عدم اجازه تحرک و پویایی در سطح سازمان به دلیل پیشی گرفتن محافظه کاری در ساختار شخصیتی و فقدان خلاقیت و ابتکار به عنوان نیازهای اصلی سیستم به منظور خلق فرصت های جدید و زاینده که این امر به نوبه خود موجب کاهش انگیزه نیروهای جوان و تحصیلکرده و به حاشیه راندن آنها نیز می شود.
مروری اجمالی بر لزوم وارد نمودن مدیران جوان و با انگیزه به بدنه مدیریتی استان
1.مشکلات از جنس واقعیت اند و واقعیت ها دیر یا زود مستقل از خوش آمد یا بد آمد ما خود را بر جامعه تحمیل خواهند کرد.
بر همین اساس مشکلات را نه می توان نادیده گرفت و نه میشود با آنها شوخی کرد،نادیده گرفتن مشکلات به معنای نبودن آنها نیست،لذا هرگونه ملاحظه و تاخیر در اخذ تصمیمات عُقلایی و بهنگام جهت حل مشکلات وبرطرف نمودن چالشها،به طور فزاینده ای بر حجم، اندازه، گستره و عمق آنها می افزاید.
یک سیستم نرم افزاری و تصمیم گیر سالم و کارآمد با درایت و چاره اندیشی راه را بر وقوع بحران و توسعه ی آن می بندد و از ظرفیت های موجود جهت پیشبرد اهداف و تحقق برنامه ها به خوبی استفاده می کند.
چاره اندیشی برای فائق آمدن بر چالشها نیز در وهله نخست مستلزم وجود اراده ای برای تغییر و سپس برنامه ای برای انجام تغییر است که این مهم ممکن نیست مگر با افزودن درجه ریسک پذیری در اخذ تصمیماتِ جدید و ارزش نهادن به ایده های نو و خلاق.
2.امروزه در محاورات عمومی،از کف خیابان گرفته تا جمع های خانوادگی،رسانه ها و مسئولان(که خود عمدتا در شکل گیری وضع موجود نقش داشته و دارند) همه از نابسامانی ها ابراز نگرانی و ناخرسندی دارند و همه هم عمدتا از سر دلسوزی ومسئولیت شناسی زبان به شکوِه و انتقاد می گشایند.
در اینجا یک سوال مهم و اساسی پیش می آید،چه کسی یا چه چیزی مانع توسعه شده و راه برون رفت از آن چیست؟
3.در تعیین مولفه های تاثیر گذار بر فرایند توسعه و یا عوامل توسعه نیافتگی،دلایل زیادی از جمله مشکلات: فرهنگی
ساختاری و فردی.
اقتصادی
(کمبود منابع و سرمایه های مادی)
آموزشی
(فقدان آموزش و مهارت های کافی)
مدیریتی
( وجود مدیران ناکارآمد وغیر متخصص)
و...... رامی توان برشمرد.
ولی از میان مولفه های فوق،فقدان نظام مدیریتی کارآمد و پویا
مدیریت سالخوردگان (به رغم وجود نیروهای جوان و تحصیلکرده و جذب منابع مالی مناسب خصوصا طی دو سال اخیر) بیش و پیش از هر امر دیگری مورد اجماع و اتفاق نظر عامه مردم، نخبگان و کارشناسان بوده و به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه یافتگی استان قلمداد شده،به گونه ای که می توان آن را معمای کمتر توسعه یافتگیِ استان نامید.
4.وجود برخی مدیران استانی با سوابق کاری طولانی در دستگاههای مهم و زیرساختی استان از جمله درحوزه های: خدمات،صنعت، کشاورزی و انرژی که نقشی پررنگ و تعیین کننده در ایجاد فرصت های جدید اعم از سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال،رونق تولید و حل چالشهای اصلی و فوری جامعه دارند،فرصت تحرک و پویاییِ لازم را از این دستگاهها سلب نموده و آنها را در برزخ حیات و ممات قرار داده است.
با نگاهی اجمالی می توان دریافت،سن تقویمی اغلب این مدیران عمدتا در مرز 60 سال و سن مدیریتی آنها نیز معمولا از چند دهه کمتر نیست،حال آنکه بر اساس آخرین یافته های علم مدیریت حداکثرمیزان بازدهی و خلاقیت یک مدیر بیش از 8 سال نبوده و پس از آن تکرار تصمیمات گذشته و تداوم رویه های سابق اتفاق می افتد. به عبارت دیگر در بهترین حالت، حفظ وضع فعلی و تثبیت شرایط موجود استراتژی اصلی اینگونه مدیران است.
در یک نگاه آسیب شناسانه و بنیادین سه گونه اثر تداوم فعالیت این قبیل مدیران بر جامعه را میتوان به شکل زیر تعریف نمود:
_مدیریتی:
عدم اجازه تحرک و پویایی در سطح سازمان به دلیل پیشی گرفتن محافظه کاری در ساختار شخصیتی و فقدان خلاقیت و ابتکار به عنوان نیازهای اصلی سیستم به منظور خلق فرصت های جدید و زاینده که این امر به نوبه خود موجب کاهش انگیزه نیروهای جوان و تحصیلکرده و به حاشیه راندن آنها نیز می شود.
_سیاسی:
تقویت حسِ سرخوشی و خوی دیکتاتورمآبانه( مشورت ناپذیری) به دلیل ماندگاری و در اختیار داشتن منابع قدرت،که این منابع قدرت در دراز مدت میتواند منجر به ایجاد انحصار و درنهایت گسترش فساد و رانت در سطح سازمان و جامعه شود
_اجتماعی-فرهنگی:
تقویت احساس بی اعتمادی و بی تفاوتی در عامه مردم به دلیل گسترش فساد و رانت در سازمان ها و سیستم اداری.که مجموعه موارد فوق تاثیرات خود را در قالبِ نرخ پایین جذب سرمایه،عدم وجود تحرک کافی در صنایع تولیدی، فقدان برنامه ریزی در توسعه بخش خدمات، نرخ بالای بیکاری با وجود خیل عظیم نیروهای تحصیل کرده و جویای کار و در نهایت تنزل سطح معیشت و رفاه مردم نشان می دهد که امروز زنگ هشدار و زنهار را برای سلامت،آرامش و تعادل جامعه به صدا درآورده است.
5_به طور کلی وجود چنین مدیرانی(به استثنای مواردی خاص) در سطوح عالی تصمیم گیری به هیچ روی تناسبی بامیزان نیازها، سطح مطالبات مردم و الزامات توسعه استان نداشته و تداوم فعالیت آنها جز اتلاف منابع وافزایش هزینه های کلان نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
در پایان متذکر می گردد،بنای این گفتار بر نادیده گرفتن نقش و زحمات مدیران پرسابقه که در روزگار خود بعضا خدمات ارزنده ای را نیز به جامعه ارائه نموده و اکنون نیز حاوی تجارب ارزشمندی بوده و می توانند در قالب های دیگری آن را به جامعه عرضه بدارند نبوده،بلکه این دغدغه عمدتا معطوف به بکارگیری جوانان و نیروهای باانگیزه جهت شتاب بخشیدن به موتور توسعه استان و پاسخ به مطالباتِ مردم و عمل به تکالیف اصلی دولت و حاکمیت است.
9887/6064
مروری اجمالی بر لزوم وارد نمودن مدیران جوان و با انگیزه به بدنه مدیریتی استان
1.مشکلات از جنس واقعیت اند و واقعیت ها دیر یا زود مستقل از خوش آمد یا بد آمد ما خود را بر جامعه تحمیل خواهند کرد.
بر همین اساس مشکلات را نه می توان نادیده گرفت و نه میشود با آنها شوخی کرد،نادیده گرفتن مشکلات به معنای نبودن آنها نیست،لذا هرگونه ملاحظه و تاخیر در اخذ تصمیمات عُقلایی و بهنگام جهت حل مشکلات وبرطرف نمودن چالشها،به طور فزاینده ای بر حجم، اندازه، گستره و عمق آنها می افزاید.
یک سیستم نرم افزاری و تصمیم گیر سالم و کارآمد با درایت و چاره اندیشی راه را بر وقوع بحران و توسعه ی آن می بندد و از ظرفیت های موجود جهت پیشبرد اهداف و تحقق برنامه ها به خوبی استفاده می کند.
چاره اندیشی برای فائق آمدن بر چالشها نیز در وهله نخست مستلزم وجود اراده ای برای تغییر و سپس برنامه ای برای انجام تغییر است که این مهم ممکن نیست مگر با افزودن درجه ریسک پذیری در اخذ تصمیماتِ جدید و ارزش نهادن به ایده های نو و خلاق.
2.امروزه در محاورات عمومی،از کف خیابان گرفته تا جمع های خانوادگی،رسانه ها و مسئولان(که خود عمدتا در شکل گیری وضع موجود نقش داشته و دارند) همه از نابسامانی ها ابراز نگرانی و ناخرسندی دارند و همه هم عمدتا از سر دلسوزی ومسئولیت شناسی زبان به شکوِه و انتقاد می گشایند.
در اینجا یک سوال مهم و اساسی پیش می آید،چه کسی یا چه چیزی مانع توسعه شده و راه برون رفت از آن چیست؟
3.در تعیین مولفه های تاثیر گذار بر فرایند توسعه و یا عوامل توسعه نیافتگی،دلایل زیادی از جمله مشکلات: فرهنگی
ساختاری و فردی.
اقتصادی
(کمبود منابع و سرمایه های مادی)
آموزشی
(فقدان آموزش و مهارت های کافی)
مدیریتی
( وجود مدیران ناکارآمد وغیر متخصص)
و...... رامی توان برشمرد.
ولی از میان مولفه های فوق،فقدان نظام مدیریتی کارآمد و پویا
مدیریت سالخوردگان (به رغم وجود نیروهای جوان و تحصیلکرده و جذب منابع مالی مناسب خصوصا طی دو سال اخیر) بیش و پیش از هر امر دیگری مورد اجماع و اتفاق نظر عامه مردم، نخبگان و کارشناسان بوده و به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه یافتگی استان قلمداد شده،به گونه ای که می توان آن را معمای کمتر توسعه یافتگیِ استان نامید.
4.وجود برخی مدیران استانی با سوابق کاری طولانی در دستگاههای مهم و زیرساختی استان از جمله درحوزه های: خدمات،صنعت، کشاورزی و انرژی که نقشی پررنگ و تعیین کننده در ایجاد فرصت های جدید اعم از سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال،رونق تولید و حل چالشهای اصلی و فوری جامعه دارند،فرصت تحرک و پویاییِ لازم را از این دستگاهها سلب نموده و آنها را در برزخ حیات و ممات قرار داده است.
با نگاهی اجمالی می توان دریافت،سن تقویمی اغلب این مدیران عمدتا در مرز 60 سال و سن مدیریتی آنها نیز معمولا از چند دهه کمتر نیست،حال آنکه بر اساس آخرین یافته های علم مدیریت حداکثرمیزان بازدهی و خلاقیت یک مدیر بیش از 8 سال نبوده و پس از آن تکرار تصمیمات گذشته و تداوم رویه های سابق اتفاق می افتد. به عبارت دیگر در بهترین حالت، حفظ وضع فعلی و تثبیت شرایط موجود استراتژی اصلی اینگونه مدیران است.
در یک نگاه آسیب شناسانه و بنیادین سه گونه اثر تداوم فعالیت این قبیل مدیران بر جامعه را میتوان به شکل زیر تعریف نمود:
_مدیریتی:
عدم اجازه تحرک و پویایی در سطح سازمان به دلیل پیشی گرفتن محافظه کاری در ساختار شخصیتی و فقدان خلاقیت و ابتکار به عنوان نیازهای اصلی سیستم به منظور خلق فرصت های جدید و زاینده که این امر به نوبه خود موجب کاهش انگیزه نیروهای جوان و تحصیلکرده و به حاشیه راندن آنها نیز می شود.
_سیاسی:
تقویت حسِ سرخوشی و خوی دیکتاتورمآبانه( مشورت ناپذیری) به دلیل ماندگاری و در اختیار داشتن منابع قدرت،که این منابع قدرت در دراز مدت میتواند منجر به ایجاد انحصار و درنهایت گسترش فساد و رانت در سطح سازمان و جامعه شود
_اجتماعی-فرهنگی:
تقویت احساس بی اعتمادی و بی تفاوتی در عامه مردم به دلیل گسترش فساد و رانت در سازمان ها و سیستم اداری.که مجموعه موارد فوق تاثیرات خود را در قالبِ نرخ پایین جذب سرمایه،عدم وجود تحرک کافی در صنایع تولیدی، فقدان برنامه ریزی در توسعه بخش خدمات، نرخ بالای بیکاری با وجود خیل عظیم نیروهای تحصیل کرده و جویای کار و در نهایت تنزل سطح معیشت و رفاه مردم نشان می دهد که امروز زنگ هشدار و زنهار را برای سلامت،آرامش و تعادل جامعه به صدا درآورده است.
5_به طور کلی وجود چنین مدیرانی(به استثنای مواردی خاص) در سطوح عالی تصمیم گیری به هیچ روی تناسبی بامیزان نیازها، سطح مطالبات مردم و الزامات توسعه استان نداشته و تداوم فعالیت آنها جز اتلاف منابع وافزایش هزینه های کلان نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
در پایان متذکر می گردد،بنای این گفتار بر نادیده گرفتن نقش و زحمات مدیران پرسابقه که در روزگار خود بعضا خدمات ارزنده ای را نیز به جامعه ارائه نموده و اکنون نیز حاوی تجارب ارزشمندی بوده و می توانند در قالب های دیگری آن را به جامعه عرضه بدارند نبوده،بلکه این دغدغه عمدتا معطوف به بکارگیری جوانان و نیروهای باانگیزه جهت شتاب بخشیدن به موتور توسعه استان و پاسخ به مطالباتِ مردم و عمل به تکالیف اصلی دولت و حاکمیت است.
9887/6064
کپی شد