روزهای کودکی بچههای کار در خیابان های شهر میگذرد، نامشان کودکان کار است، تمیز کردن شیشه خودروها در چهارراه های خیابان، شستن قبر در بهشت آباد، گشتن در زباله ها یا فروش فال فرقی ندارد؛ در هر حال تجربه سخت کار در خیابان، فرصت رویاهای زیبای کودکی و بازی و بسیاری مواقع تحصیل را از آنها گرفته است.
چهره های آفتاب سوخته ای که هرکدام درگرمای طاقت فرسای اهواز به دنبال لقمه نانی برای سیر کردن شکم خانواده های پرجمعیت خود هستند، بیشتر آنها یا درس را رها کرده اند و یا دچار افت تحصیلی شدید هستند بنظر میرسد رهایی از حصار فقر را بر نوشتن مشق و قبول شدن در مدرسه ترجیح داده اند.
در این میان قانون وظیفه جمع آوری و ساماندهی این کودکان را به نهادهای مختلفی همچون شهرداری، بهزیستی، نیروی انتظامی و فرمانداری واگذار کرده است؛ فارغ از بررسی عملکرد موفق یا شکست خورده این دستگاهها برخی موسسات فعالیتهای چشمگیرتری در این خصوص داشته اند.
موسسه خیریه طلوع مهر آفرینان آینده، خانهای کوچک در دل یکی از خیابانهای قدیمی اهواز که درِ آن همیشه به روی بچه های کار باز است، بچههایی که خسته از ناملایمات و جبر زندگی سینه سپر کرده اند تا زندگی خود را بهتر کنند و در این خانه، کودکی خود را بازیابند، ساعتی شاد باشند ، بازی کنند ، کتاب بخوانند و نگران سرنوشت خانواده های گرفتار فقر خود نباشند.
بچه های کار دلخوشند به اندک وسایل ورزشی که خلاصه شده در یک میز پینگ پنگ و فوتبال دستی، و البته دنیایی از مهر مادرانه و پدرانه کارکنان این مجموعه.
این موسسه روزهای زوج پذیرای پسران است، تعداد زیادی از کودکان کار از نقاط دور و نزدیک اهواز به این مرکز می آیند، هرکدام از آنها دنیایی متفاوت برای خود دارد با دردها و رنج هایی که سال های زیاد بر شانه های نحیف خود تحمل کرده اند اما در یک چیز مشترک هستند آن هم فقر و بیکاری اعضای خانواده!
آرزوی خودرن کیک خامه ای در ۱۰ سالگی
بیشتر بچه ها با حمایت مالی این مجموعه خیریه دیگر در خیابان ها کار نمی کنند اما تعدادی از آنها که به تازگی با این موسسه آشنا شده اند هنوز کودک کارند.
موسی پسر ۱۰ ساله و خجالتی این موسسه است که فهرست بلندی از آرزوهایش را با کمک خانم علی نقیان مدیر این موسسه خیریه نوشته ، آرزوهایی که جزیی از روزمره گی بچه های معمولی جامعه است. در فهرست آرزوهای موسی خوردن کیک خامه ای، رفتن به شهربازی و مسافرت خارج از اهواز به چشم می خورد.
زندگی با حساب یارانه و مستمری بهزیستی
شریفه زنی لاغر اندام با صورتی رنگ پریده، مادر چهار فرزند ۱۱ تا سه ساله است، که ۲ فرزند پسر خود را زیر پوشش کمکهای این موسسه درآورده است، درباره زندگی اش می گوید: چند سال پیش همسرم خطایی کرد و به زندان افتاد در سال ۹۴ از زندان آزاد شد و پس از آن دچار تومور مغزی شد که به ناچار در سال ۹۵ او را عمل کردیم.
وی ادامه داد: از آن زمان تاکنون همسرم تنها با کمک من و یا دست گرفتن به دیوار قادر به راه رفتن است. این شرایط باعث شد تا پسرانم رضا و امیرمحمد برای تامین نیاز زندگی به جمع کردن کارتن های خیابان رو آورند.
شریفه گفت: از زمان زیر پوشش قرار دادن فرزندانم در این موسسه تاکنون، دیگر نمی گذارم بچه هایم کارتن جمع کنند؛ موسسه تمام لوازم و هزینه مدرسه فرزندانم را تقبل کرده و ماهی یک میلیون ریال هم به حساب هرکدام از آنها واریز می شود.
او ادامه داد: خودم هم در منزل نان می پزم و به رضا و امیرمحمد می دهم تا برای فروش به چند مغازه نزدیک خانه ببرند؛ با این پول و مبلغ یارانه ها زندگی را اداره می کنم.
شریفه درباره نحوه آشنایی اش با موسسه می گوید: وقتی فرزند چهارمم به دنیا آمد شرایط اقتصادی سخت تر شد به همین دلیل خودم هم در کنار فرزندانم کار می کردم، روزانه نان می پختم و با فرزند نوزادم برای فروش نان ها به خیابان می رفتیم، همان جا از طرف این موسسه برای کمک به منزل ما آمدند؛ از زمانی که با این موسسه آشنا شدم لوازم مورد نیاز منزل و خوراک ما را تامین می کنند.
رضا فرزند شریفه که در این مدت آرام در کنار مادرش نشسته است از تجربه دوران کار در خیابان می گوید: همش کار نبود گاهی باید برای جمع کردن همین چندتا کارتن کلی با مغازه دارها بحث می کردیم، یکبار برای جمع کردن کارتن های یک مغازه رفتیم صاحب مغازه گفت این ها را کجا می برید وقتی فهمید می فروشیم از فردای آن روز کارتن ها را به ما نداد و خودش می فروخت.
از او می پرسم آیا در دوران کار کسی او را آزار داده است که پاسخ داد: بله بعضی وقت ها که به خیابان های تاریک برای جمع کردن کارتن می رفتیم مردهای معتاد ما را می ترساندند حتی یکبار یکی از آنها چاقویش را به سمتم گرفت تا بترسم و من هم به سرعت فرار کردم.
رضا می گوید: دوران کار روزهای خوبی هم داشتیم مثلا وقتی کارتن ها را می فروختیم با برادرم امیرمحمد و بچه های دیگر فلافل می خوردیم و در خیابان بازی می کردیم.
بهشت موسسه برای کودکان کار
مهند یکی دیگر از کودکان زیر پوشش موسسه است موهایش را مدل بازیکن محبوب اروپایی اش پیرایش کرده و به سختی می تواند فارسی صحبت کند، می گوید برای شستن قبرها به بهشت آباد اهواز می رفته و پنجشنبه و جمعه هر هفته حدود ۶۰۰ هزار ریال درآمد داشته است.
از دوران کار در بهشت آباد که حرف می زند کمی مضطرب می شود و ادامه می دهد: تعداد بچه هایی که در بهشت آباد کار می کنند زیاد است برای همین نمی شود خیلی کار کرد هر قطعه هم برای یکی از بچه ها است و کسی حق ندارد برای شستن قبر به قطعه دیگری برود.
مهند درباره نحوه آشنایی اش با موسسه توضیح می دهد: یک روز که برای شستن قبرها به بهشت آباد رفته بودم آقای خدادادی از طرف موسسه آمد و کنارم نشست و با من حرف زد، آدرس خانه و شماره تلفن ما را گرفت برگه ای هم درباره موسسه به من داد که به خانواده ام بدهم، فردای آن روز هم برای رسیدگی به مشکلاتمان به خانه ما آمد.
او حالا اینجا تجربیات جدیدی کسب کرده که درباره آنها می گوید: تا به حال هیچوقت برای شنا به استخر نرفته بودم اما در اینجا ما استخر می رویم، سالن فوتبال می رویم، کتاب می خوانیم. قبلا خیلی به کار در بهشت آباد علاقه داشتم چون پول برای خانواده ام در می آوردم اما حالا دوست دارم به جای بهشت آباد به موسسه بیایم.
بیکاری پدر دلیل ترک تحصیل
منوچهر پسر سبزه رویی است که به نظر سنش کمی از باقی بچه های موسسه بیشتر است و می گوید ۱۵ سال سن دارد به سختی سخن می گوید، او هم مانند مهند از منطقه خروسی یا همان کوی شهید مدرس به موسسه خیریه می آید. از کلاس هشتم ترک تحصیل کرده و در یک مکانیکی مشغول به کار شده بود.
او هم دلیل کار کردنش را شرایط سخت خانه بیان می کند و می گوید: پدرم کار نمی کند و به ما خرجی نمی دهد به این دلیل تصمیم گرفتم کار کنم. صاحبکارم هفته ای ۵۰۰ هزار ریال به من حقوق می داد که خیلی کم بود.
منوچهر نیز نحوه آشنایی خود با این موسسه خیریه را آقایی به نام خدادادی می داند و می گوید: مدیر موسسه وهمکارانشان کمک کردند تا من به مدرسه برگردم.
خرج زن برادر و نوازدش را می دهم
شهاب پسر بازیگوش این موسسه، به تازگی از طریق دوستانش به موسسه خیریه معرفی شده و هنوز مانند بچه های دیگر این مرکز، شیوه های اجتماعی شدن را یاد نگرفته است.
او که هنوز در خیابان شیشه ماشین ها را تمیز می کند می گوید: پدرم در شرکت صنایع فولاد کار می کرد اما اخراج شده است و از آن پس در خیابان ها ضایعات جمع می کند، سه تا برادر و یک خواهر دارم، یکی از برادرهایم که سرباز است زن و بچه دارد که با ما زندگی می کنند و من خرج آنها را میدهم یکی دیگر از برادرهایم هم در روستا کارگر زمینهای کشاورزی است.
وی اضافه کرد: خرج زن برادر و نوازدش را با کار کردن و تمیز کردن شیشه خوردروها تامین می کنم.
محل کار شهاب پشت یکی از چراغ قرمزهای گلستان اهواز است، هر روز برای تمیز کردن شیشه خودروها به این چهارراه می رود. او ادامه می دهد: بعضی بچه های همسن ما سیگار می کشند به من هم می گویند بیا سیگار بکش ولی من می دانم که کار بدی است.
قبولی در دانشگاه افسری آرزوی سهیل
سهیل نیز سرگذشتی مشابه بچه های دیگر دارد با این تفاوت که مانند شهاب پدرش قبلا در یک شرکت جوشکار بوده و حالا بیکار شده است. برای کمک به تامین معیشت خانواده به قبرستان اهواز می رفته و قبر می شسته اما حالا با مادرش به این موسسه خیریه آمده تا در کنار هم زندگی بهتری برای خانواده خودشان بسازند.
او که به کلاس یازدهم می رود رویای بزرگی در سر دارد و می گوید: می خواهم پس از دیپلم گرفتن به دانشگاه افسری بروم همه شرایط این دانشگاه را مطالعه کردم و امیدوارم روزی در این دانشگاه قبول شوم.
نیاز به کمک دستگاه ها و ادارات مرتبط
مدیرموسسه ی خیریه طلوع مهرآفرینان آینده از شروع فعالیت این موسسه در سال ۹۴ به صورت خودجوش گفت و افزود: در ابتدا هدف ما کمک به کودکان سرطانی بود اما پس از مدتی به دلیل مشکلات کودکان کار به این سمت سوق پیدا کردیم.
نغمه علی نقیان ادامه داد: از سال ۹۵ به طور رسمی این موسسه زیر نظارت سازمان بهزیستی به صورت اختصاصی با هدف توانمندسازی و تحصیل کودکان تشکیل شد و از آبان ۹۶ هم به طور اختصاصی برای کودکان کار فعالیت می کنیم.
وی یادآور شد: تمام هزینه آموزش و لوازم تحصیلی مورد نیاز کودکان زیرپوشش موسسه شامل بیمه مدرسه، کتاب، کیف، کفش و پوشاک رایگان است؛ درابتدا به خانواده ها دراین زمینه اطمینان خاطر داده می شود.
وی خواستار حمایت بیشتر از سوی ادارات و دستگاه های مرتبط با کودکان کار شد و توضیح داد: برای درمان احتیاج به حمایت بیشتری از سوی پزشکان نیکوکار داریم تا در امر درمان بچه های کار و خانواده هایشان فعالیت کنیم؛ از آموزش و پرورش نیز درخواست داریم بچه هایی که از طریق این موسسه معرفی می شوند را به صورت رایگان ثبت نام کند.
علی نقیان دیگر نیاز این موسسه خیریه را ارایه خدمات ورزشی از سوی اداره کل ورزش و جوانان خوزستان دانست و یادآور شد: در این مجموعه کلاس های روانشناسی، فرهنگی، ورزشی، پیشگیری از اعتیاد، کتابخوانی، مهارت زندگی با کمک تئاتر، کلاس های بهداشت فردی و مشاوره ی فردی و گروهی برای بچه ها برگزار می شود.
وی ادامه داد: برنامه های تفریحی مانند رفتن به سینما و رستوران برای کودکان در نظر گرفته می شود ضمن اینکه از معلم های خیّر در هر پایه تحصیلی برای بهبود یادگیری دانش آموزان استفاده می شود.
مدیر موسسه خیریه طلوع مهرآفرینان آینده خاطرنشان کرد : هدف اصلی موسسه مهرآفرینان تحصیل کودکان کار، بی سرپرست و بدسرپرست است اما در کنار آن توانمندسازی مادران نیز در دستور کار قرار دارد از این رو سعی می کنیم مادران را از طریق آموزش هایی مانند خیاطی و چرم سازی، کارآفرین و توانمند کنیم و سپس محصولات آن ها را در جشنواره ها به فروش برسانیم.
وی ادامه داد: ما نمی توانیم به صورت کامل مخارج خانواده های این کودکان را برآورده کنیم و امیدواریم درآینده به صورت زیرساختی این مشکل رفع شود.
علی نقیان گفت: منازل افراد مراجعه کننده توسط کادر مددکار بازدید می شود تا صحت واجد شرایط بودنشان مشخص شود و سپس اگر به صورت موازی زیرحمایت مرکز دیگر نباشند موسسه ما فرد را زیرپوشش می گیرد.
وی ادامه داد: به تازگی باتوجه به مشکلات ریشه ای این کودکان شروع به معرفی موسسه در ادارات کردیم زیرا توان بهزیستی و خیرین برای کمک به موسسه محدود است.
توانمندی یک سوم خانواده ها
مدیر فنی این موسسه خیریه نیز تعداد کودکان زیر سرپرستی را که دارای پرونده هستند ۸۴ نفر بیان کرد و افزود: تقریبا ۱۰ نفر از این تعداد دختر هستند؛ موسسه ما تنها مرکز خیریه ای است که در رابطه با کودکان کار دختر در خوزستان فعالیت می کند.
قربان خدادادی ادامه داد: هرکدام از ۸۴ کودک کار دارای خانواده های پرجمعیتی هستند که از این موسسه خیریه امکانات دریافت می کنند از این رو با احتساب اعضای خانواده این کودکان موسسه خیریه طلوع مهر آفرینان آینده به حدود یکهزار نفر خدمت رسانی می کند.
وی گفت: در این مرکز برای خانواده های دارای کودکان کار، دانش آموزان بازمانده از تحصیل، خانواده های بی بضاعت و بی سرپرست کلاس های مجزا برگزار می شود. از مهر پارسال رسیدگی به مسایل یکصد کودک بازمانده از تحصیل نیز به ما واگذاری شد که به چرخه تحصیل بازگشتند.
خدادادی توضیح داد: حدود یک سوم خانواده های دارای کودکان کار توانمند شده اند، این درحالیست که به دلیل برخی مسایل فرهنگی در مناطق حاشیه شهر حضور زنان و مادران برای شرکت در کلاس های توانمندسازی سخت بود.
وی ادامه داد: برخی مواقع نیز خانواده ها اجازه حضور زنان و دختران برای شرکت در کلاس های این موسسه را به دلیل دوری مسیر از محل زندگی نمی دهند از این رو بنابر رشته کاری که به آن علاقه دارند هزینه کلاس ها پرداخت می شود تا در مکانی نزدیک محل زندگی خود یک حرفه را بیاموزند.
لزوم همکاری پزشکان خیّر با موسسه
مدیرفنی این موسسه خیریه خواستار همکاری خیران سلامت شد و گفت: تنها یک پزشک عمومی و یک بینایی سنج با این موسسه همکاری می کنند؛ چهار یا پنج خانواده دفترچه بیمه تامین اجتماعی دارند و بقیه زیر پوشش بیمه طرح تحول سلامت هستند که خدمات این طرح نیز از یکسال پیش قطع شده است.
وی ادامه داد: هم اکنون سازمان بهزیستی با ما همکاری دارد؛ همکاری شهرداری نیز نسبی است اما انتظار داریم سایر دستگاه ها مانند آموزش و پرورش، فنی و حرفه ای، شهرداری و هلال احمر نیز در این خصوص فعالتر عمل کنند.
پرداخت پول به کودکان کار، معضل موسسات خیریه
خدادادیان یکی از مشکلات سر راه اینگونه موسسات خیریه را برخی موازی کاری ها دانست و گفت: به طور نمونه پرداخت پول از سوی شهروندان به این کودکان کار باعث می شود آنها انگیزه بیشتری برای ترک تحصیل و حضور در خیابان ها داشته باشند.
وی ادامه داد: توان موسسات خیریه برای ارایه خدمات به کودکان کار کم است و آنها میزان درآمد خود در خیابان را با این امکانات مقایسه می کنند، شهروندان باید کمک خود را به صورت هدفمند در اختیار این کودکان قرار دهند.پ
خدادادیان بیان کرد: در ۲ سال گذشته با همکاری بهزیستی برای ۳۵ نفر از کودکان موسسه کارت رفاه تهیه شده که ماهیانه یک میلیون و ۸۰ هزار ریال به حساب آنها واریز می شود اما به دلیل مشکلات مالی هنوز موفق به گرفتن کارت برای بقیه کودکان نشده ایم.
مدیرحمایت از حقوق زنان وکودکان دادگستری خوزستان نیز از تاثیر فعالیت های ورزشی بر روحیه کودکان کار و خانواده های آنها گفت و افزود: کمک به کودکان کار تنها نیاز به هزینه کلان ندارد و حتی در مواردی با برنامه های ورزشی نیز می توان به آنها کمک کرد.
مریم شمعونی گفت: ماه گذشته تجربه موفق برگزاری یک دوره ورزشی برای این خانواده ها را داشتیم؛ این دوره یک روزه بدون هیچ هزینه ای برای اداره ورزش و جوانان برگزار شد اما تاثیرات بسیاری روی روحیه افراد داشت.
۹۰ درصد کودکان کار دانش آموز هستند
معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی خوزستان چندی پیش در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با اشاره به اینکه ۹۰ درصد کودکان کار شناسایی شده خوزستان دانش آموز هستند، یادآور شد: حدود ۵۵۰ کودک کار در این استان شناسایی شده اند که بیش از ۳۰۰ نفر آنها ساکن و شاغل در اهواز هستند.
محمدرضا عباسی ادامه داد: با تلاش صورت گرفته توانستیم ۱۱۰ کودک کار را ساماندهی و از جامعه کودکان کار خارج کنیم ولی این به معنای کاهش تعداد کودکان کار نیست، زیرا تا زمانی که دلیل این امر ریشه یابی نشود، به همین اندازه بر تعداد کودکان کار اضافه خواهد شد. بیشتر کودکان کار از مناطق حاشیه نشین شهرها و پسر هستند.
بازگرداندن دنیای کودکی به بچه های کار نیازمند تلاش و همکاری همه اقشار از جمله مردم، دستگاه های دولتی، بخش خصوصی و موسسات خیریه است تا زمانیکه هرکدام به سهم خود در این مساله دخیل نباشند دیدن صحنه زباله گردی کودکان و شکستن غرور آنها پشت چراغ های قرمز پایانی ندارد.
گزارش: ندا رضاپور
۹۸۸۷ / ۶۰۳۷