سالهاست که خوزستان و چندین استان جنوبی دیگر کشور با معضل پدیده گردوخاک دست و پنجه نرم می کند،یکی از چندین علل بروز این پدیده از بین رفتن پوشش گیاهی و جنگلی و فجایع زیست محیطی ،نبود مدیریت درست منابع آبی، عدم توجه و پیش بینی های مناسب کارشناسی در این باره بوده است .پوشش گیاهی و جنگلی علاوه بر کنترل و حفظ خاک بر تعدیل بودن آب و هوا نقش بسزایی دارند .
در واقع دریجه های تنفسی حیات کره زمین بشمار میروند .حال که همه آن تالاب ها ، نیزارها و پوشش های گیاهی را به تلی از خاک و مرکز کانون های فوق بحرانی گردو خاک تبدیل کرده ایم و نفس خوزستانی ها را گرفته ایم و همه آن منابع ارزشمند را از دست داده به فکر و چاره افتاده ایم که دوباره با هزینه های بسیار گزاف همان داشته های قبلی را که مفت ، بدون تدبیر ، با مدیریت غیر علمی و سیاست گذاری نادرست از دست داده ایم، دوباره احیاء کنیم.

بر اساس اطلاعات بدست آمده از معاونت عمرانی استانداری خوزستان در سال 95 بالغ بر 13 میلیارد جهت کاشت نهال و کارهای بیولوژیکی(مطوب سازی ،مدیریت چرا،کاشت بوته ، قرق و...)و 17میلیارد تومان جهت احداث کانال ، در سال 96 حدود 70 میلیارد تومان جهت کاشت نهال و احداث کانال ودر سال 97 بالغ بر 193 میلیارد تومان هزینه نهال کاری و کارهای بیولوژیکی و حدود 60 میلیارد تومان برای احداث کانال هزینه شده و یا در حال انجام می باشد.
البته هزینه های بسیار زیادی برای کمربند فضای سبز در شهر اهواز ،خرید دستگاهای سنجش آلودگی هوا، خرید دستگاها و مانتورینگ پیشرفته برای پیش بینی دقیق تر هواشناسی ،دستگاه ils باند فرودگاه جهت دید در روزهای خاکی در نظر گرفته و یا هزینه شده است این هزینه ها ، تکاپو ، برو بیای وزیر و وزرا و مسئولان در حالیست که جنگل های بکرو سرسبز زاگرس، میراث هزاران ساله گذشته گان این سرزمین که گونه های غالب آن درختان تنومند بلوط هستند به راحتی و در حین بی تفاوتی متولیان در کسری از ثانیه قامت مقاوم و ایستاده آنها زیر تلی از خاکستر خم و دود هوا میشوندجنگل هایی که ریه های تنفسی ما هستند ، نفس ، حیات و اقتصاد زاگرس نشینان و حومه آن وابسته آنهاست.

جنگل هایی که علاوه بر سرسبزی ، طراوت ،شادابی ، صنعت گردشگری ؛با ریشه های چند ده متری در درون زمین باعث جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ محیط زیست و اکوسیستم طبیعت ، تعدیل شدن آب و هوا و پناه دادن به هزاران جاندار و موجود زنده در طبیعت و محور معیشت و زندگی زاگرس نشینان می باشد .درختانی که سالهاست زیر بار آفت هایی مانند سوسک چوب خوار امثال آن کمر خم کردند و قامت تنومند آنها سوراخ سوراخ شده و یکی از پس از دیگری بر زمین می خورند وچوب خشک و هیزم آتش رهگذران و گردشگران می شوند، جنگل های ارزشمندی که کوچکترین دور ریز و آسیبی ندارند، از پوست آن برای ببار آوردن مشک آب برای عشایر ، از میوه بلوط آن برای خوراک دام و خاصیت دارویی برای انسان ، از پوشش برگ های همیشه سبز آن همانند سایه بانی برای تمام فصول ، جلوگیری از سیلاب و از تنه خشک آن برای صنایع چوب و هیزم کاربرد دارد علاوه بر همه فواید زیست محیطی و تنفسی، اقتصاد، زندگی و زنده ماندن مردمان زاگرس در گروه زنده ماندن درختان بلوط می باشد .
درختانی که 30 سال طول می کشند تا به یک نهال بالغ برسند و حدود 300 سال عمر مفید دارند در طول یک هفته مدام و شبانه روز در آتش زبانه می کشند بدون اینکه ، مسئولی ککش بگزد و دلش به درد آید برای همچین منابع ارزشمند و سرمایه کشوری. سالانه صدها هکتار جنگل بلوط در شمال خوزستان ودیگر نواحی زاگرس می سوزد بدون اینکه کسی دل بسوزاند، ذره ای به چشم محیط زیست و سازمان منابع طبیعی کشور بیایند طبق گفته منابع آگاه در منابع طبیعی خوزستان در سال 96 بیش از سه هزار هکتار از جنگل های زاگرس شمال خوزستان که عمدتآ بلوط زارها بوده اند طعمه آتش شده اند گرچه این میزان در سال 97 حدود 70 درصد کاهش یافته ،اما همین میزان هم برای جنگل های بلوط که هیچ اراده ای برای احیاء و جایگزینی آنها بصورت جدی دیده نشده است گاهی بسیار زیاد و نگران کننده می باشد البته نوع و سطح آتش سوزی ها متفاوت هست ، گاهی تنه یا تاج درختان می سوزد، گاهی کل درخت می سوزد وگاهی هم فقط مرتع را می سوزاند اما اکثر اوقات تر و خشک و هر آن چیزی که در جنگل باشد با خود نیست ونابود و خاکستر می شود . آیا وقت آن نرسیده که بعد از هفته ها آتش سوزی در ارتفاعات باغملک ؛ دهدز، ایذ، لالی ، چال منار و شیمباراندیکا ، الوار گرمسیری ، پایگاه اطفای حریقی در دامنه این کوه ها و شهرستان های شمالی استان ایجاد شود ؟

آیا وقت آن نرسیده است وقتی از 5 میلیون هکتار جنگل بلوط زاگرس سهم خوزستان900هزار هکتار است با این همه اتفاقات آتش سوزی و گستردگی جنگل ها و نقش بسزای آن در زندگی روزمره ما ، یک یا دو هواپیما آب پاش به شمال استان خوزستان برای حوادث احتمالی اختصاص بدهند ؟آیا مسئولین و متولیان مربوطه تاکنون به این نتیجه نرسیده اند که سوختن این جنگل ها ، از بین رفتن هزاران موجود زنده ،نابودی فضای سرسبز مفید منابع طبیعی و تبدیل شدن آن به یک بیابان برهوت چقدرآسیب روانی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی متوجه جوامع محلی و کشور خواهد کرد ؟آیا این جنگل ها اهمیت و ارزش آن را ندارند که سالانه بودجه و اعتبارهای ویژه و اختصاصی جهت احیاء ، نگهبانی ،کاشت نهال ، مبارزه با آفت ها ، قرق بانی و آبخیز داری آن در نظر بگیرند براستی که ما مثل کبک سرمان را زیر برف فرو کرده ایم و نسبت به محیط زیست و طبیعت زاگرس غافل مانده ایم.

ذکر فواید جنگل های زاگرس و معایب از بین رفتن آنها به صفحات زیادی می انجامد اما به همین انداز بسنده می کنیم ،که نان مردم بینوای زاگرس را آجر نکنیم. مناطق بکر و گردشگری، چشم اندازهای زیبای جنگل های بلوط ، موجودات زنده و کمیاب ومفید زاگرس( پلنگ ، بز کوهی ، کبک وو) را نابود نکنیم.فاجعه زیست محیطی که در جنوب خوزستان را بوجود آورده ایم در شمال خوزستان و در دل زاگرس رنجور تکرار نکنیم!این همه هزینه درکانون های گرد و غبار و بی خیالی در حوزه زاگرس یک نوع دوگا نگی می باشد که هیچ عقل سالمی آن را نخواهد پذیرفت و مثال بارز آن اصطلاح نقدمان را می دهیم نسیه !
همانطور که میلیاردها هزینه می کنیم که در کانون گرد و غبار یک نهال کهور بکاریم ، همانگونه به فکرحفظ، نگهداری و حراست طبیعت و جنگل های زاگرس باشیم ، شاید فردایی دیگر نباشند و دیر باشد !حال قضاوت با شماست کهور را با هزاران دردسر و زحمت بکاریم ، یا بلوط ها را به آسانی و بی تفاوتی بسوزانیم و یا هر دو را با هم داشته باشیم و مدیریت کنیم ! ؟
علاوه بر اقداماتی را که بصورت سوالی دراین مطلب مطرح کردم پیشنهاد می شود آموزش اقدامات اولیه مهار آتش و فرهنگ سازی جهت حفاظت از این جنگل ها و مراتع ارزشمند در سطح مدارس و روستاها نهادینه شود .حداقل تجهیزات سبک اطفای حریق در اختیار دهیاری ها و روستاهای دامنه زاگرس جهت حوادث احتمالی در نظر گرفته شود.جنگل های بلوط را منطقه بندی کرده و هر منطقه را تعدادی نیروی زبده از اهالی منطقه بکار گیرند تا در موقع بروز حادثه جهت جلوگیری از پیشروی آتش سریع به محل اعزام بشوند.
سمینار ، همایش علمی و تخصصی کشوری و یا بین المللی بلوط ،جشنواره بلوط گردی و زاگرس گردی را جهت شناساندن ظرفیت ها واهمیت جنگل های زاگرس برای عموم مردم و رسانه ها برگزار کنند .
هدف نویسنده از عنوان این مطلب این نیست که کل زحمات دوسال اخیر مسولان و شخص استاندار خوزستان جناب دکتر شریعتی را در جهت کنترل ریزگردها را نفی کند و عنوان کند که نبایست نهال کشت شود یا غیرکارشناسی هست اصلا این همه اعتبار نبایست به کانون ریز گردها اختصاص داده شود و از این دست مباحث ؛ بلکه هدف این است که چرا باید کار به اینجا برسد و اینکه این سناریوی فاجعه زیست محیطی را با بی تفاوتی تمام در جنگل های زاگرس تکرار نکنیم که سالهای آتی به چه کنم و چه کنیم و بیفتیم که دیگر هیچ فایده نخواهد داشت و در قبال آیندگان و نسل های بعدی این سرزمین مواخذه خواهیم شد.
به راستی آیا هر یک از ما اندازه یک سنجاب در حفظ و نگهداری جنگل های زاگرس سهیم هستیم؟

9887/6002
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.