرایط مقابله میکنند یا ترجیح میدهند این محل را ترک گفته، از این محل کوچ میکنند. این عقب نشینی، باعث یک خلاء اجتماعی میشود که بستری برای گسترش ناهنجاری فراهم مینماید.
اگر شیشه یکی از پنجرههای یک ساختمان شکسته و به حال خود رها شده باشد، پس از مدتی عابرانی که از مقابل آن ساختمان میگذرند به این نتیجه میرسند که برای کسی مهم نیست که این پنجره شکسته است و کسی به شکسته شدن پنجرههای این ساختمان اهمیت نمی دهد. به مرور عابران بر تعداد شیشههای شکسته ساختمان میافزایند و بعد از شکسته شدن تمام شیشهها، نوبت به خود ساختمان میرسد. بعد از ساختمان هم نوبت به خیابانی که ساختمان در آن قرار گرفته میرسدو سیگنالهایی به همراه دارد و آن اینست: هرکاری که بخواهید مجازید انجام دهید بدون اینکه کسی مزاحم شما بشود.
بر خورد با تخلفات کوچک برای جلوگیری از بروز خطاهای بزرگ است و عدم رسیدگی به آن موجب تشدید آسیب رسانی میشود.در واقع بی توجهی به هر پنجره شکسته این پیام را میرساند که توجهی به این شکستن هنجارها وجود ندارد بیتوجهی به جرائم کوچک پیامی است به متخلفین بزرگتری که جامعه از هم گسیخته است و بالعکس مقابله با این جرائم کوچک به این معنی بود که اگر جامعه و سازمان تحمل این حرکات را نداشته باشد پس طبیعتا با جرائم بزرگ تر برخورد شدیدتر و جدی تری خواهد داشت. حل مشکلات وقتی هنوز کوچک هستند یک راهبرد موفق برای جلوگیری از خرابکاری به شمار میرود.
به طور یقین پنجرههای شکسته در سازمانهای آموزشی وجود دارد که رهبری را مشکل مینماید. تخلفات کوچک، نشانهای برای نقض قانون و نادیده انگاشتن مقررات، خط مشیها و فرایندهای سازمان است و تخلفات دیگر را در پی خواهد آورد. از همین رو، کارهای ناچیز همچون دیر آمدن به سر کار یا عدم حضور به موقع در جلسات، نداشتن پوشش و ظاهر مناسب از نظر لباس یا حتی ریختن پروندهها روی میزها، همگی نشانه این است که «بله، همه چیز مهیای» چنین رفتاری در سازمان میباشد. رهبران و مدیران سازمانی نیز همانند شهروندان، گاهی احساس میکنند که تخلفات کوچک و نقض مقررات تا زمانی که افراد سازمان به قوانین جاری و اصلی سازمان، پایبند هستند چیزی نیست.
در سازمانها این تئوری کاربرد وسیعی دارد. وقتی مشکل در سازمان هست، مثلاً به جای اینکه برویم و عارضهیابی کنیم و …میتوانیم چند پنجره کوچک که شکسته را تعمیر کنیم. مثلاً اگر پنجره تعامل در سازمان ما شکسته، میتوانیم جلسات گفتوگو راه بیندازیم یا اگرمیبینیم که پنجرهای دارد میشکند، میتوانیم قبل از اینکه این یک فرهنگ شود، نگذاریم این پنجره بشکند. نظارتهای قانونی باید به طور مناسب و کافی باشند.
منظور از این تئوری همان است که نباید بگذاریم قبح بعضی چیزها از بین برود. اگر رفت و ا ین سد شکسته شد، سدهای بعدی راحتتر خواهد شکست. ارتشاء، زدوبند، اتلاف وقت، محیط پرتشنج، عدم رعایت آیین نامهها، بی توجهی به کارکنان و تاخیر در پرداختها، جلسات بیبازده و … ازاین دست موارد است.
هر از چند گاهی، به قوانین و مقررات جاری سازمان خود نگاهی بیندازید، اگر لزوم اجرای این قوانین را میبینید، پس اجازه دهید که همه افراد سازمان، از اهمیت آن باخبر شوند و حتی کوچک ترین تخلفات کاری را مد نظر قرار دهید. اگر این قوانین هم منسوخ شده و فاقد اهمیت هستند، آنها را بازنویسی یا اصلاح نمایید. نیازی به انبوه دستورالعملهای فرسایشی نیست، مخصوصا اگر وجاهت و اعتبار شما را کم و بی ارزش نمایند. پیشنهاد میشود تا حدودی به تشریفات اداری عمل شود، روش عقلانی پیدا شود تا کارکنان سازمان بیاموزند کدامیک از پنجرههای شکسته اداری نیاز به ترمیم دارد. وقتی مشکل در سازمان هست، مثلاً به جای اینکه برویم و عارضه یابی کنیم و …می توانیم چند پنجره کوچک که شکسته راتعمیرکنیم.
رهبری آموزشی به عنوان کلید واژه کارآمدی سازمان باید، آگاه باشد و با اقدامی هوشمندانه ضمن شناسایی پنجرههای شکسته نظام آموزشی خود بستری برای مشارکت و تعامل همراه با تعهد برای تمام کارکنان فراهم نماید تا هرکدام در راستای ترمیم آنها گام بردارند، که پنجرههای شکسته تبدیل به بنایی ویران نشود.
به امید شناسایی صحیح و بهبود به موقع.
9887/6002
کپی شد