نوشتن از مرکز استانی که به قول سیاسیون و دولتمردان پیشانی کشور است، کار ساده ای نیست؛ اینکه خوزستان با مرکزیت شهر اهواز بیشترین تمجیدها را به خود اختصاص داده شبهه ای وجود ندارد؛ اما در حق این شهرستان تنها عایدی مردم، فاضلاب های به خیابان آمده، کمترین فرهنگسرا و سایر مراکز رفاهی و بالاترین حاشیه نشینی، خیابان های توسعه نیافته، وفور گدایان محلی و حتی بین المللی و… قابل تامل است.
حرف، حرف و تنها حرف است که به مردم اهواز وعده داده شده و شاید رکوردارترین وعده های بی ثمر را نیز باید در این شهر جستجو کرد.
می‌گویند در قرون وسطا رد شدن از خیابان ها و شاهراه های پاریس حکم عبور از تونل وحشت را داشت؛ آب گرفتگی، وفور زباله، بیکاران و ناامنی حاصل از فقر، نبود مجرای دفع فاضلاب و انتشار انواع بیماری ناشی از آن باعث شده بود شهر در یک فرایند گندیدگی و پوسیدگی قرار بگیرد و بدین صورت بود که سنگ بنای توسعه شهری از زیر زمین و از تونل های مهندسی شده فاضلاب آغاز شد.
این حرکت متفکرانه آنقدر شاخ و برگ پیدا کرد که اکنون حتی برای کرم خاکی، حقوق وضع می شود، و اعتراض جلیقه زردها در فرانسه نه با نقاب و چهره پنهان بلکه با کاور زرد رنگ و مشخص و به صورت شناسنامه دار رخ می دهد.
برای رسیدن به شهری با مختصات استاندارد، به مدیرانی نیاز است که به صورت آرمان شهری بیندیشند و توانایی پلان بندی آن را به صورت واقعی عملیاتی کنند و به قولی درک درستی از فاضلاب شهر پاریس در فیلم بینوایان ویکتور هوگو داشته و بتوانند بهتر از آن را بسازنند نه اینکه مدیرانی باشند که در خلوت خود به جای افکار بلند پروازانه، به یاد بز و گوسفندهای خود آواز بخوانند و از دنیای مدرن و پساصنعتی کنونی به کت و شلواری بسنده کنند.
بنیان های تغییر و ترقی را باید به خوبی شناسایی، آسیب شناسی و برای کاربست آن برنامه داشت؛ طبیعی است اکنون که بشریت در پیشرفته ترین مرحله تمدن بشری قرار دارد؛ اینکه برای تخلیه فاضلاب یک خیابان، انسانی را به صورت غواصی به درون آن می فرستیم و به جای توبیخ مسوولان مربوطه و گلایه از خرابی ها از آن کارگر نگون بخت تمجید و تعریف کرده و باز کردن مجرای فاضلاب را با فرستادن بشریت!! به صورت غرقه ای، عمل قهرمانانه تلقی می کنیم، غیر از پاک کردن صورت مساله هیچ نامی را نمی توان بر آن نهاد.
وجود شورا و انتخابات از مظاهر رفتار متمدنانه است اما تا وقتی که اخذ رای براساس رفتار پوپولیستی و تمسک به تیره و طایفه باشد خروجی آن توزیع مناصب با دیدگاه غنیمت است، که باعث شده اهواز دیگر چهره یک شهر در تراز مرکز استان را از دست بدهد، و مردم آن حتی برای گرفتن یک آزمایش پزشکی معمولی به سایر استان ها در تردد باشند.
*اهواز‌* را باید دوباره ساخت، اما این بار با افرادی که رنگ آسفالت را سیاه نمی‌بینند و برای نیامدن باران دعا نمی‌کنند …
3004/ 6037
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.