به کارگیری بازنشستگان و مدیران مسن از چند منظر قابل بررسی و نقد است، بررسی عملکرد دولت ها و در کل مسیر طی شده کشور بعد از انقلاب، نشان می دهد که تنها دهه ی اول و دوم انقلاب، نسل جوان زمام امور مملکت را در دست داشتند و اتفاقا کارنامه ی نسبتا مثبتی و موفقی از خود بر جای گذاشتند.
به کارگیری بازنشستگان و مدیران مسن در دو دهه ی اخیر، نه تنها راه گشا نبوده، بلکه خود، باعث بوجود آمدن معضلات مهم و مخربی شده است. قطعا این نگاه مدیریتی اثر قابل توجهی در کشاندن جامعه به وضعیت بحرانی فعلی دارد.
مدیران بازنشسته به دلیل پیوند کمتر با جامعه و به خصوص نسل جوان و آشنایی کمتر با شیوه های نوین مدیریتی و ابزارهای جدید و همچنین گرفتار شدن در سیستم پوسیده بروکراتیک و رانت زا، کارآیی خود را از دست داده اند و دیگر قادر به پاسخ دهی به مشکلات فعلی کشور نخواهند بود.
از سوی دیگر مدیران مسن تر به خاطر شرایط بدنی و مشغله های ذهنی بیشتری که نسبت به یک جوان دارند، توانایی کمتری برای صرف کردن وقت برای مدیریت بهتر و کارآمد تر در دستگاه تحت مدیریت خویش دارند.
از سوی دیگر امید مهم ترین شاخصه ی زندگی انسان در عصر مدرن است. بعبارت دیگر این امید است که زندگی انسان را از یکنواختی و کرختی در می آورد. امید به رشد و پیشرفت باعث استفاده ی انسان از تمام پتانسیل ها و ظرفیت های درونی اش می شود. انسان نا امید تن به زندگی حداقلی و نباتی می دهد و بدین سان ناامیدی حیات یک شخص و به تبع آن حیات جامعه را از بین می برد. در همین راستا به کار گیری بازنشستگان و افراد مسن در مناصب مهم بیش از هر چیز دیگری امید جوانان را در خطر می اندازد. هم جوان تحصیل کرده ی بیکار، با مشاهده ی به کارگیری بازنشستگان سرخورده می شود و هم جوان شاغل که می بیند با وجود مدیری که سالیان درازیست به منصبی تکیه داده است، امکان پیشرفت از او سلب شده است.
در پایان، لازم به ذکر است که تا گسست بین نسلی مدیران تبدیل به تقابل بین نسلی نشده است، باید دست به کار شد. انتظار می رود جوانان با همدلی و انسجام و البته صعه صدر و نمایندگان -بخصوص نمایندگان لیست امید- با رای قاطع خود به طرح منع بکارگیری بازنشستگان و دولتمردان با اجرای عملی این طرح و دادن فرصت به جوانان راه را برای برون رفت از این بحران (که خود منشا سایر بحران های موجود می باشد) هموار سازند.
7158
به کارگیری بازنشستگان و مدیران مسن در دو دهه ی اخیر، نه تنها راه گشا نبوده، بلکه خود، باعث بوجود آمدن معضلات مهم و مخربی شده است. قطعا این نگاه مدیریتی اثر قابل توجهی در کشاندن جامعه به وضعیت بحرانی فعلی دارد.
مدیران بازنشسته به دلیل پیوند کمتر با جامعه و به خصوص نسل جوان و آشنایی کمتر با شیوه های نوین مدیریتی و ابزارهای جدید و همچنین گرفتار شدن در سیستم پوسیده بروکراتیک و رانت زا، کارآیی خود را از دست داده اند و دیگر قادر به پاسخ دهی به مشکلات فعلی کشور نخواهند بود.
از سوی دیگر مدیران مسن تر به خاطر شرایط بدنی و مشغله های ذهنی بیشتری که نسبت به یک جوان دارند، توانایی کمتری برای صرف کردن وقت برای مدیریت بهتر و کارآمد تر در دستگاه تحت مدیریت خویش دارند.
از سوی دیگر امید مهم ترین شاخصه ی زندگی انسان در عصر مدرن است. بعبارت دیگر این امید است که زندگی انسان را از یکنواختی و کرختی در می آورد. امید به رشد و پیشرفت باعث استفاده ی انسان از تمام پتانسیل ها و ظرفیت های درونی اش می شود. انسان نا امید تن به زندگی حداقلی و نباتی می دهد و بدین سان ناامیدی حیات یک شخص و به تبع آن حیات جامعه را از بین می برد. در همین راستا به کار گیری بازنشستگان و افراد مسن در مناصب مهم بیش از هر چیز دیگری امید جوانان را در خطر می اندازد. هم جوان تحصیل کرده ی بیکار، با مشاهده ی به کارگیری بازنشستگان سرخورده می شود و هم جوان شاغل که می بیند با وجود مدیری که سالیان درازیست به منصبی تکیه داده است، امکان پیشرفت از او سلب شده است.
در پایان، لازم به ذکر است که تا گسست بین نسلی مدیران تبدیل به تقابل بین نسلی نشده است، باید دست به کار شد. انتظار می رود جوانان با همدلی و انسجام و البته صعه صدر و نمایندگان -بخصوص نمایندگان لیست امید- با رای قاطع خود به طرح منع بکارگیری بازنشستگان و دولتمردان با اجرای عملی این طرح و دادن فرصت به جوانان راه را برای برون رفت از این بحران (که خود منشا سایر بحران های موجود می باشد) هموار سازند.
7158
کپی شد