سال های 57 و 58 بود و خیل جوانان پر شور و احساس، در پی سال ها مبارزه ملت بزرگ ایران و ایثار و مجاهدت هزاران هزار زن و مرد، اکنون پیروزی انقلاب اسلامی را شاهد بودند. برخی از اینان اما در رویکردی که بیشتر، منبعث از افکار و شعارهای سوسیالیستی و گروه های چپ مارکسیستی دوران جنگ سرد بود و کمتر نسبتی با اندیشه های اصیل اسلامی داشت، هر آن چه و هر که را با سرمایه سر و کار داشت، دشمن می پنداشتند.
در غوغای ایسم های وارداتی و شعارهای متمرکز بر نان و عدالت و آزادی، سرمایه تبدیل شد به مظهر دنیای طاغوت و ماتریالیسم و امپریالیسم و لاجرم، سرمایه دار را که از نگاه خود، در تقابل با کارگر می دیدند، باید با شعار و گاه با هر چیز دیگر در دسترس، می نواختند! در نبرد تصنعی ایجادشده بین فقر و غنا، تر و خشک با هم سوختند و در بحبوحه مصادره اموال وابستگان رژیم پهلوی، با نگاه تند و عجولانه جوانانی که انقلابی گری را اشتباه متوجه شده بودند، بنگاه های تجاری و تولیدی زیادی از حیّز انتفاع خارج شد.
هر چه هم بزرگان انقلاب و نظام اسلامی تازه تأسیس در منابر و از تریبون ها هشدار دادند، چندان افاقه نکرد. حتی بسیاری از آن ها هم از ترکش های غلبه این نگاه تند متاثر از شعارهای کمونیست های وطنی در امان نماندند.
به هر ترتیب، گویا باید سال ها سپری می شد تا با فروکش کردن تب احساسات جوانانه و به حاشیه رفتن نگاه های تند و افراطی، نصایح بزرگان سرد و گرم چشیده کشور گوش شنوایی نزد این جماعت بیابد. دهه نخست انقلاب اگرچه با سرفرازی ملت ایران در دفاع مقدس پایان یافت، اما آوار خرابی های جنگ تحمیلی که میلیاردها میلیارد دلار برآورد می شد، باید چاره می یافت.
این بود که مصلحت سنجی کابینه پرتلاش سازندگی سرانجام غالب شد و جوانان پرشور انقلابی دهه پیش، به هر ترتیبی که بود، رضایت دادند که سرمایه به کشور بیاید و سرمایه دار، اگرچه هنوز هم چندان قدر نمی دید و بر صدر نمی نشست، اما دست کم ناسزا هم نمی شنید!
دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی دوران شکوفایی صنعت و تولید کشور بود. نیاز اساسی کشور به سرمایه های داخلی و خارجی برای بازسازی خرابی های جنگ و لزوم رشد درآمد سرانه و ضرورت ایجاد اشتغال برای جوانان جویای کار، رفته رفته به اندازه ای در نگاه همگان با اهمیت تلقی شد که گفتند و شنیدیم که باید برای سرمایه گذاران فرش قرمز گستراند و حتی نازشان را خرید و نیازشان به کاهش روندهای بوروکراتیک را درک کرد تا چرخ تولید بچرخد و مملکت آباد شود.
با رویکرد صحیحی که رهبر انقلاب در حمایت از کار و سرمایه ایرانی برای همگان تبیین کردند، افق ترسیم شده در اجرای سیاست های اصل 44 و چشم انداز 20ساله و سند ایران 1404 هم دست یافتنی تر از همیشه می نمود. اگرچه در دوره 8ساله دولت پیشین، بسیاری از این سیاست ها و برنامه ها متوقف شد که حاصل آن را مردم ما با رکود تورمی شدید و افزایش نرخ فلاکت و تعطیل شدن پی در پی بنگاه های تولیدی و هجوم کالاهای وارداتی در بازار به عینه دیدند.
حالا که باز در آستانه انتخابی دیگر هستیم، برخی شعارها که به زعم سرایندگانش، از دل توده های مردم آمده است، دعوای فقیر و غنی راه انداخته و بسیاری از صاحبان سرمایه را با عناوین ناشایست خطاب قرار داده است.
طرفه آن که صاحبان این شعارها، وعده اشتغالزایی میلیونی و افزایش چند برابری تولید ملی و درآمد سرانه می دهند اما باید از آن ها پرسید که تحقق این شعارها با کدام ابزار دست یافتنی است؟ میلیون ها شغل با کدام سرمایه اجتماعی و مادی محقق می شود؟ با زالوصفت نامیدن صاحبان سرمایه و جداکردن آن ها از بقیه ملت؟
هشدار اخیر وزیر اقتصاد را که به حق، قهرمان مبارزه با غول تورم بوده، باید جدی گرفت؛ آن جا که از مانع تراشی برخی تریبون های عمومی برای جذب سرمایه گذاری خارجی در کشور گلایه کرد و آن را در تضاد با بستر سازی دولت برای رشد پایدار کشور بر اساس سیاست های اقتصاد مقاومتی و برنامه پنج ساله ششم دانست؛ رشدی که مستلزم مقدمه سازی ها و متأثر از مولفه هایی نظیر ثبات اقتصادی، پیش بینی پذیر بودن اقتصاد، تعامل مثبت با دنیا، وضع قوانین مناسب و البته، کفایت سرمایه های اجتماعی و مشارکت آحاد ملت در عرصه اقتصادی و اجتماعی است؛ و آحاد ملت یعنی صد در صد مردم، نه درصدهای خودساخته.
...........................................................................................................
*محسن داوری خبرنگار ایرنا در خراسان شمالی
7184/1744 **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
در غوغای ایسم های وارداتی و شعارهای متمرکز بر نان و عدالت و آزادی، سرمایه تبدیل شد به مظهر دنیای طاغوت و ماتریالیسم و امپریالیسم و لاجرم، سرمایه دار را که از نگاه خود، در تقابل با کارگر می دیدند، باید با شعار و گاه با هر چیز دیگر در دسترس، می نواختند! در نبرد تصنعی ایجادشده بین فقر و غنا، تر و خشک با هم سوختند و در بحبوحه مصادره اموال وابستگان رژیم پهلوی، با نگاه تند و عجولانه جوانانی که انقلابی گری را اشتباه متوجه شده بودند، بنگاه های تجاری و تولیدی زیادی از حیّز انتفاع خارج شد.
هر چه هم بزرگان انقلاب و نظام اسلامی تازه تأسیس در منابر و از تریبون ها هشدار دادند، چندان افاقه نکرد. حتی بسیاری از آن ها هم از ترکش های غلبه این نگاه تند متاثر از شعارهای کمونیست های وطنی در امان نماندند.
به هر ترتیب، گویا باید سال ها سپری می شد تا با فروکش کردن تب احساسات جوانانه و به حاشیه رفتن نگاه های تند و افراطی، نصایح بزرگان سرد و گرم چشیده کشور گوش شنوایی نزد این جماعت بیابد. دهه نخست انقلاب اگرچه با سرفرازی ملت ایران در دفاع مقدس پایان یافت، اما آوار خرابی های جنگ تحمیلی که میلیاردها میلیارد دلار برآورد می شد، باید چاره می یافت.
این بود که مصلحت سنجی کابینه پرتلاش سازندگی سرانجام غالب شد و جوانان پرشور انقلابی دهه پیش، به هر ترتیبی که بود، رضایت دادند که سرمایه به کشور بیاید و سرمایه دار، اگرچه هنوز هم چندان قدر نمی دید و بر صدر نمی نشست، اما دست کم ناسزا هم نمی شنید!
دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی دوران شکوفایی صنعت و تولید کشور بود. نیاز اساسی کشور به سرمایه های داخلی و خارجی برای بازسازی خرابی های جنگ و لزوم رشد درآمد سرانه و ضرورت ایجاد اشتغال برای جوانان جویای کار، رفته رفته به اندازه ای در نگاه همگان با اهمیت تلقی شد که گفتند و شنیدیم که باید برای سرمایه گذاران فرش قرمز گستراند و حتی نازشان را خرید و نیازشان به کاهش روندهای بوروکراتیک را درک کرد تا چرخ تولید بچرخد و مملکت آباد شود.
با رویکرد صحیحی که رهبر انقلاب در حمایت از کار و سرمایه ایرانی برای همگان تبیین کردند، افق ترسیم شده در اجرای سیاست های اصل 44 و چشم انداز 20ساله و سند ایران 1404 هم دست یافتنی تر از همیشه می نمود. اگرچه در دوره 8ساله دولت پیشین، بسیاری از این سیاست ها و برنامه ها متوقف شد که حاصل آن را مردم ما با رکود تورمی شدید و افزایش نرخ فلاکت و تعطیل شدن پی در پی بنگاه های تولیدی و هجوم کالاهای وارداتی در بازار به عینه دیدند.
حالا که باز در آستانه انتخابی دیگر هستیم، برخی شعارها که به زعم سرایندگانش، از دل توده های مردم آمده است، دعوای فقیر و غنی راه انداخته و بسیاری از صاحبان سرمایه را با عناوین ناشایست خطاب قرار داده است.
طرفه آن که صاحبان این شعارها، وعده اشتغالزایی میلیونی و افزایش چند برابری تولید ملی و درآمد سرانه می دهند اما باید از آن ها پرسید که تحقق این شعارها با کدام ابزار دست یافتنی است؟ میلیون ها شغل با کدام سرمایه اجتماعی و مادی محقق می شود؟ با زالوصفت نامیدن صاحبان سرمایه و جداکردن آن ها از بقیه ملت؟
هشدار اخیر وزیر اقتصاد را که به حق، قهرمان مبارزه با غول تورم بوده، باید جدی گرفت؛ آن جا که از مانع تراشی برخی تریبون های عمومی برای جذب سرمایه گذاری خارجی در کشور گلایه کرد و آن را در تضاد با بستر سازی دولت برای رشد پایدار کشور بر اساس سیاست های اقتصاد مقاومتی و برنامه پنج ساله ششم دانست؛ رشدی که مستلزم مقدمه سازی ها و متأثر از مولفه هایی نظیر ثبات اقتصادی، پیش بینی پذیر بودن اقتصاد، تعامل مثبت با دنیا، وضع قوانین مناسب و البته، کفایت سرمایه های اجتماعی و مشارکت آحاد ملت در عرصه اقتصادی و اجتماعی است؛ و آحاد ملت یعنی صد در صد مردم، نه درصدهای خودساخته.
...........................................................................................................
*محسن داوری خبرنگار ایرنا در خراسان شمالی
7184/1744 **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
کپی شد