هر چند جهان، با سرعتی سرسام آور ، رو به تکامل است اما گاهی شرایط اقلیمی و طبیعت بکر مانع این سرعت شده و از آن می کاهد و یا ناگزیر به توقف می کند.
در دنیایی که هر ثانیه، اکتشافات و دستاوردهای علمی، روزنه ای رو به شناخت مجهولات می گشاید، هنوز هم در اقصی نقاط جهان از جمله ایران کودکانی مشتاق، در مدارس کانکسی و یا فرسوده و گاه پر خطر درس می خوانند.
هر چند که تحصیل در چنین شرایطی، آن هم در مناطق سخت گذر و کوهستانی کاریست به غایت مشکل ، اما در برخی استانها از جمله خوزستان شرایط از این هم دشوارتر است.
متاسفانه در استان خوزستان ، 136 کلاس درس چادری وجود دارد و تعداد قابل توجهی از کودکان عشایری در شهرهایی نظیر ایذه، اندیکا، لالی، سردشت، دزفول، شوش، الوار گرمسیری و صیدون هنوز هم درمدارس چادری درس می خوانند.
و غم انگیز تر اینکه در مناطق محرومی نظیر ایذه و اندیکا ، برخی دانش آموزان حتی چادری برای درس خواندن ندارند. زاگرس ، با تمام صلابتش ، روزمرگی کودکانی را به نظاره نشسته که آرزوهایی کوچک اما بس دور و دراز دارند؛ آروزهایی گمشده در پیچ و خمِ مجوزها و بودجه ها و اختصاص نیافتن ها.
اینجا دشت پراز آواز میشود وقتی کودکان کتاب فارسی می گشایند . آوازهایی بس سوزناک که چون برخاسته از سویدای دل است نوش می شود بر گوش جان.
ترنم ترانه هایی که حکایت از بالندگی آنها در فرهنگی غنی و اصیل دارد، فرهنگی که اشعار و موسیقی فولکلور فاخرش را از اوان کودکی در گوش جانشان زمزمه کرده.
تصویر ذهنی کودکان از ' مدرسه ' در این مناطق ،همان چیزیست که می بینند؛ در چادرهای کوچکشان نه خبری از میز و نیمکت های تک نفره هست و نه اسمارت برد و نه هیچ یک از دیگر تجهیزات به روز شده دنیای امروزی.
همه آنچه به آن ' مدرسه ' می گویند ، یک تکه گلیم ساده است ، هنر دست شیرزنان عشایر، چند دانش آموز مشتاق و معلمی که ایستاده در توفان مشکلات، تمام احساسش را در قالب کلمات ، در جان شاگردانش جاری می سازد.
صدای بچه ها از پشت این پارچه سفید چادر ' که تمام مدرسه آنهاست ' ، بیرون نمی آید و آرام و مشتاق ، چشم به دهان آموزگار دوخته اند.
دشت یکپارچه سکوت است و تنها ' گاهی ' یا اتومبیلی در گذر از آن مناطق ، سکوت را در هم می شکند یا نوای دلنشین رمه ای ' رهگذر ' چشم کنجکاو کودکان را از کتاب بر می گیرد.
در مناطق مختلفی از خوزستان ، خیرین ، با ورود به این مقوله مدارس متعددی را احداث و وقف کرده اند ، اما آنچه بدیهی ست نا کافی بودن این اقدامات است.
گفته می شود که بیش از یک میلیارد تومان برای تجهیز مدارس عشایری بودجه لازم است، هر چند که این مبلغ تنها برای تامین میز و نیمکت و سرپناه چادری کافیست.
ناگفته پیداست که منابع مالی دولتی ' تخصیص یافته ' هرگز کفاف چنین هزینه ای را نمی دهد.
حالا این کودکان معصوم چشم امید به دست مهربان خداوند که این بار از آستین خیرین بیرون آمده دوخته اند و به امید آینده ای درخشان در سایه 'تحصیلات ' در انتظار یاری مسئولان و خیرین هستند.
3004/6002
در دنیایی که هر ثانیه، اکتشافات و دستاوردهای علمی، روزنه ای رو به شناخت مجهولات می گشاید، هنوز هم در اقصی نقاط جهان از جمله ایران کودکانی مشتاق، در مدارس کانکسی و یا فرسوده و گاه پر خطر درس می خوانند.
هر چند که تحصیل در چنین شرایطی، آن هم در مناطق سخت گذر و کوهستانی کاریست به غایت مشکل ، اما در برخی استانها از جمله خوزستان شرایط از این هم دشوارتر است.
متاسفانه در استان خوزستان ، 136 کلاس درس چادری وجود دارد و تعداد قابل توجهی از کودکان عشایری در شهرهایی نظیر ایذه، اندیکا، لالی، سردشت، دزفول، شوش، الوار گرمسیری و صیدون هنوز هم درمدارس چادری درس می خوانند.
و غم انگیز تر اینکه در مناطق محرومی نظیر ایذه و اندیکا ، برخی دانش آموزان حتی چادری برای درس خواندن ندارند. زاگرس ، با تمام صلابتش ، روزمرگی کودکانی را به نظاره نشسته که آرزوهایی کوچک اما بس دور و دراز دارند؛ آروزهایی گمشده در پیچ و خمِ مجوزها و بودجه ها و اختصاص نیافتن ها.
اینجا دشت پراز آواز میشود وقتی کودکان کتاب فارسی می گشایند . آوازهایی بس سوزناک که چون برخاسته از سویدای دل است نوش می شود بر گوش جان.
ترنم ترانه هایی که حکایت از بالندگی آنها در فرهنگی غنی و اصیل دارد، فرهنگی که اشعار و موسیقی فولکلور فاخرش را از اوان کودکی در گوش جانشان زمزمه کرده.
تصویر ذهنی کودکان از ' مدرسه ' در این مناطق ،همان چیزیست که می بینند؛ در چادرهای کوچکشان نه خبری از میز و نیمکت های تک نفره هست و نه اسمارت برد و نه هیچ یک از دیگر تجهیزات به روز شده دنیای امروزی.
همه آنچه به آن ' مدرسه ' می گویند ، یک تکه گلیم ساده است ، هنر دست شیرزنان عشایر، چند دانش آموز مشتاق و معلمی که ایستاده در توفان مشکلات، تمام احساسش را در قالب کلمات ، در جان شاگردانش جاری می سازد.
صدای بچه ها از پشت این پارچه سفید چادر ' که تمام مدرسه آنهاست ' ، بیرون نمی آید و آرام و مشتاق ، چشم به دهان آموزگار دوخته اند.
دشت یکپارچه سکوت است و تنها ' گاهی ' یا اتومبیلی در گذر از آن مناطق ، سکوت را در هم می شکند یا نوای دلنشین رمه ای ' رهگذر ' چشم کنجکاو کودکان را از کتاب بر می گیرد.
در مناطق مختلفی از خوزستان ، خیرین ، با ورود به این مقوله مدارس متعددی را احداث و وقف کرده اند ، اما آنچه بدیهی ست نا کافی بودن این اقدامات است.
گفته می شود که بیش از یک میلیارد تومان برای تجهیز مدارس عشایری بودجه لازم است، هر چند که این مبلغ تنها برای تامین میز و نیمکت و سرپناه چادری کافیست.
ناگفته پیداست که منابع مالی دولتی ' تخصیص یافته ' هرگز کفاف چنین هزینه ای را نمی دهد.
حالا این کودکان معصوم چشم امید به دست مهربان خداوند که این بار از آستین خیرین بیرون آمده دوخته اند و به امید آینده ای درخشان در سایه 'تحصیلات ' در انتظار یاری مسئولان و خیرین هستند.
3004/6002
کپی شد