در هنگامه ای که اهواز با بهرهمندی از آزادی کشتیرانی در رود کارون روزگار تازهیی را آغاز کرده بود و به شوند(دلیل) نوسازی سد و پل این شهر به فرمان ناصرالدینشاه بندر ناصری خوانده میشد ساخت سرای معینالتجار زمینهی نوگرایی و بالندگی آن را فراهم آورد.
از آنجا که بخشی از کارون در بندر ناصری پوشیده از صخرههای طبیعی و کمرههای سنگی به جای مانده از سد باستانی این شهر بود کشتیها نمیتوانستند گذر کنند. برای چارهاندیشی از این گرفتاری محمد تقی معینالتجار به همراه محمدحسن خان سعدالدوله با پایهگذاری شرکت ناصری امتیاز کشتیرانی وبازرگانی از اهواز تا شوشتر را به دست آورد.
وی سرای معینالتجار را در 1700 مترمربع با دیوارهای خشتی و نمای آجری با 9 اتاق بزرگ و 24 فروشگاه برای رفت وآمد کشتیها در ساحل کارون راهاندازی کرده بارانداز اسکله، انبار، کاروانسرا، گرمابه، مسجد، بازار، ساباط، همچنین باغی را که اکنون «باغ معین» گفته میشود در کرانهی کارون با انبوهی از درختان گوناگون ساخت.
در پی آبادانی اهواز شهروندانی از سراسر ایران برای سرمایهگذاری و یافتن کار به سوی این شهر شتافتند که میتوان از بهبهانیها، دزفولیها، اعراب، بختیاریها، اصفهانیها، بوشهریها، دستههایی از هندیان و حتی اروپاییها یاد کرد.
در زمانی کوتاه شمار کاروانسراها و بانکها در اهواز افزایش یافت شرکتهای اروپایی نیز مانند لینچ دارای نمایندگی شدند.
همچنین کمی بالاتر از سرای معینالتجار در کنار کارون تازه واردان به ویژه شوشتریها خانههایی به شیوهی مهرازی «معماری» شهرشان ساخته وبا همکاری حاج محمدتقی دولتی و میرزاجلال موقر بوشهری برای نخستینبار از آب لولهکشی شده بهره بردند.
با آغاز جنگ جهانی اول و بسته شدن راههای شمال ایران به اروپا از آنجا که داد و ستد کالاها در بندرهای جنوبی انجام میگرفت سرای معینالتجار پیشرفت بیشتری کرده آوازهی آن تا هند و آفریقا نیز رسید.
سرپرسی سایکس در این زمینه میگوید: «اهواز این ایام نسبت به ششسال قبل پیشرفتهایی کرده و اصلاحاتی درآن شده است از این رو جمعیت این شهر که در گذشته 400 تا 700 تن گزارش شده بود به یکباره به هزاران تن رسید».
در سال 1303 خورشیدی به فرمان رضا شاه پهلوی بندر ناصری پایتخت خوزستان گردید و 11 سال پس از آن نیز به پیشنهاد کارگروه وزیران نام اهواز برای این شهر برگزیده شد.
برخی معینالتجار را خانهی شیخ خزعل میخوانند در حالی که وی سالها پس از ساخت این تجارتخانه به هنگام پادشاهی مظفرالدین شاه به فرمانروایی خرمشهر و بخشی از خوزستان رسید.
بعضی نیز بندر ناصری را جدای از اهواز دانستهاند اما در هیچ یک از دستنوشتهها و گزارشهای تاریخی پس از اسلام چنین چیزی نیامده است.
کسانی هم تنها برپایهی داستانهای شفاهی با بزرگنمایی چهرههای بینام و نشان و افزودن پسوندهای اول و دوم میخواهند برای اهواز «سلسلهها و حکمرانانی» بسازند.
در حالی که به گواه گزارش های تاریخی در 400 ساله گذشته تا پیش از سال 1266 خورشیدی اهواز دارای ساختار فرمانروایی و سیاسی نبود. چنانکه لرد کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران 'اهواز را درسال 1889 م روستایی برآمده از چند خانهگلی و چند کلبه از حصیر و نی دیده که ساکنان آن همه فقیرند و شیخ آنها پیرمردی ظالم است که حاصل دسترنج آنها رابا زجر و شکنجه میمکد'
ساختمان معینالتجار تا دههی 40 خورشیدی همچنان به کار بازرگانی پرداخت پس از آن انبار و فروشگاه گردید. در جنگ ایران و عراق نیز گاه برای جایگیری رزمندگان و پشتیبانی جبههها به کار گرفته میشد.
اکنون اهواز میان دو برههی تاریخی خود رها گشته است از یکسو بر ویرانههای شهر هرمزاردشیر ساخته شده که به باور گیتاشناسان مسلمانی همچون ابنحوقل در کتاب صورهالارض یاقوت حموی در معجمالبلدان مقدسی در احسنالتقاسیم و….پایهگذار آن اردشیر ساسانی بوده است که نشانههای آن را میتوان در برزن 7 شهرداری جستجو کرد و تاکنون شوربختانه کاوشی پیرامون آن انجام نگرفته و از سوی دیگر معین التجار را در خود جای داده که در پیدایش اهواز نوین نقشی برجسته داشته است.
بیگمان این گنجینههای تاریخی در هر کلانشهر دیگری بودند سالها پیش سامان دهی میشدند. باید افسوس خورد برای استانی که زرخیز است و دارا اما شهروندانش نمیتوانند از گذشتهی تاریخی خود بهرهیی ببرند.
شایسته و بایسته است در سال نو ادارهکل میراث فرهنگی خوزستان با پشتیبانی و همراهی استانداری شورای شهر و شهرداری اهواز گرههای نه چندان پیچیده این گسترههای تاریخی را بگشایند تا مردم با گذشتهی راستین شهر خود آشنا شده راه بر پیشینهسازان و دروغگویان تاریخ بسته شود.
9887/6064
از آنجا که بخشی از کارون در بندر ناصری پوشیده از صخرههای طبیعی و کمرههای سنگی به جای مانده از سد باستانی این شهر بود کشتیها نمیتوانستند گذر کنند. برای چارهاندیشی از این گرفتاری محمد تقی معینالتجار به همراه محمدحسن خان سعدالدوله با پایهگذاری شرکت ناصری امتیاز کشتیرانی وبازرگانی از اهواز تا شوشتر را به دست آورد.
وی سرای معینالتجار را در 1700 مترمربع با دیوارهای خشتی و نمای آجری با 9 اتاق بزرگ و 24 فروشگاه برای رفت وآمد کشتیها در ساحل کارون راهاندازی کرده بارانداز اسکله، انبار، کاروانسرا، گرمابه، مسجد، بازار، ساباط، همچنین باغی را که اکنون «باغ معین» گفته میشود در کرانهی کارون با انبوهی از درختان گوناگون ساخت.
در پی آبادانی اهواز شهروندانی از سراسر ایران برای سرمایهگذاری و یافتن کار به سوی این شهر شتافتند که میتوان از بهبهانیها، دزفولیها، اعراب، بختیاریها، اصفهانیها، بوشهریها، دستههایی از هندیان و حتی اروپاییها یاد کرد.
در زمانی کوتاه شمار کاروانسراها و بانکها در اهواز افزایش یافت شرکتهای اروپایی نیز مانند لینچ دارای نمایندگی شدند.
همچنین کمی بالاتر از سرای معینالتجار در کنار کارون تازه واردان به ویژه شوشتریها خانههایی به شیوهی مهرازی «معماری» شهرشان ساخته وبا همکاری حاج محمدتقی دولتی و میرزاجلال موقر بوشهری برای نخستینبار از آب لولهکشی شده بهره بردند.
با آغاز جنگ جهانی اول و بسته شدن راههای شمال ایران به اروپا از آنجا که داد و ستد کالاها در بندرهای جنوبی انجام میگرفت سرای معینالتجار پیشرفت بیشتری کرده آوازهی آن تا هند و آفریقا نیز رسید.
سرپرسی سایکس در این زمینه میگوید: «اهواز این ایام نسبت به ششسال قبل پیشرفتهایی کرده و اصلاحاتی درآن شده است از این رو جمعیت این شهر که در گذشته 400 تا 700 تن گزارش شده بود به یکباره به هزاران تن رسید».
در سال 1303 خورشیدی به فرمان رضا شاه پهلوی بندر ناصری پایتخت خوزستان گردید و 11 سال پس از آن نیز به پیشنهاد کارگروه وزیران نام اهواز برای این شهر برگزیده شد.
برخی معینالتجار را خانهی شیخ خزعل میخوانند در حالی که وی سالها پس از ساخت این تجارتخانه به هنگام پادشاهی مظفرالدین شاه به فرمانروایی خرمشهر و بخشی از خوزستان رسید.
بعضی نیز بندر ناصری را جدای از اهواز دانستهاند اما در هیچ یک از دستنوشتهها و گزارشهای تاریخی پس از اسلام چنین چیزی نیامده است.
کسانی هم تنها برپایهی داستانهای شفاهی با بزرگنمایی چهرههای بینام و نشان و افزودن پسوندهای اول و دوم میخواهند برای اهواز «سلسلهها و حکمرانانی» بسازند.
در حالی که به گواه گزارش های تاریخی در 400 ساله گذشته تا پیش از سال 1266 خورشیدی اهواز دارای ساختار فرمانروایی و سیاسی نبود. چنانکه لرد کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران 'اهواز را درسال 1889 م روستایی برآمده از چند خانهگلی و چند کلبه از حصیر و نی دیده که ساکنان آن همه فقیرند و شیخ آنها پیرمردی ظالم است که حاصل دسترنج آنها رابا زجر و شکنجه میمکد'
ساختمان معینالتجار تا دههی 40 خورشیدی همچنان به کار بازرگانی پرداخت پس از آن انبار و فروشگاه گردید. در جنگ ایران و عراق نیز گاه برای جایگیری رزمندگان و پشتیبانی جبههها به کار گرفته میشد.
اکنون اهواز میان دو برههی تاریخی خود رها گشته است از یکسو بر ویرانههای شهر هرمزاردشیر ساخته شده که به باور گیتاشناسان مسلمانی همچون ابنحوقل در کتاب صورهالارض یاقوت حموی در معجمالبلدان مقدسی در احسنالتقاسیم و….پایهگذار آن اردشیر ساسانی بوده است که نشانههای آن را میتوان در برزن 7 شهرداری جستجو کرد و تاکنون شوربختانه کاوشی پیرامون آن انجام نگرفته و از سوی دیگر معین التجار را در خود جای داده که در پیدایش اهواز نوین نقشی برجسته داشته است.
بیگمان این گنجینههای تاریخی در هر کلانشهر دیگری بودند سالها پیش سامان دهی میشدند. باید افسوس خورد برای استانی که زرخیز است و دارا اما شهروندانش نمیتوانند از گذشتهی تاریخی خود بهرهیی ببرند.
شایسته و بایسته است در سال نو ادارهکل میراث فرهنگی خوزستان با پشتیبانی و همراهی استانداری شورای شهر و شهرداری اهواز گرههای نه چندان پیچیده این گسترههای تاریخی را بگشایند تا مردم با گذشتهی راستین شهر خود آشنا شده راه بر پیشینهسازان و دروغگویان تاریخ بسته شود.
9887/6064
کپی شد