در این یادداشت آمده است: کمتر زمانی پیش می آید که از گوش دادن به سخن ها در مورد اتحاد و همبستگی بین مردمان قدیم این دیار ، از زبانِ بزرگانمان خسته می شویم.
گوش دادن به حرف هایی که گاه شکل درد و دل به خود می گیرد و این ریش سپیدان را که امروز شاهد انواع از هم گسیختگی اجتماعی و بین فردی هستند، آنچنان آزرده می کند که گاهی برای برخی از آنان بسیار سهمگین و غیر قابل تحمل تعبیر می شود.
دلیل بیشتر آنها را هم اگر جویا باشید قریب به اتفاق ، ناملایمی ها و بی تفاوت بودن ها در ارتباطات بین فردی و در یک کلام نبود همبستگی مطلق توصیف خواهد شد.
همبستگی ها و یکرنگی هایی که در ایامی نچندان دور بعضی تا حد اعلای خود یعنی جان باختن و از جان گذشتن برای همنوع هم پیش می رفت و همین خصوصیت های بارز و مداوم اینچنینی ، سبب پیوستگی و متشکل بودن اقوام و مردمان قدیم این سرزمین در برابر هرگونه نیروی بیگانه ای می شد.
اما جای تاسف دارد که امروزه با حضور و برجسته شدن برخی پدیده های نو ، آن همبستگی ها و خصوصیت های شاخص ، که باعث زایش و استمرار بسیاری از نیکی ها می شد ، تا حدود بسیار زیادی از میان رفته است.
باری ، این موضوع و توصیف آن برای مخاطب ارجمند این نوشته ، آنچنان عیان و واضح است که تشریح آن نه تنها کاری آسان بلکه بسیار قابل لمس و تجربه پذیر نیز می باشد.
مملوس از این بابت که همه روزه با نگاهی کوتاه و گذرا همه افراد می توانند شاهد روابطی باشند که سنگ بنای آن بر اساسی غیر از همبستگی و حتی در شرایطی ناگوارتر، تضاد بین فردی و یا بین گروهی گذاشته شده است.
اما بر کسی هم پوشیده نیست که چرایی این موضوع و مسببان بوجود آمدن این اوضاع ، عوامل متعدد و متنوعی دارد.
از عمده دلایلی که می توان به عنوان موتورهای پیشران این نوع ناهنجاری نام برد ، دو موضوع از برجستگی و تاثیر گذاری بیشتری برخوردار است.
نخستین و مهمترین موضوعِ تاثیر گذار بر پیوندهای اجتماعی ، فشارهای غیر قابل جبرانی است که در این سالها از جانب کمبودهای اقتصادی و معیشتی به قاطبه مردم وارد می شود ، که این فشار ها به طور طبیعی و ذاتی ، دلیلی می شود که افراد را به سمتی سوق دهند که هر فرد در نهایت به تنهایی و برای کسب حداقل ها ، روزانه روانه میدان های جنگی شود که ممکن است گاهی پیروز و خیلی از اوقات نیز بازنده از این پیکار بیرون آید.
به طور قطع در پَسِ ذهن فرد بازنده نیز مفاهیمی منفی شکل خواهد گرفت که نه تنها ممکن است هیچوقت این مفاهیم از ذهن او پاک نشود که شرایط برای انتقال این مفاهیم به نسل های بعد از خود را هم بوجود می آورد.
بنابراین و با توجه به تداوم این پیکار و انباشته شدن بازندگان بیشتر ، در جامعه مفهوم فرد گرایی به حد اعلای خود نهادینه شده و تا حد ممکن در اذهان عموم مردم ، مفاهیم جمع گرایی و پیوندهای اجتماعی از میان می رود.
موضوع دیگری که اهمیت آن کمتر از موضوع بالا نیست دسته بندی مردم به خودی و غیر خودی از سوی دولت های حاکم بر مسند قدرت است.
دسته بندی هایی که گاه می تواند مغرضانه و یا حتی از سر نادانی و به تعبیری بد سیاستی صورت پذیرد.
به بیانی دیگر دولت ها گاهی افراد را مقابل دو گزینه قرار می دهند و هر فردی به ناچار می باید از گزینه های موجود انتخابی برگزیند که ممکن است انتخاب وی مورد پسند دولت ها قرار گیرد یا نگیرد.
به این ترتیب پیوندهای جاری و عادی بین افراد ، بر انتخاب آنها تاثیر گذاشته و به سادگی هر چه تمام تر انتخاب کنندگان ، رو در روی یکدیگر قرار گرفته و پیوندهایی که می توانست زندگی ساز و حیاتی باشد را از میان بر می دارد.
پیوندهایی که با استقرار مجدد و ترمیم دوباره آنها ، می توانست افقی بر حل مشکلات و گره های کور وضع موجود باز کند.
7158/ 6037
گوش دادن به حرف هایی که گاه شکل درد و دل به خود می گیرد و این ریش سپیدان را که امروز شاهد انواع از هم گسیختگی اجتماعی و بین فردی هستند، آنچنان آزرده می کند که گاهی برای برخی از آنان بسیار سهمگین و غیر قابل تحمل تعبیر می شود.
دلیل بیشتر آنها را هم اگر جویا باشید قریب به اتفاق ، ناملایمی ها و بی تفاوت بودن ها در ارتباطات بین فردی و در یک کلام نبود همبستگی مطلق توصیف خواهد شد.
همبستگی ها و یکرنگی هایی که در ایامی نچندان دور بعضی تا حد اعلای خود یعنی جان باختن و از جان گذشتن برای همنوع هم پیش می رفت و همین خصوصیت های بارز و مداوم اینچنینی ، سبب پیوستگی و متشکل بودن اقوام و مردمان قدیم این سرزمین در برابر هرگونه نیروی بیگانه ای می شد.
اما جای تاسف دارد که امروزه با حضور و برجسته شدن برخی پدیده های نو ، آن همبستگی ها و خصوصیت های شاخص ، که باعث زایش و استمرار بسیاری از نیکی ها می شد ، تا حدود بسیار زیادی از میان رفته است.
باری ، این موضوع و توصیف آن برای مخاطب ارجمند این نوشته ، آنچنان عیان و واضح است که تشریح آن نه تنها کاری آسان بلکه بسیار قابل لمس و تجربه پذیر نیز می باشد.
مملوس از این بابت که همه روزه با نگاهی کوتاه و گذرا همه افراد می توانند شاهد روابطی باشند که سنگ بنای آن بر اساسی غیر از همبستگی و حتی در شرایطی ناگوارتر، تضاد بین فردی و یا بین گروهی گذاشته شده است.
اما بر کسی هم پوشیده نیست که چرایی این موضوع و مسببان بوجود آمدن این اوضاع ، عوامل متعدد و متنوعی دارد.
از عمده دلایلی که می توان به عنوان موتورهای پیشران این نوع ناهنجاری نام برد ، دو موضوع از برجستگی و تاثیر گذاری بیشتری برخوردار است.
نخستین و مهمترین موضوعِ تاثیر گذار بر پیوندهای اجتماعی ، فشارهای غیر قابل جبرانی است که در این سالها از جانب کمبودهای اقتصادی و معیشتی به قاطبه مردم وارد می شود ، که این فشار ها به طور طبیعی و ذاتی ، دلیلی می شود که افراد را به سمتی سوق دهند که هر فرد در نهایت به تنهایی و برای کسب حداقل ها ، روزانه روانه میدان های جنگی شود که ممکن است گاهی پیروز و خیلی از اوقات نیز بازنده از این پیکار بیرون آید.
به طور قطع در پَسِ ذهن فرد بازنده نیز مفاهیمی منفی شکل خواهد گرفت که نه تنها ممکن است هیچوقت این مفاهیم از ذهن او پاک نشود که شرایط برای انتقال این مفاهیم به نسل های بعد از خود را هم بوجود می آورد.
بنابراین و با توجه به تداوم این پیکار و انباشته شدن بازندگان بیشتر ، در جامعه مفهوم فرد گرایی به حد اعلای خود نهادینه شده و تا حد ممکن در اذهان عموم مردم ، مفاهیم جمع گرایی و پیوندهای اجتماعی از میان می رود.
موضوع دیگری که اهمیت آن کمتر از موضوع بالا نیست دسته بندی مردم به خودی و غیر خودی از سوی دولت های حاکم بر مسند قدرت است.
دسته بندی هایی که گاه می تواند مغرضانه و یا حتی از سر نادانی و به تعبیری بد سیاستی صورت پذیرد.
به بیانی دیگر دولت ها گاهی افراد را مقابل دو گزینه قرار می دهند و هر فردی به ناچار می باید از گزینه های موجود انتخابی برگزیند که ممکن است انتخاب وی مورد پسند دولت ها قرار گیرد یا نگیرد.
به این ترتیب پیوندهای جاری و عادی بین افراد ، بر انتخاب آنها تاثیر گذاشته و به سادگی هر چه تمام تر انتخاب کنندگان ، رو در روی یکدیگر قرار گرفته و پیوندهایی که می توانست زندگی ساز و حیاتی باشد را از میان بر می دارد.
پیوندهایی که با استقرار مجدد و ترمیم دوباره آنها ، می توانست افقی بر حل مشکلات و گره های کور وضع موجود باز کند.
7158/ 6037
کپی شد