سوال اساسی این است که آیا این رفتار و گفتمان از سوی جریان اصولگرایی می تواند نزد ملت ایران توجیه پذیر قلمداد کرد؟ چگونه است که جناح و جریانی که بیش از یک دهه است مخالفان سیاسی خود را به دلیل رفتاری مشابه به بدترین شکل ممکن مورد عتاب و تهمت و تکفیر قرار داده است ، امروز آن گذشته را فراموش کرده و برای توجیه شکست نامزد مورد حمایت خود همان ادبیات تلقب را در سایه عاریه گرفتن از کلمه تخلف دنبال می کند؟
ملت ایران در این روزها ، سخنان و مواضعی را از بعضی اصولگریان در تربیون ها می شنوند که دچار تحیر و سرگردانی می شوند. سخن از رای حلال و حرام و اینکه رای طرفداران ما حلال و رای دیگر نامزدان حرام بوده و رفتارهایی مشابه آن به قدری خود شیفته و غریب است که حتی جوانان خوشفکر آن جناح نیز نمی توانند توجیه گر آن باشند و چه بسا بسیاری از نشانه های انتخاباتی و رفتاری نشان می دهد که همین خود شیفتگی ها باعث شده است بخش اعظمی از نیروهای اصولگرا نیز به صف حامیان دکتر روحانی بپیوندند.
برای بسیاری امروز این سوال مطرح است که مگر در گرفتن قدرت اجرایی کشور چه منافع و منعفتی وجود دارد که این روزها جریانی که در حرف و شعار پا را از اصوگرایی فراتر گذاشته و مدعی انقلابی گری است ، چوب حراج بر ارزش های بنیادین جمهوری اسلامی، مقبولیت و مشروعیت می زنند و چنان از آشفته بازار رفتاری های تخلف آمیز و پر تخلف انتخاباتی سخن می گویند که صدای اپوزیسیون را هم در آورده اند و انان به درستی مدعی شده اند که مگر ما همین مواضع و ادعاها را نداشتیم؟! موضوع غم انگیز این است که حتی اپوزیسیون نظام نیز مواضع این روزها ی این اصوگرانماها را محقق و عین واقعیت نمی دانند و از این مواضع تبری می جویند.
شاید غم انگیزتر این باشد که جریان اصولگرایی امروزه نه تنها دست خود را از رسیدن به کرسی قوه اجرایی کوتاه می ببینند بلکه این واقعیت اشکار شده است که این جریان چنان دچار توهم حقانیت ، حلالیت و بصیرت بوده است که اساسا تصور نمی کرده است که در رقابت انتخابات پیروز نشود. گرچه این تصور را می توان از مواضع انتخاباتی نامزدان منتسب به این جریان و هواداران آنها در دوره تبلیغات و به ویژه مناظره های تلویزیونی و نوع راهبردهای تهاجمی و غیراصولی آنان برداشت کرد که می توان به نوعی ذبح تمامی آرمان ها و دستاوردهای جمهوری اسلامی باتوجه به سیاه نمایی ها و تفریط ها در نقد گذشته دانست.
و اما به نظر نگارنده باید به بازندگان جریان اصولگرایی یک تبریک ویژه گفت و از انان برای جلب اعتماد ملت ایران به نظام انتخابات و جمهوری اسلامی و اینکه جریانی اعتدالگرا، اصلاح طلب و با تدبیر وجود دارد که می تواند با وجود همه سیاه نمایی و افراط ها در نقد و رقابت ها ، توجهات مردم را جلب کنند به جریان اصولگرایی و انقلابی تبریک گفت که این ظرفیت عظیم را برای جمهوری اسلامی خلق کردند.
و سخن آخر اینکه از همه جریان ها ی سیاسی به ویژه جریان موسوم به اصولگرایی و انقلابی این انتظار را داریم که هشدار رهبر معظم انقلاب درخصوص ' هیهات از برگزار نشدن انتخابات!' (1) و اهمیت آن را به یاد داشته باشند و در عمل به آن رهنمود، سلیقه را کنار بگذارند و التزام عملی خود را برای همگان به نمایش بگذارند به ویژه انجا که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی آغاز سال در حرم مطهر رضوی فرمودند: مردم سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است، یکی از این دو رای مردم است. ما به برکت انتخابات به دنیا فخر می فروشیم. دشمنان برای کوبیدن ملت ایران و جمهوری اسلامی انتخابات ما را ندیده می گیرند، این نشان می دهد ،انتخابات خیلی مهم است. اگر میخواهید شعار بدهید «هیهات من الذلت» بگویید «هیهات از برگزار نشدن انتخابات»!
' آنچه در درجه اول برای این حقیر مهم است شرکت عمومی در انتخابات است و همه کسانی که میتوانند رای بدهند به پای صندوق رای بیایند.
ملت ایران در این روزها ، سخنان و مواضعی را از بعضی اصولگریان در تربیون ها می شنوند که دچار تحیر و سرگردانی می شوند. سخن از رای حلال و حرام و اینکه رای طرفداران ما حلال و رای دیگر نامزدان حرام بوده و رفتارهایی مشابه آن به قدری خود شیفته و غریب است که حتی جوانان خوشفکر آن جناح نیز نمی توانند توجیه گر آن باشند و چه بسا بسیاری از نشانه های انتخاباتی و رفتاری نشان می دهد که همین خود شیفتگی ها باعث شده است بخش اعظمی از نیروهای اصولگرا نیز به صف حامیان دکتر روحانی بپیوندند.
برای بسیاری امروز این سوال مطرح است که مگر در گرفتن قدرت اجرایی کشور چه منافع و منعفتی وجود دارد که این روزها جریانی که در حرف و شعار پا را از اصوگرایی فراتر گذاشته و مدعی انقلابی گری است ، چوب حراج بر ارزش های بنیادین جمهوری اسلامی، مقبولیت و مشروعیت می زنند و چنان از آشفته بازار رفتاری های تخلف آمیز و پر تخلف انتخاباتی سخن می گویند که صدای اپوزیسیون را هم در آورده اند و انان به درستی مدعی شده اند که مگر ما همین مواضع و ادعاها را نداشتیم؟! موضوع غم انگیز این است که حتی اپوزیسیون نظام نیز مواضع این روزها ی این اصوگرانماها را محقق و عین واقعیت نمی دانند و از این مواضع تبری می جویند.
شاید غم انگیزتر این باشد که جریان اصولگرایی امروزه نه تنها دست خود را از رسیدن به کرسی قوه اجرایی کوتاه می ببینند بلکه این واقعیت اشکار شده است که این جریان چنان دچار توهم حقانیت ، حلالیت و بصیرت بوده است که اساسا تصور نمی کرده است که در رقابت انتخابات پیروز نشود. گرچه این تصور را می توان از مواضع انتخاباتی نامزدان منتسب به این جریان و هواداران آنها در دوره تبلیغات و به ویژه مناظره های تلویزیونی و نوع راهبردهای تهاجمی و غیراصولی آنان برداشت کرد که می توان به نوعی ذبح تمامی آرمان ها و دستاوردهای جمهوری اسلامی باتوجه به سیاه نمایی ها و تفریط ها در نقد گذشته دانست.
و اما به نظر نگارنده باید به بازندگان جریان اصولگرایی یک تبریک ویژه گفت و از انان برای جلب اعتماد ملت ایران به نظام انتخابات و جمهوری اسلامی و اینکه جریانی اعتدالگرا، اصلاح طلب و با تدبیر وجود دارد که می تواند با وجود همه سیاه نمایی و افراط ها در نقد و رقابت ها ، توجهات مردم را جلب کنند به جریان اصولگرایی و انقلابی تبریک گفت که این ظرفیت عظیم را برای جمهوری اسلامی خلق کردند.
و سخن آخر اینکه از همه جریان ها ی سیاسی به ویژه جریان موسوم به اصولگرایی و انقلابی این انتظار را داریم که هشدار رهبر معظم انقلاب درخصوص ' هیهات از برگزار نشدن انتخابات!' (1) و اهمیت آن را به یاد داشته باشند و در عمل به آن رهنمود، سلیقه را کنار بگذارند و التزام عملی خود را برای همگان به نمایش بگذارند به ویژه انجا که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی آغاز سال در حرم مطهر رضوی فرمودند: مردم سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است، یکی از این دو رای مردم است. ما به برکت انتخابات به دنیا فخر می فروشیم. دشمنان برای کوبیدن ملت ایران و جمهوری اسلامی انتخابات ما را ندیده می گیرند، این نشان می دهد ،انتخابات خیلی مهم است. اگر میخواهید شعار بدهید «هیهات من الذلت» بگویید «هیهات از برگزار نشدن انتخابات»!
' آنچه در درجه اول برای این حقیر مهم است شرکت عمومی در انتخابات است و همه کسانی که میتوانند رای بدهند به پای صندوق رای بیایند.
کپی شد