در این یادداشت می خوانیم:
در جوامع توسعه یافته که سیاست ورزی به یک حرفه و تخصص تبدیل شده است، گفتمان ها در قالب احزاب به کار و کنش سیاسی مشغولند و تابلو حزب، گویای هویت و ماهیت افراد و دیدگاه هاست ولی در جوامع سنتی که پیشینه بلندی در سیاست ورزی بر مدار رای مردم ندارند، گفتمان ها در قالب هیئات و محافل و قراردادهای نانوشته و توافقات خصوصی و خانوادگی و طبقاتی شکل می گیرد و بی نظمی و بلا تکلیفی در سپهر سیاست و در فرآیندهای تصمیم گیری موجب فرسودگی نیروها و هدر رفتن فرصت ها می شود.
در این جوامع، نهادهای تقنینی و شوراهای عالی راهبردی معمولا کم فروغ و بی اختیارند.
روزانه شاهد و شنوای سخنان متفاوت و متناقض از سوی مسئولان و مقامات میانی و چه بسا ارشد کشورمان پیرامون مسائل جاری و مهم هستیم. این تفاوت و چندگانگی در باب مهم ترین و گاهی جزیی ترین مسائل کشوری، موجب سردرگمی مردم و تشتت و تاخیر در تصمیم گیری مقامات مسئول و بلاتکلیفی برنامه ریزان و مدیران اجرایی و بالاخره اختلال در نظام اداره کشور شده است.
برای نمونه می توان به موضوع امکان راه یابی یک غیر مسلمان به شورای شهر یزد، ورود زنان به اماکن ورزشی، بررسی لایحه پولشویی و مانند آن اشاره نمود که از دو منظر و دو گفتمان، موافقان و مخالفانی جدی داشت و دارد.
در یک دسته بندی کلی و در بهترین شکل و با فرض پاکی نیات هر دو سو، شاید بتوان مجموع این سخنان و مواضع متفاوت و متناقض را برآمده از دو گفتمان با دو خاستگاه متفاوت قلمداد کرد.
به نظر می رسد که یک گفتمان، چنانکه پیروان آن می گویند برخاسته از شرع مقدس و فقه اسلامی و تفکرات غالب تربیت شدگان در فضا و تعلیمات حوزه های علوم دینی است و گفتمان دیگر، بر پایه عرف و برداشت های تعقلی و بهره برداری از تجربه های بشری و عرفی است.
اگر چه اصول هر دو گفتمان ممکن است در یک یا چند آیتم همپوشانی داشته باشند ولی در آیتم هایی دیگر در نقطه روبروی یکدیگر ایستاده اند.
ناگفته نماند که پیروان و حامیان و طرفداران هر یک از دو گفتمان، در طیفی فراگیر قرار گرفته اند که چه بسا در دوسوی یک طیف، افراد با سلایق متفاوت جا دارند. به سخن دیگر، در درون هر دو گفتمان، چند زیر گفتمان قرار دارد.
اگر بخواهیم مجموع دیدگاه گفتمان اول را در پیرامون سبک حکمرانی و زندگانی مردم، در چند جمله گردآوریم می توان گفت که این گفتمان نگاه بد بینانه ای به زندگانی امروزین مردم و جهان دارد. در دیدگاه پیروان این گفتمان، بشریت از قرون نخستین راه اشتباهی را برای خویش برگزیده و امروز به جایی رسیده است که اصولا با اهداف خلقت جهان و انسان همخوانی ندارید و از این رو، بسیاری از جلوه های عصر حاضر بر مدار باطل و انحراف می چرخد و لذا انسان باید به سبک زندگی اصیل خود در قرون نخستین بازگردد و زندگانی ساده و خودبسنده و بسته را پیشه کند.
در این گفتمان، لباس و خوراک و تفریح و تحصیل علم و ازدواج و اقتصاد و روابط میان ملت ها و دولت ها و فرهنگ و هنر و دینداری باید به شکل و شمایل آغازین خود برگردد تا اینگونه مقدمات قرب الهی و رشد معنوی برای انسان ها فراهم شوند.
در گفتمان دوم، نگاه پیروان آن رو به حال و آینده و بهره گیری از جوامع مدرن و داده های موفق تجربه بشری و آبادکردن زندگی مادی و فراهم آوردن رفاه و گسترش روابط جهانی و حمایت و تقویت مصالح ملی کشور است.
این دو گفتمان، نیک روشن است که در زمینه هایی، در دو موضع متفاوت بلکه متقاطع قرار گرفته اند و از این رو، نمی توانند در اداره یک کشور بزرگی مانند ایران کاملا در کنار هم بنشینند.
دشواری و سختی اصلاح و فراهم آوردن زمینه های نزدیک شدن و آشتی میان دو گفتمان حاضر در کشورمان، از این روست که یک گفتمان، خاستگاه خود را به آموزه های دینی و تعالیم بزرگان دین و مراسم و مناسک آن نسبت می دهد و آن را منطبق بر ساختار قدرت در قانون اساسی جمهوری اسلامی قلمداد می کند و گفتمان دیگر را در تضاد کامل با خود و صد در صد حاصل تفکرات غرب(جنایتکار) اعلام می دارد.
پرسش مهمی که پاسخ آن می تواند زمینه های برون رفت کشورمان را از 'بحران جنگ گفتمانی' و 'بن بست کنونی' فراهم کند این است که : ' چگونه و با چه سازوکاری می توان هر چه زودتر، کشور را از سردرگمی در فرآیندهای تصمیم گیری و بلا تکلیفی در سمت و سو دادن به روند سالم سازی نقاط پر بحران اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی رهانید؟'
9887/6002
در جوامع توسعه یافته که سیاست ورزی به یک حرفه و تخصص تبدیل شده است، گفتمان ها در قالب احزاب به کار و کنش سیاسی مشغولند و تابلو حزب، گویای هویت و ماهیت افراد و دیدگاه هاست ولی در جوامع سنتی که پیشینه بلندی در سیاست ورزی بر مدار رای مردم ندارند، گفتمان ها در قالب هیئات و محافل و قراردادهای نانوشته و توافقات خصوصی و خانوادگی و طبقاتی شکل می گیرد و بی نظمی و بلا تکلیفی در سپهر سیاست و در فرآیندهای تصمیم گیری موجب فرسودگی نیروها و هدر رفتن فرصت ها می شود.
در این جوامع، نهادهای تقنینی و شوراهای عالی راهبردی معمولا کم فروغ و بی اختیارند.
روزانه شاهد و شنوای سخنان متفاوت و متناقض از سوی مسئولان و مقامات میانی و چه بسا ارشد کشورمان پیرامون مسائل جاری و مهم هستیم. این تفاوت و چندگانگی در باب مهم ترین و گاهی جزیی ترین مسائل کشوری، موجب سردرگمی مردم و تشتت و تاخیر در تصمیم گیری مقامات مسئول و بلاتکلیفی برنامه ریزان و مدیران اجرایی و بالاخره اختلال در نظام اداره کشور شده است.
برای نمونه می توان به موضوع امکان راه یابی یک غیر مسلمان به شورای شهر یزد، ورود زنان به اماکن ورزشی، بررسی لایحه پولشویی و مانند آن اشاره نمود که از دو منظر و دو گفتمان، موافقان و مخالفانی جدی داشت و دارد.
در یک دسته بندی کلی و در بهترین شکل و با فرض پاکی نیات هر دو سو، شاید بتوان مجموع این سخنان و مواضع متفاوت و متناقض را برآمده از دو گفتمان با دو خاستگاه متفاوت قلمداد کرد.
به نظر می رسد که یک گفتمان، چنانکه پیروان آن می گویند برخاسته از شرع مقدس و فقه اسلامی و تفکرات غالب تربیت شدگان در فضا و تعلیمات حوزه های علوم دینی است و گفتمان دیگر، بر پایه عرف و برداشت های تعقلی و بهره برداری از تجربه های بشری و عرفی است.
اگر چه اصول هر دو گفتمان ممکن است در یک یا چند آیتم همپوشانی داشته باشند ولی در آیتم هایی دیگر در نقطه روبروی یکدیگر ایستاده اند.
ناگفته نماند که پیروان و حامیان و طرفداران هر یک از دو گفتمان، در طیفی فراگیر قرار گرفته اند که چه بسا در دوسوی یک طیف، افراد با سلایق متفاوت جا دارند. به سخن دیگر، در درون هر دو گفتمان، چند زیر گفتمان قرار دارد.
اگر بخواهیم مجموع دیدگاه گفتمان اول را در پیرامون سبک حکمرانی و زندگانی مردم، در چند جمله گردآوریم می توان گفت که این گفتمان نگاه بد بینانه ای به زندگانی امروزین مردم و جهان دارد. در دیدگاه پیروان این گفتمان، بشریت از قرون نخستین راه اشتباهی را برای خویش برگزیده و امروز به جایی رسیده است که اصولا با اهداف خلقت جهان و انسان همخوانی ندارید و از این رو، بسیاری از جلوه های عصر حاضر بر مدار باطل و انحراف می چرخد و لذا انسان باید به سبک زندگی اصیل خود در قرون نخستین بازگردد و زندگانی ساده و خودبسنده و بسته را پیشه کند.
در این گفتمان، لباس و خوراک و تفریح و تحصیل علم و ازدواج و اقتصاد و روابط میان ملت ها و دولت ها و فرهنگ و هنر و دینداری باید به شکل و شمایل آغازین خود برگردد تا اینگونه مقدمات قرب الهی و رشد معنوی برای انسان ها فراهم شوند.
در گفتمان دوم، نگاه پیروان آن رو به حال و آینده و بهره گیری از جوامع مدرن و داده های موفق تجربه بشری و آبادکردن زندگی مادی و فراهم آوردن رفاه و گسترش روابط جهانی و حمایت و تقویت مصالح ملی کشور است.
این دو گفتمان، نیک روشن است که در زمینه هایی، در دو موضع متفاوت بلکه متقاطع قرار گرفته اند و از این رو، نمی توانند در اداره یک کشور بزرگی مانند ایران کاملا در کنار هم بنشینند.
دشواری و سختی اصلاح و فراهم آوردن زمینه های نزدیک شدن و آشتی میان دو گفتمان حاضر در کشورمان، از این روست که یک گفتمان، خاستگاه خود را به آموزه های دینی و تعالیم بزرگان دین و مراسم و مناسک آن نسبت می دهد و آن را منطبق بر ساختار قدرت در قانون اساسی جمهوری اسلامی قلمداد می کند و گفتمان دیگر را در تضاد کامل با خود و صد در صد حاصل تفکرات غرب(جنایتکار) اعلام می دارد.
پرسش مهمی که پاسخ آن می تواند زمینه های برون رفت کشورمان را از 'بحران جنگ گفتمانی' و 'بن بست کنونی' فراهم کند این است که : ' چگونه و با چه سازوکاری می توان هر چه زودتر، کشور را از سردرگمی در فرآیندهای تصمیم گیری و بلا تکلیفی در سمت و سو دادن به روند سالم سازی نقاط پر بحران اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی رهانید؟'
9887/6002
کپی شد