برای جوانان ایرانی، مسلمان و دانشجویان پیش از انقلاب اسلامی، دکتر شریعتی نماد و سمبل یک دانشمند و روشنفکر مسلمان است که با بازخوانی آموزه های اسلام، کوشش می کند تا اسلام را در قالب یک مکتب و راهنمای عمل برای زیستن در جهان امروز و دادخواهی از ستم دیدگان و فریادرسی معرفی کند و از این رهگذر خون زنده ای در کالبد سنتی اسلام جاری نماید.
حرکت او در مسیر بازتولید و بازسازی اندیشه اسلامی و شیعی البته با چالش هایی روبرو گردید ولی شروع انقلاب اسلامی و پیروزی و استحکام آن و جذب خیل جوانان تحصیلکرده به انقلاب و راه حضرت امام راحل، بی گمان از آخرین افتخارات دکتر شریعتی به شمار می رود.
دکتر چمران نیز در راستای بالندگی تفکر سیاسی اسلام و نقش آفرینی مسلمانان در حرکت های اعتراضی و رویارویی با چیرگی استعمار در خاو میانه عربی، نقش پررنگی داشت.
این 2 شخصیت روشنفکر، مسلمان و ایرانی عملا در همان خط و جاده ای قرار داشتند که یادآور حرکت های روشنگرانه و ضد استعماری افرادی چون سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری بود.
ادبیات عارفانه، اخلاص در عمل، سخنرانی های روشنگر و ارتباط با جوامع دانشگاهی و محافل انقلابی داخل و بیرون از کشور از ویژگی ها و اشتراکات این دو شخصیت بود.
امروز حدود یا کمی بیشتر و کمتر از چهل سال از شهادت این دو شخصیت و اندیشمند می گذرد و نام و یاد آن دو، همچنان برای نسل جوانان پیش از انقلاب، فارغ از ذائقه و گرایش های سیاسی، یادآور خصایل پاک و انسانی و دغدغه های هر دو ایشان، نسبت به آینده مسلمانان و آبرومندی و استحکام و کارآمدی تفکر دینی است.
ولی پرسش مهم اینجاست که آیا جوانان امروز، خویش را نیازمند راه و سیره دکتر شریعتی و دکتر چمران می بینند؟ آیا گفتمان این 2 روشنفکر، امروز پاسخگوی نیاز فکری و هویت بخش جوانان کشورمان هست؟ اگر گمان می شود که تاریخ سودرسانی دکتر شریعتی و دکتر چمران به نسل جوان به پایان رسیده است، علت آن چیست؟ چه عواملی دست به دست هم داده است تا نسل روشنفکران امروزین ، دغدغه های دیگری متفاوت از دغدغه های ان دو اندیشمند داشته باشند؟
رسیدن به پاسخ، نیازمند واکاوی جامعه شناسانه بلکه مطالعات همه جانبه است ولی در یک پاسخ کوتاه و سربسته می توان گفت که گرچه در فاصله چهل سال اخیر تحولات چشمگیری در همه عرصه های رخ داده است اما در ژرفای شخصیت این دو شهید مایه ها و گوهر هایی است که همچنان نیازمند آنها هستیم.
داشتن روحیه نقادی و تفکر مستقل و داشتن روحی پاک و عارف مسلک و دوری گزیدن از جاه و مقام دنیوی و ایثار و شجاعت را می توان از ذخایر تمام نشدنی این 2 اندیشمند دانست.
3004/6064
حرکت او در مسیر بازتولید و بازسازی اندیشه اسلامی و شیعی البته با چالش هایی روبرو گردید ولی شروع انقلاب اسلامی و پیروزی و استحکام آن و جذب خیل جوانان تحصیلکرده به انقلاب و راه حضرت امام راحل، بی گمان از آخرین افتخارات دکتر شریعتی به شمار می رود.
دکتر چمران نیز در راستای بالندگی تفکر سیاسی اسلام و نقش آفرینی مسلمانان در حرکت های اعتراضی و رویارویی با چیرگی استعمار در خاو میانه عربی، نقش پررنگی داشت.
این 2 شخصیت روشنفکر، مسلمان و ایرانی عملا در همان خط و جاده ای قرار داشتند که یادآور حرکت های روشنگرانه و ضد استعماری افرادی چون سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری بود.
ادبیات عارفانه، اخلاص در عمل، سخنرانی های روشنگر و ارتباط با جوامع دانشگاهی و محافل انقلابی داخل و بیرون از کشور از ویژگی ها و اشتراکات این دو شخصیت بود.
امروز حدود یا کمی بیشتر و کمتر از چهل سال از شهادت این دو شخصیت و اندیشمند می گذرد و نام و یاد آن دو، همچنان برای نسل جوانان پیش از انقلاب، فارغ از ذائقه و گرایش های سیاسی، یادآور خصایل پاک و انسانی و دغدغه های هر دو ایشان، نسبت به آینده مسلمانان و آبرومندی و استحکام و کارآمدی تفکر دینی است.
ولی پرسش مهم اینجاست که آیا جوانان امروز، خویش را نیازمند راه و سیره دکتر شریعتی و دکتر چمران می بینند؟ آیا گفتمان این 2 روشنفکر، امروز پاسخگوی نیاز فکری و هویت بخش جوانان کشورمان هست؟ اگر گمان می شود که تاریخ سودرسانی دکتر شریعتی و دکتر چمران به نسل جوان به پایان رسیده است، علت آن چیست؟ چه عواملی دست به دست هم داده است تا نسل روشنفکران امروزین ، دغدغه های دیگری متفاوت از دغدغه های ان دو اندیشمند داشته باشند؟
رسیدن به پاسخ، نیازمند واکاوی جامعه شناسانه بلکه مطالعات همه جانبه است ولی در یک پاسخ کوتاه و سربسته می توان گفت که گرچه در فاصله چهل سال اخیر تحولات چشمگیری در همه عرصه های رخ داده است اما در ژرفای شخصیت این دو شهید مایه ها و گوهر هایی است که همچنان نیازمند آنها هستیم.
داشتن روحیه نقادی و تفکر مستقل و داشتن روحی پاک و عارف مسلک و دوری گزیدن از جاه و مقام دنیوی و ایثار و شجاعت را می توان از ذخایر تمام نشدنی این 2 اندیشمند دانست.
3004/6064
کپی شد