فردوسی از اندک چهره هایی است که در درازای تاریخ ایران شناخته شده و بیشتر ایرانیان از خردسالی با نام چهره و آرامگاه وی آشنایی دارند. بیشتر ایرانیان شناختی احساسی از فردوسی دارند و کمتر ایرانی است که در جهت شناخت دانش ورانه درک درستی از روزگار فردوسی داشته باشد و بداند چرا فردوسی هویت ایرانی را زنده و شاهنامه را در راستای حفظ زبان فارسی سرود.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اهواز، انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان، این هفته نیز در دیگر نشست خود در خانه سازمانهای مردم نهاد با عنوان "چنین گفت فردوسی پاکزاد" به بررسی اندیشه ی فردوسی و کارسازی شاهنامه با جستارهای جایگاه زبان فارسی، خرد گرایی، بن مایه های دینی، هویت ملی، بازتاب شاهنامه در فرهنگ بختیاری، شاهنامه خوانی و نقالی پرداخت.
این نشست به منظور ارج گذاری به مقام سترگ فردوسی در تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی و همچنین کارگاهی برای آموزش مردم است.
در این نشست که با استقبال خوبی از طرف دوستداران حکیم ابوالقاسم فردوسی روبرو شد، حسن حیدری عضو شورای شهر اهواز نیز حضور داشت.
طی این برنامه، علاوه بر سخنرانان که هرکدام به بخشی از موضوعات مرتبط با فردوسی پرداختند، محمد موسوی، خواننده و متخصص در بازشناسی واژه های نوستالژیک بختیاری و دو دختر نقال عضو گروه فرهنگی هنری ایران زمین شوشتر و خانه ی نقالی و شاهنامه خوانی خوزستان اجرای برنامه کردند.
خشت خشت شاهنامه خرد است
در ابتدای نشست، سیما منصوری استادیار و دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و پیام نور از دیدگاه زبانشناسی و نقش فردوسی در پویایی زبان فارسی با نگاهی به اسطوره ها اظهار کرد: همیشه شور و احساسات کار دست ما می دهد. هیچ چیز جز خرد، ارزش پرداختن ندارد و خشت خشت شاهنامه خرد است.
وی افزود: خط و زبان هر قوم، ملیت و کشوری به دلایلی چون: سیاست های دولت ها، فرهنگ زدایی های هوشمند و هدفمند، ورود تکنولوژی مهار گسیخته و لشکر کشی ها و تسلط های نظامی دچار آسیب می شود، اما فردوسی با قدرت و جاذبه ای که در زبان فارسی ایجاد کرد اجازه نداد این عوامل، زبان و خط فارسی را به نابودی بکشاند.
منصوری با اشاره به اینکه ما یک کشور مصرف زده هستیم، تصریح کرد: به روز بودن بهترین کار است، اما باید حواسمان باشد که چه چیزی را قبال آن پرداخت میکنیم. تکنولوژی زمانی موثر است که تولید کننده باشیم و فرهنگ و زبان خود را در قالب تکنولوژی صادر کنیم و این در خصوص کشور مصرف گرای ما صدق نمی کند.
فردوسی اولین مرد میدان پاسداشت از ملیت و هویت
این دکترای زبان و ادبیات فارسی، خاطر نشان کرد: فردوسی اولین کسی بود که در زمانی که کسی جرات سخن گفتن از دین (تشیع) و ایران را نداشت( دین رسمی زمان فردوسی تسنن بوده است)، پای در میدان گذاشت و جسارت کرده و شاهنامه را نوشت و به همین سبب بارها شاهنامه را به زیر بغل گرفته و گریخته تا بتواند از ملیت و هویت دین خود حفاظت کند.
منصوری با اشاره به اینکه در همه دنیا با زبان، حماسه را بیان می کنند، اذعان کرد: فردوسی نمونه ای است که با بیان حماسه اساطیر ایرانی، زبان فارسی را ساخته و پاس داشته است.
فردسی تولید کننده صدا و سیما
وی با تاکید بر این نکته که فردوسی در قرون ۴ و ۵ هجری قمری، صدا و سیما را یک تنه تولید کرده است، عنوان کرد: خواندن شاهنامه و نقالی کردن در آن زمان موجب شد زبان فارسی آنقدر در کشور گسترده شود که نقالان در کشور های دیگر نیز در همان زمان، زبان فارسی را فریاد بزنند.
منصوری در خصوص خاستگاه نقالی گفت: گوسان های پارتی در زمان اشکانیان و در آیین مهر، روایت های حماسی قبل از خود را میخواندند و نمایش گونه بازی می کردند که ما اکنون به آن نقالی میگوییم.
فردوسی پل ارتباطی میان هویت ملی و دینی
این استادیار دانشگاه در ادامه با اشاره به عظمت کار فردوسی در انتشار گسترده پیام ایران دوستی به همه دنیا، بیان کرد: فردوسی در زمانی که کسی حق نداشت به زبان فارسی بنویسد و نکوهش می شد، زنجیر استواری میان هویت ملی ( شاهنامه) و هویت دینی برقرار کرد.
وی خاطر نشان کرد: البته ملک الشعرای بهار نیز در زمانی که روسیه میخواست زبان فارسی را به ترکی تبدیل کند، مقاومت کرد که این کار او کم از کار فردوسی نیست.
دشمنی تجزیه طلبان وطن با فردوسی
منصوری با بیان اینکه نباید اجازه دهیم دیانت و زبان از هم جدا شوند، تاکید کرد: این مسئله از تجزیه ایران خطرناکتر است، نباید فردوسی را مقابل دین قرار دهیم، زمانیکه خود فردوسی به دین خدمت کرده است. کسانی که میخواهند وطن را تجزیه کنند با فردوسی دشمنی می کنند.
این عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و پیام نور، با اشاره به اینکه شاهنامه ناشر خرد است، تصریح کرد: خرد همان داد است و داد یعنی میانه روی و اعتدال و دشمنی با افراط و تفریط. افراط و تفریط از باستان در ایران دیو بوده اند. پس راه راست راه خردورزی است.
نگذاریم شاهنامه از دست برود
وی در پایان تاکید کرد: ما اگر در کنار شاهنامه خرد ورز، دادورز و دهش ورز باشیم، ممکلت آسیب نخواهد دید. نگذاریم ندای عمیق صلح جهانی و بشر دوستی شاهنامه خاموش شود؛ شاهنامه را از دست ندهیم.
بختیاری ها تنها قوم شاخص در زنده نگاه داشتن نام فردوسی
در ادامه این نشست، حسین ورناصری استادیار دانشگاه علوم پزشکی و حوزه علمیه همچنین معاونت پژوهشی حوزه علمیه امام مهدی (عج) در خصوص بن مایه های دینی شاهنامه و سخنان و نگرش رهبری در این خصوص، اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب همواره بر برگزاری همایشها و مراسم ها و یادبودهایی با ذکر نام حکیم ابوالقاسم فردوسی که بسیار حائز اهمیت است، تاکید دارند.
وی افزود: حکیم فردوسی گنجینه پنهان است که به دلایلی برای ایرانیان مخفی نگه داشته شد و عدهای باعث شدند آن شور احساس و دیانتی که فردوسی داشت بر مردم مخفی بماند.
ورناصری خاطر نشان کرد: تنها قومی در میان اقوام ایرانی که بر زنده نگاه داشتن یاد و نام حکیم ابوالقاسم فردوسی مقید بوند، قوم بختیاری بود.
وی ادامه داد: البته در میان اقوام دیگر نیز اهتمام به زنده نگه داشتن نام فردوسی بوده است اما در میان بختیاری ها به دلیل پیوست های فرهنگی و روحی با زبان اصیل فارسی، این نکته شاخص است.
فردوسی با شاهنامه مقابل پیوست فرهنگی ۱۴۰۰ سال پیش ایستاد
این استاد دانشگاه علوم پزشکی با اشاره به اینکه هر وسیله ای با خود، فرهنگی را وارد فرهنگ ملتی میکند، تصریح کرد: دین اسلام ۱۴۰۰ سال پیش وارد ایران شد، و چون منشاء این احکام به زبان عربی بود ناخود آگاه این زبان وارد فرهنگ ایرانی شد به طوری که در قرن اول و دوم هجری در بسیاری از مناطق از اصطلاحات عربی استفاده میشد.
وی افزود: کار مهم فردوسی این بود که با شاهنامه، هم دین را زنده کرد و هم جلوی آن پیوست فرهنگی که متناسب با این سرزمین نبود ایستاد و زبان فارسی را دگر باره زنده کرد.
هر سرزمینی باید فرهنگ و زبان خود را ارج بنهد
ورناصری با اشاره به اینکه در حال حاضر حدود ۴۰ درصد زبان فارسی از کلمات دیگر زبانها نشات گرفته است در حالیکه در سرتاسر شاهنامه حتی یک کلمه غیر از زبان فارسی مشاهده نمیشود، تاکید کرد: ما با هیچ زبان و فرهنگی مشکل نداریم، بلکه باید هر سرزمین و مملکتی فرهنگ و زبان کشور خود را قدر بداند. اسلام و ایران در سرتاسر خوبی هایی که دارند هر دو بال هایی برای پرواز انسان هستند.
وی با اشاره به اینکه ایرانی بودن ما باعث ضد اسلام شدن ما نشود، اذعان کرد: دیانت حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه مشهود است، لقب حکیم بدین سبب به فردوسی منتسب شد چرا که سخنانش بر اساس خرد و دانایی است و در شاهنامه علومی چون فلسفه، منطق، نجوم، ادب، حیا و معارف ناب اسلامی به خوبی مشهود است.
ملی گرایی و دیانت فردوسی مانند آفتاب روشن است
این استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه ملی گرایی و دیانت (اسلام و تشیع) و بسیاری از حکمت های اخلاقی در فردوسی مانند آفتاب روشن است، تصریح کرد: به هر دلیلی عده ای میخواهند فردوسی را مقابل دین قرار دهند در حالی که او یک مبلّغ دین بوده است، وقتی به تاریخ ۱۴۰۰ ساله ظهور اسلام در ایران مینگریم اغلب اندیشمندان ایرانزمین هم ملیگرا و هم مذهبی بودهاند.
ورناصری ادامه داد: برخی دانشجویان می پرسند چرا جوامع اسلامی انحطاط پیدا کرده و جوامع غربی در حال پیشرفت هستند؟ من در جواب آنان می گویم: زمانی اروپاییها و غربیها پیشرفت کردند که دین متعصب مسیحی خود را کنار گذاشتند و ما ایرانی ها زمانی پس رفت کردیم که دین را کنار گذاشتیم؛ وقتی اسلام را مطالعه کنید هر نقطه آن با دانش و عینیت است.
وی با اشاره به این نکته که مطالب دینی در سرتاسر شعر فردوسی وجود دارد، یاد آور شد: فردوسی دیانت، تشیع، اسلام، ملی گرایی و هویت ایرانی را زنده کرده و هزینه آن را نیز پرداخت کرده است.
ورناصری در خصوص شبهه استفاده فردوسی از مطالب دین زرتشت در اشعارش، توضیح داد: چه ایرادی دارد که اگر فردوسی مطالب نابی از دین زرتشت که دینی آسمانی است را در اشعار خود آورده باشد؟! در اشعار فردوسی حتی مطالبی از پیامبر اسلام و علی ابن ابیطالب هم وجود دارد.
وی ادامه داد: همچنین عقایدی مطرح شده که شاهنامه با "اوستا" کتاب مقدس زرتشتیان تطابق ندارد؛ این ها همه نشان دهنده این است که حکیم فردوسی دارای حکمت اسلامی بوده و بر همه علوم زمانه خود با رنگ و بوی اسلام اشراف داشته است.
طی ۱۰۰ سال گذشته، ۳ گروه مذهبیون تندرو، پان ها، چپ گرایان و مارکسیست ها به ستیزه با فردوسی و شاهنامه پرداخته اند.
ساسانیان بنیانگذار ملی گرایی و هویت ایرانی
در بخش دیگری از این نشست، اشکان زارعی دانشجوی دکترای تاریخ و رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در برشی از تاریخ، به بررسی نقش فردوسی در برجسته سازی هویت ملی و ایرانی پرداخت و اظهار کرد: ساسانیان در یک ساختار منظم هویت و ملی گرایی ایرانی را بر پایه یکپارچگی سرزمینی و جغرافیایی و همبستگی دینی که رسمیت بخشیدن به دین زرتشت بوده است را نهادینه کردند و در این راستا از بن مایه های دیگری مانند اسطورههای ایرانی، قهرمانان حماسی، پرداختن به چگونگی جهان آفرینش، آیینهای ایرانی( سده مهرگان نوروز) بهره گرفتند.
وی افزود: با پدیداری اسلام، ساسانیان، ملی گرایی و هویت ایرانی سرنگون میشود و خلفای چهارگانه یک سیستم نژادی را در همه سرزمین ها از جمله ایران پررنگ میکنند.
زارعی ادامه داد: با روی کار آمدن امویان روش نژادپرستانه بسیار پررنگ تر می شود چنانچه روزگار بنی امیه روزگاری سیاه برای ایرانیان قلمداد می شود.
سرداران بنی امیه به نام دین ثروت اندوزی کردند
رئیس کارگروه تاریخ تاریانا خاطر نشان کرد: حجاج و دیگر سرداران بنی امیه با کشتارهایی به نام دین، ثروت اندوزی کردند و تلاش کردند ایرانیان را خوار کنند اگرچه ایرانیان به دو شیوه آنها را مهار کردند.
وی ادامه داد: دبیران ایرانی در دیوان ها، با پشتیبانی و شرکت کردن در جنبش هایی که در ظاهر رنگ دینی داشت، دشمنی خود با بنی امیه و بنی عباس را ابراز میکردند.
زارعی اضافه کرد: حضور ایرانیان در قیام خونخواهی مختار علاوه بر کمک به دین در واقع برای ضربه زدن به خلافت سیاه اموی و ستم و نابرابری که به آنان رواداشته شده، بوده است.
وی عنوان کرد: خلافت اموی اوج نقش آفرینی ایرانیان برای پایان دادن به روش و منش ستم گرایانه و نژادپرستانه را میتوان در قیام ابومسلم خراسانی و عباسیان دید؛ عباسیان خود را منسوب به پیامبر می دانند اما بیشتر مربیان آنها ایرانی بودهاند. ابومسلم خراسانی ایرانیان و خراسانیان را متحد و یکپارچه می کند و بر علیه امویان خیزش و جنبشی را تدارک میبیند و در کنار رود زاب که نامی فارسی است آنان را شکست میدهد.
زارعی با بیان اینکه از آنجا که ابومسلم مهم ترین نقش را در پیروزی عباسیان داشت، پساز پیروزی بر امویان دوران زرین ایرانیان و عباسیان آغاز میشود، اذعان کرد: عباسیان از وزرای ایرانی مانند برامکه، خاندان نوبخت و سعد و دبیران ایرانی بیشتر کمک میگیرند و پایتخت را از دمشق به بغداد( نام ایرانی، و یاد آور شکوه و اقتدار ساسانیان) منتقل میکنند و عنصر ایرانی و نقش آفرینی ایرانی پررنگتر میشود. همچنین اداره بغداد به ایرانیان سپرده میشود و ایرانیها فرهنگ و تمدن خود را بیشتر و بهتر تحمیل می کنند و موجب پویایی تمدن اسلامی در این دوران می شوند.
وی ادامه داد: هارون الرشید به مدد دبیران و وزیران ایرانی جنبش ترجمه را راه اندازی میکند و ایرانیان صرف و نحو عربی را نوشته و بهترین چکامه سرایان میشوند و در همین زمان جنبش شعوبیه شکل میگیرد.
زارعی گفت: پس از پیروزی ابو مسلم خراسانی جنبش های استاد سیس، به آفرید، بابک خرم دین از یک سو با شمشیر سرداران ایرانی و از سویی دیگر جنبش فرهنگی شعوبیه تلاش میکنند عنصر ایرانی پررنگ تر از قبل نمود پیدا کند و برپایی آیین هایی مانند جشن سده و نوروز آزاد می شود.
فرهنگ ایرانی در تنگنا
این دانشجوی دکتری تاریخ خاطر نشان کرد: از زمان متوکل عباسی، ورق برمیگردد و نیروی جدیدی به نام غزنویان از شرق ایران آرام آرام وارد قلمرو اسلامی می شود؛ کم کم ترکان پای می گیرند و امت گرایی امویان دوباره زنده میشود و فرهنگ ایرانی دیگر بار در تنگنا قرار می گیرد.
وی اضافه کرد: اگر چه غزنویان تلاش میکنند خود را ایرانی نشان داده، زبان فارسی را زبان دیوانی قرار میدهند و با نسبت دادن خود به کیانیان و ساسانیان سعی در نسب سازی دارند، اما در نهان تمایل دارند فرهنگ ترکی حاکم شود، اینجاست که فردوسی پدید میآید.
زارعی معتقد است؛ پیش از ظهور فردوسی دهقانان ایرانی تلاش میکنند ققنوس ایرانی را زنده کنند و کسانی چون ابوعای بلخی، ابوموید بلخی، دقیقی طوسی و شاهنامه ابو منصوری با حماسه سرایی دفاتری نوشتند اما هر کدام به دلایل مختلف موفق به ادامه راه نشده و کنار میروند.
وی عنوان کرد: فردوسی این بار را به دوش میکشد و با نوشتن شاهنامه، هویت، تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی را برای نسل خود و آیندگان به یادگار میگذارد.
زبان فارسی بخشی از شاهکار فردوسی است
زارعی با اشاره به اینکه شاهکاد فردوسی تنها در زبان فارسی نیست و زبان فارسی تنها بخشی از شاهکار او است، تصریح کرد: شاهکار فردوسی زنده کردن هویت ملی ایران است.
وی افزود: فردوسی برای بازگرداندن اعتماد به نفس ایرانیان گذشته پر افتخار ایران را به رخ غزنویان و امویان و عباسیان میکشاند و بر روی جهان بینی ایرانی تاکید میکند.
خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی سه رکن جهان بینی ایرانیان
دانشجوی دکتری تاریخ با اشاره به اینکه برجستگی فرهنگ و تمدن ایرانی، جهان بینی ما است، گفت: اگر ما تا به امروز پابرجا و استوار مانده ایم به دلیل جهان بینی ماست. بسیاری از تمدن های کهن مثل یونان چین روم یا جهان بینی نداشته یا کم داشته اند.
زارعی جهان بینی ایرانی را بر سه پایه خداشناسی، انسانشناسی و هستیشناسی استوار دانست و بیان کرد: نگاه ستایش آمیز و خردمندانه ایرانیان در روزگار خود نسبت به جهان آفرینش، فردوسی را بر آن داشت تا ۳ رکن جهان بینی ایرانیان را در یک ساختاری به نام هویت ملی طراحی کند و در این مسیر از ملی گرایی ساسانیان بهره گرفت و خدای نامه های ساسانیان را دست مایه خویش قرار داد.
وی افزود: فردوسی در سه بخش شاهنامه یعنی اسطوره، تاریخ و پهلوانی از اندامهای دیگر هویت ایرانی در زمان ساسانی بهره میبرد و در جای جای شاهنامه نامهای ایزد پاک، یزدان و دادا را میآورد و خداپرستی ایرانیان را به رخ غزنویان و امویان می کشد.
فردوسی همبستگی ملی را به ایرانیان بخشید
زارعی با اشاره به اینکه در همه هزاره های گذشته تا امروز فردوسی خار چشم دشمنان ایران و زبان فارسی، بوده است، اذعان کرد: خلفای عباسی، غزنویان و سلجوقیان در گذشته و مذهبیون تندرو، پان ها، چپ گراها و مارکسیستها در زمان حال با فردوسی مخالف بوده و هستند چون او همبستگی ملی را به جامعه ایرانی بخشید در حالی که همیشه دشمنان ایران می خواهند این همبستگی وجود نداشته باشد و ایران پاره پاره تلقی شود در حالی که ما همیشه یک ملت بوده ایم و از گذشته تا کنون زبان فارسی، زبان تاریخی ملت ایران بوده است.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا با اشاره به خاطرات صفر حقدادف سینماگر تاجیک و محمد عاصمی استاد دانشگاه تاجیکستان مبنی بر اینکه در زمان سیاست های نژاد پرستانه استالین، یافتن شاهنامه در هر خانه ای مجازات تبعید به همراه داشت، بیان کرد: تاجیکها، ایرانیتبارها و فارسی زبانان با چنگ زدن و بهره بردن از شاهنامه و فردوسی تلاش میکردند ایرانیت خود را حفظ کنند، همچنان که کردها نیز در دوران صدام با چنگ زدن به شاهنامه فردوسی، ایرانیت و پیوند خود را با سرزمین مادری نگه داشتند. در واقع در کنار نوروز شاهنامه و فردوسی یک بهانه خوب و ابزار مناسب برای پایداری ایرانیت برای ایرانیتبار ها و فارسی زبانان بوده است.
وی یادآورشد: نوروز و شب چله در درازای تاریخ برای ما ارزشمند هستند و ایرانی ها در برابر حکومت های خودکامه داخلی و یا حکومت های بیگانه با برگزاری با شکوه تر این دو و ارج نهادن به فردوسی تلاش کردند ایرانیت خود را حفظ کنند.
فردوسی درفش و سرود ملی ایرانیان
زارعی در پایان گفت: بایسته است در این روزگار با برگزاری آیین های ایرانی و شناخت خوبی از فردوسی و شاهنامه ایرانیت خود را پاس بداریم.
اشتراکات فرهنگی بختیاری ها با شاهنامه
در پایان این نشست، حمزه رحیمی، استاد دانشگاه در زمینه ادبیات بومی و کلاسیک، چکامه سرا و منتقد ادبی به بازتاب شاهنامه در فرهنگ بختیاری پرداخت و اظهار کرد: بختیاری ها با شاهنامه اشتراکات فرهنگی دارند. زبان، یک فرهنگ است و تنها مجموعه ای از کلمات نیست.
وی افزود: بختیاری مرتبط با اندیشههای فردوسی است به طور مثال شال که مختص قوم بختیاری است و در شاهنامه به عنوان دوال آمده است ظاهر حماسی و نظامی یک قوم را نشان می دهد.
کمربند ابداع ایرانیان و قوم آریایی است
رحیمی با اشاره به اینکه در گذشته ایرانیان به انسان دو بنی معتقد بودند و مردم به ایرانی و انیرانی( یعنی نا آشنا به فرهنگ نور و خدا و خارج از مرزهای ایران) تقسیم می شدند، به همین سبب هیچ ابر قهرمانی در شاهنامه وجود ندارد که دورگه نباشد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: رستم، پدری ایرانی و مادری انیرانی داشت و نوه ضحاک ماردوش (اهریمن) بوده است، یعنی خیر و شر را با هم در توازن داشته است.
وی عنوان کرد: این دو بُعد در وجود انسان به وسیله شال در قسمت کمر از یکدیگر جدا می شوند. یعنی از ناف به بالا بعد اهورایی و از ناف به پایین بعد اهریمنی انسان است.
رحیمی با اشاره به اینکه شال نماد قدرت و توازن است، تصریح کرد: اندیشه های ایرانی نفوذ عمیقی در اندیشه های عرفانی اسلامی ما داشته است. همه ما نه خوب خوب هستیم نه بد بد؛ دو بُعد خیر و شر در انسان وجود دارد که در باور بختیاری و شاهنامه به وسیله شال جدا میشود؛ اگر رستم، خرد انسانی دارد، قدرت دیو را نیز دارد و قدرت دیو در خدمت خرد انسانی قرار میگیرد که میتواند دیو سفید را شکست بدهد.
فردوسی در زمان غزنویان نمی زیسته است
وی با تاکید این نکته که فردوسی قطعا در زمان غزنویان نمی زیسته است، خاطر نشان کرد: تاریخ بیهقی در زمان غزنوی نوشته شده است در آن زمان رسم بود که جابجایی های تاریخی انجام می شده است، و معتقدم این جابجایی تاریخی پس از فردوسی نیز صورت گرفته شاهد این نکته این است که بیهقی جرات نکرده است حتی یک بیت از فردوسی را در کتاب خود بیاورد ولی از بسیاری از ابیات سست و بی مایه در داستانهایش استفاده کرده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پس از ظهور شاهنامه تا مغول هیچ خبری از شاهنامه نیست و بدبینی نسبت به شاهنامه آنقدر بوده است که بیهقی یک بیت از شاهنامه و یا حتی نام وی را نیز نمی آورد.
ظهور فردوسی در زمان تاریخ جهانگشای جوینی
رحیمی اذعان کرد: فردوسی در زمان تاریخ جهانگشای جوینی ظهور میکند یعنی زمانیکه اساس تزویر دوران تیمور و مغول از میان میرود و جمعیت قوم بختیاری افزایش پیدا کرده و از زاگرس به سمت اصفهان و خوزستان حرکت میکند و حکومت را به دست گرفته و با شاهنامه آشنا می شود.
وی ادامه داد: بختیاری گوشه ای از فرهنگ شاهنامه است و در باب اسطوره ای و پهلوانی اشتراکات زیادی با آن دارد.
شیر، بالاترین درجه معنوی ابر انسان در آیین میترائیسم
رحیمی با اشاره به اینکه بختیاری ها از میترائیسم مسلمان شدند، اظهار کرد: شیر سنگی، قسم به جان خوردن و تو بمیری، از اصول آیین میترائیسم است که نمونه آن در شاهنامه مشهود است؛ در آیین میترائیسم شیر بالاترین درجه معنوی و ابر انسانی بر روی زمین است که در شاهنامه به شیر زن و شیر مرد اشاره شده است.
این منتقد ادبی یاد آور شد: زرتشتیان دیدگاه مثبتی به فردوسی ندارند، زیرا مُبَلغ آنها در شاهنامه به دست رستم کشته می شود.