در کشوری که تحصیلات دوره دکترای خود را در آن طی می کردم روزی در سر تقاطع و خیابان چسبیده به محل سکونتم تصادف شدیدی رخ داد و دو خودروی شخصی به هم برخورد نمودند.
در این تصادف به رانندگان دو خودرو که افراد مسنی بودند آسیبی وارد نیامد. پلیس بعد از حضور در صحنه و مشخص کردن مقصر و پاکسازی صحنه، مدت زمانی در محل صحنه باقی ماند تا علت وقوع حادثه را بررسی نماید.
فردای آن روز دیدم وسط این تقاطع بسیار خلوت، دایره ای به قطر تقریبی سه متر سیمان نموده و علامت میدان بر چهار سوی خیابان نصب نموده اند و بدین ترتیب مشکل این تقاطع را برای همیشه حل نمودند.
برایم تعجب آور بود که برای این محله بسیار خلوت و تصادف بسیار نادر چرا پلیس وقت خود را صرف علت یابی و رفع نقیصه نموده است و البته آن را با کشور خودمان مقایسه می کردم که در چنین وقایعی حداکثر تلاش پلیس این خواهد بود که مقصر را مشخص و به بیمه معرفی و برگه جریمه سد معبر را به هر دو راننده تقدیم نموده و صحنه را ترک می نماید و تا تصادف بعدی که دوباره همین صحنه تکرار می شود تغییری حاصل نمی شود.
این ماجرا این روزها به این دلیل به خاطرم آمد که بحران های پشت سرهم در استان خوزستان را مرور می کردم.
شما توجه کنید شوری آب شرب مردم استان مرتب دارد تکرار می شود ولی متولیان اصلی بجای فکر و اندیشه در خصوص علت یابی وقایع و رفع اساسی مشکل، فقط بصورت نقطه ای سعی در رفع و رجوع قضیه دارند.
مسئله ای که در تیر ماه 1379 در آبادان و خرمشهر رخ داد و در آن اتفاقات ناگواری نیز بوقوع پیوست درست در تیر ماه 1397 تکرار می شود.
البته در این فاصله مردم خوزستان بحران های زیادی را تجربه کرده اند مانند آشنایی و گرفتار شدن با پدیده گرد و غبار و ریز گردها و اثرات جانبی آن مثل قطع شدن آب و برق و خطوط تلفن، مانند خشک شدن هورالعظیم و مهاجرت تالاب نشینان به حاشیه شهرها، مانند شور شدن آب شرب اهواز، مانند مشکل آلودگی تنفسی در پاییز هر سال همراه با اولین باران، مانند در معرض خشکی و نابودی قرار گرفتن میلیون ها اصله نخل در شادگان و اروند کنار، مانند آلودگی و مسمومیت بیش از 200 نفر از مردم روستای ابوالفارس رامهرمز به خاطر قطعی 20 ساعته آب شرب و مصرف آب خام، و...
شاید من خیلی بدبین باشم که این اتفاقات را بزرگنمایی می کنم و خاطر مبارک بعضی ها را تلخ می نمایم اما خیلی ساده است شما یک جستجوی اینترنتی انجام دهید ببینید در چند سال گذشته چقدر از این نوع اخبار در سطح استان خوزستان رخ داده است و آن را مقایسه کنید با یک استان دیگر مثل استانهای فارس، تبریز، مشهد، مرکزی و و و ببینید سال تا سال خبری یا اتفاقی از این دست در این استان ها ملاحظه می کنید؟ اما در مورد خوزستان تقریباً هر ماه سال خبرهایی از این دست عادی است.
استانی که زمانی توسعه یافته ترین نقطه کشور محسوب می شده است و تامین کننده بیش از 80 درصد درآمد ملی کشور است. راه حل مشکلات در این استان تا کنون چگونه بوده است؟ هر وقت اتفاقی افتاده یا مردم را توصیه به کنار آمدن با آن نموده اند و یا بصورت موقتی رفع مشکل نموده و به امید عدم تکرار، صحنه را ترک کرده اند. وقتی آب شرب مردم اکثر شهرهای استان شور می شود به راحتی مردم را به استفاده از دستگاه های تصفیه آب خانگی و یا تهیه آب بشکه ای سوق داده اند و وظیفه خود را در حل اساسی مشکل فراموش کرده اند.
وقتی فشار آب لوله کشی کاهش یافته همه را به نصب پمپ آب خانگی سوق داده اند به امید آنکه کسی از آسمان بیاید و مشکل را حل کند. در مورد مشکل ریز گردها نیز از تلاش های دوساله گذشته (که بصورت نسبی مفید بوده اند) که بگذریم همیشه وصیه به مدارا و کنار آمدن با معضل بوده است.
دست اندرکاران اصلی بخوبی می دانند که اغلب مشکلات آب و زیست محیطی استان خوزستان، ریشه اش در مدیریت منابع آب کشور است.
در همه حوضه های آبی که استان خوزستان با آنها درگیر است استان خوزستان در منتهی الیه پایین دست قرار گرفته است. به همین جهت هر سوء مدیریتی در بالادست رودخانه ها گریبان خوزستان را خواهد گرفت و یا گرفته است. منظورم از شرح فوق همین است که وقتی مشکلی از این دست رخ می دهد منِ مثلاً متخصص که می دانم مشکل در کجاست منتظرم که ببینم مسئولین برای رفع مشکل چه تغییری در مدیریت غیر صحیح کنونی در بالادست رودخانه های کارون، دز، کرخه و جراحی داده اند که امیدوار به بهبود اساسی اوضاع باشم. و گرنه اوضاع از نظر من تنها به عقب انداختن بلیه است نه حل اساسی. این مشکل بارها گفته شده امّا دریغ از یک بار که به آن توجه شده باشد.
من به عنوان یک شهروند از طرف مردم خوزستان همین سوال را از مسئولان دارم که برای حل مشکلات زیست محیطی و زندگی مردم خوزستان چه تغییری در برنامه های قبلی خود داده اند؟ اگر داده اند آنها را رسما اعلام نمایند.و گرنه هیچ چشم انداز روشنی در رفع مشکلات درگیر با مسئله آب دیده که نمی شود هیچ، بلکه باید بگویم اوضاع از این که هست نیز بدتر خواهد شد و شرایط فعلی تنها چشم بستن بر حل اساسی مشکلات تلقی می گردد.
این درست نیست که مشکلات در حوزه آب در خوزستان یک به یک عینیت یابند ولی سیاست های کلان در بالادست رودخانه های استان به شکل سابق و حتی وسیع تر ادامه یابند.
این که نمی شود که مسئولین مشکل خوزستان را در کمبود آب بدانند ولی همچنان در بالادست استان اجازه انتقال بیشتر آب به حوضه های دیگر صادر شود (و محیط زیست کشور نیز چراغ سبز خود را بدهد) و یا اجازه توسعه در مصرف آب داده شود و یا سدهای بیشتری برای توسعه مصرف زده شود.
مسئولان ما رویشان می شود که مردم عزیز خرمشهر را بعد از این همه مشکلات زمان جنگ و از خود گذشتگی ها و خسارات، به این روز و فلاکت ببینند که آب خوردن سالم نداشته باشند.
گیرم که مشکل آب شرب آبادان و خرمشهر در روزهای آتی تخفیف یابد یا حل شود، پس مسئله آب نخیلات و آب شرکت های توسعه نیشکر و کشاورزان چه می شود؟ احتمال گسترش شوری آب شرب به شهر اهواز در روزهای آینده چه می شود؟ به همین جهت است که به مردم خوزستان و خصوصاً خرمشهر عزیز باید بگویم تا بحران بعدی خدا نگهدار.
7164/6064
در این تصادف به رانندگان دو خودرو که افراد مسنی بودند آسیبی وارد نیامد. پلیس بعد از حضور در صحنه و مشخص کردن مقصر و پاکسازی صحنه، مدت زمانی در محل صحنه باقی ماند تا علت وقوع حادثه را بررسی نماید.
فردای آن روز دیدم وسط این تقاطع بسیار خلوت، دایره ای به قطر تقریبی سه متر سیمان نموده و علامت میدان بر چهار سوی خیابان نصب نموده اند و بدین ترتیب مشکل این تقاطع را برای همیشه حل نمودند.
برایم تعجب آور بود که برای این محله بسیار خلوت و تصادف بسیار نادر چرا پلیس وقت خود را صرف علت یابی و رفع نقیصه نموده است و البته آن را با کشور خودمان مقایسه می کردم که در چنین وقایعی حداکثر تلاش پلیس این خواهد بود که مقصر را مشخص و به بیمه معرفی و برگه جریمه سد معبر را به هر دو راننده تقدیم نموده و صحنه را ترک می نماید و تا تصادف بعدی که دوباره همین صحنه تکرار می شود تغییری حاصل نمی شود.
این ماجرا این روزها به این دلیل به خاطرم آمد که بحران های پشت سرهم در استان خوزستان را مرور می کردم.
شما توجه کنید شوری آب شرب مردم استان مرتب دارد تکرار می شود ولی متولیان اصلی بجای فکر و اندیشه در خصوص علت یابی وقایع و رفع اساسی مشکل، فقط بصورت نقطه ای سعی در رفع و رجوع قضیه دارند.
مسئله ای که در تیر ماه 1379 در آبادان و خرمشهر رخ داد و در آن اتفاقات ناگواری نیز بوقوع پیوست درست در تیر ماه 1397 تکرار می شود.
البته در این فاصله مردم خوزستان بحران های زیادی را تجربه کرده اند مانند آشنایی و گرفتار شدن با پدیده گرد و غبار و ریز گردها و اثرات جانبی آن مثل قطع شدن آب و برق و خطوط تلفن، مانند خشک شدن هورالعظیم و مهاجرت تالاب نشینان به حاشیه شهرها، مانند شور شدن آب شرب اهواز، مانند مشکل آلودگی تنفسی در پاییز هر سال همراه با اولین باران، مانند در معرض خشکی و نابودی قرار گرفتن میلیون ها اصله نخل در شادگان و اروند کنار، مانند آلودگی و مسمومیت بیش از 200 نفر از مردم روستای ابوالفارس رامهرمز به خاطر قطعی 20 ساعته آب شرب و مصرف آب خام، و...
شاید من خیلی بدبین باشم که این اتفاقات را بزرگنمایی می کنم و خاطر مبارک بعضی ها را تلخ می نمایم اما خیلی ساده است شما یک جستجوی اینترنتی انجام دهید ببینید در چند سال گذشته چقدر از این نوع اخبار در سطح استان خوزستان رخ داده است و آن را مقایسه کنید با یک استان دیگر مثل استانهای فارس، تبریز، مشهد، مرکزی و و و ببینید سال تا سال خبری یا اتفاقی از این دست در این استان ها ملاحظه می کنید؟ اما در مورد خوزستان تقریباً هر ماه سال خبرهایی از این دست عادی است.
استانی که زمانی توسعه یافته ترین نقطه کشور محسوب می شده است و تامین کننده بیش از 80 درصد درآمد ملی کشور است. راه حل مشکلات در این استان تا کنون چگونه بوده است؟ هر وقت اتفاقی افتاده یا مردم را توصیه به کنار آمدن با آن نموده اند و یا بصورت موقتی رفع مشکل نموده و به امید عدم تکرار، صحنه را ترک کرده اند. وقتی آب شرب مردم اکثر شهرهای استان شور می شود به راحتی مردم را به استفاده از دستگاه های تصفیه آب خانگی و یا تهیه آب بشکه ای سوق داده اند و وظیفه خود را در حل اساسی مشکل فراموش کرده اند.
وقتی فشار آب لوله کشی کاهش یافته همه را به نصب پمپ آب خانگی سوق داده اند به امید آنکه کسی از آسمان بیاید و مشکل را حل کند. در مورد مشکل ریز گردها نیز از تلاش های دوساله گذشته (که بصورت نسبی مفید بوده اند) که بگذریم همیشه وصیه به مدارا و کنار آمدن با معضل بوده است.
دست اندرکاران اصلی بخوبی می دانند که اغلب مشکلات آب و زیست محیطی استان خوزستان، ریشه اش در مدیریت منابع آب کشور است.
در همه حوضه های آبی که استان خوزستان با آنها درگیر است استان خوزستان در منتهی الیه پایین دست قرار گرفته است. به همین جهت هر سوء مدیریتی در بالادست رودخانه ها گریبان خوزستان را خواهد گرفت و یا گرفته است. منظورم از شرح فوق همین است که وقتی مشکلی از این دست رخ می دهد منِ مثلاً متخصص که می دانم مشکل در کجاست منتظرم که ببینم مسئولین برای رفع مشکل چه تغییری در مدیریت غیر صحیح کنونی در بالادست رودخانه های کارون، دز، کرخه و جراحی داده اند که امیدوار به بهبود اساسی اوضاع باشم. و گرنه اوضاع از نظر من تنها به عقب انداختن بلیه است نه حل اساسی. این مشکل بارها گفته شده امّا دریغ از یک بار که به آن توجه شده باشد.
من به عنوان یک شهروند از طرف مردم خوزستان همین سوال را از مسئولان دارم که برای حل مشکلات زیست محیطی و زندگی مردم خوزستان چه تغییری در برنامه های قبلی خود داده اند؟ اگر داده اند آنها را رسما اعلام نمایند.و گرنه هیچ چشم انداز روشنی در رفع مشکلات درگیر با مسئله آب دیده که نمی شود هیچ، بلکه باید بگویم اوضاع از این که هست نیز بدتر خواهد شد و شرایط فعلی تنها چشم بستن بر حل اساسی مشکلات تلقی می گردد.
این درست نیست که مشکلات در حوزه آب در خوزستان یک به یک عینیت یابند ولی سیاست های کلان در بالادست رودخانه های استان به شکل سابق و حتی وسیع تر ادامه یابند.
این که نمی شود که مسئولین مشکل خوزستان را در کمبود آب بدانند ولی همچنان در بالادست استان اجازه انتقال بیشتر آب به حوضه های دیگر صادر شود (و محیط زیست کشور نیز چراغ سبز خود را بدهد) و یا اجازه توسعه در مصرف آب داده شود و یا سدهای بیشتری برای توسعه مصرف زده شود.
مسئولان ما رویشان می شود که مردم عزیز خرمشهر را بعد از این همه مشکلات زمان جنگ و از خود گذشتگی ها و خسارات، به این روز و فلاکت ببینند که آب خوردن سالم نداشته باشند.
گیرم که مشکل آب شرب آبادان و خرمشهر در روزهای آتی تخفیف یابد یا حل شود، پس مسئله آب نخیلات و آب شرکت های توسعه نیشکر و کشاورزان چه می شود؟ احتمال گسترش شوری آب شرب به شهر اهواز در روزهای آینده چه می شود؟ به همین جهت است که به مردم خوزستان و خصوصاً خرمشهر عزیز باید بگویم تا بحران بعدی خدا نگهدار.
7164/6064
کپی شد