شنیدن ابیات مولانا از زبان دکتر مسعودی فر و شرح هایی که فقط و فقط در اندیشه بزرگانی چون بدیع الزمان فروزانفر می توان یافت و تاویل های بی بدیل ایشان از واژه واژه مثنوی شریف، لطفی دوچندان داشت و استاد در کلاس چونان ملهمی می نمود که جرعه جرعه مفاهیم ژرف الهی را در جام جان آدمی فرو می ریخت.
حضور ایشان در استان خراسان شمالی غنیمتی بود که تا پای در تهران نگذاشته بودم، درک عمق آگاهی و توانایی ایشان در تفسیر و شرح مثنوی از توانم خارج می نمود. استادی که از هر مصرع مثنوی، بحری برون می کشید و از هر بحری در و گوهر هایش را می نمایاند و عاقبت ما بودیم و بحر و کوزه و قسمت چند روزه ای. و ما به قدر توان از خوان گسترده مولانا به میزبانی استاد بهره مند می شدیم که:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
این روزها اما خبر هاییست. مریدان حسود گویا دوباره طاقت وجودِ شمس واره ایشان را ندارند. افرادی که در زمستان های فرود آمده در روزگار سخت مردم، سر در گریبان تغافل فرو برده و چشم بر سخت ترین شرایط مردم در طول هشت سال بسته بودند و در هیچ مصیبتی نطقشان گل نمی کرد، امروز از هر بهانه ای پیراهنی ساخته و علم می نمایند به امید آنکه در این فضای غبار آلود ورق برگردد و شایسته گان را به زیر کشند بلکه خود میزی بدست و نانی به کف آورند. غافل از اینکه مشی و منش سیاسی مردم بارها نشان داده که شرایط را به خوبی رصد نموده و اتفاقات موجود را به بهترین نحو تحلیل می نمایند و با سیاسی کاری نمی توان مردم را فریفت. شایسته است این افراد قدری در شرایط امروز جامعه و شکاف بزرگی که میان ایشان و مردم افتاده و عاقبت اسلافشان توجه نمایند و پیش از آنکه کار از کار بگذرد فرعیات جامعه را رها کرده و کار متفکران را به خود واگذارند و به اصلیاتی که دغدغه امروز خردمندان و دلسوزان جامعه است توجه نمایند.
چگونه است که آقایان در قبال توهین های مکرر استانداران دولت سابق به مردم فهیم خراسان شمالی از بروز حتی انتقادی ملایم سر باز می زدند و یا علی رغم تاکید مراجع عظام تقلید مبنی بر حرام بودن برخی وجوه دریافتی بانک ها از مردم و ربا تلقی شدن آنها سکوت پیشه کرده و رگ های گردنشان متورم نمی شود؟ در صورتیکه با اتفاقی که حتی با وجود نادرست بودن آن، صرفا به بی تجربگی چند جوان دانشجو محدود می شود و علی رغم توضیحات فراوان مسئولین در رابطه با خصوصی بودن برنامه و خارج از برنامه بودن اتفاق روی داده، تمام وجودشان به لرزه می افتد؟ گویی اینان مرغان را رها کرده و در پی سایه ها روانند که اگر چنین باشد عاقبتی جز خسران و زیان عایدشان نخواهد شد، که :
مرغ در بالا پران و سایه اش می دود بر خاک پرّان سایه وش
کودکی صیاد آن سایه شود می دود چنان که بی مایه شود
ره نبرده هیچ در مقصود خویش رنج ضایع، سعی باطل، پای ریش
القصه، به عنوان دانشجویی کوچک هیچگاه به خود اجازه نوشتن از استادی به قامت دکتر مسعودی فر را نداده بودم، چراکه مائیم و زبانی قاصر و بیانی ناقص که بیان شایستگی های استادی با توانایی های ایشان از توان ما خارج است و ثنای استاد نتوان گفت که به راستی: 'خود ثنا گفتن زما، ترک ثناست'
اما اتفاقات چند روز گذشته و حملات رسانه هایی که اهدافشان را بارها و بارها آشکار کرده اند، دلیل و سکوت تلخ برخی دوستانمان بنا بر مصلحت اندیشی های خاص خودشان مزید بر علت شد تا این جسارت را یافته و حق شاگردی را بجا آورم هرچند که:
وصف ترا گر کنند ورنکنند اهل فضل حاجت مشاطه نیست روی دلارام را
و از سویی تا کنون به رسم شعار زنده باد مخالف من و به پاسداشت آزادی بیان سکوت کرده ایم و امید داشتیم مخالفان هدفی جز اعتراض به برخی روندهای به ظن ایشان نادرست نداشته باشند که متاسفانه و یا خوشبختانه در چند روز اخیر با دامنه دار شدن این موضوع مشخص شد که هدف برخی از این افراد نه پاسداشت دین و نه حراست از فرهنگ جامعه است.
چراکه بنا به فرموده رهبر انقلاب 'تمام امور باید از مجرای قانونی مناسب خود پیگیری شود' و راه پاسداشت از دین پیش از آنکه راه انتقاد ملایم و توام با ملاطفت بسته شود، شعار و مشت گره کردن و سیاسی کاری نیست. حال آنکه بنا به گفته مسئولین برخوردهای لازم، صورت گرفته و برنامه بعد از اتفاق روی داده متوقف شده و با این وجود شعار و تجمع محلی از اعراب نخواهد داشت. (البته این به معنای نادیده گرفتن حق تجمع برای این افراد نیست و مقصود نگارنده انتقاد از دلایل تجمع ایشان است.)
در پایان امیدوارم بزرگان و فعالین استان پیش از آنکه جریانی تندرو زمام امور را در دست گرفته و تجربه های تلخ پیشین تکرار شود، به خود آمده و با هم اندیشی و درایت شرایط موجود را مدیریت نمایند.
و من الله توفیق
***فعال سیاسی در خراسان شمالی
1744 **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
حضور ایشان در استان خراسان شمالی غنیمتی بود که تا پای در تهران نگذاشته بودم، درک عمق آگاهی و توانایی ایشان در تفسیر و شرح مثنوی از توانم خارج می نمود. استادی که از هر مصرع مثنوی، بحری برون می کشید و از هر بحری در و گوهر هایش را می نمایاند و عاقبت ما بودیم و بحر و کوزه و قسمت چند روزه ای. و ما به قدر توان از خوان گسترده مولانا به میزبانی استاد بهره مند می شدیم که:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
این روزها اما خبر هاییست. مریدان حسود گویا دوباره طاقت وجودِ شمس واره ایشان را ندارند. افرادی که در زمستان های فرود آمده در روزگار سخت مردم، سر در گریبان تغافل فرو برده و چشم بر سخت ترین شرایط مردم در طول هشت سال بسته بودند و در هیچ مصیبتی نطقشان گل نمی کرد، امروز از هر بهانه ای پیراهنی ساخته و علم می نمایند به امید آنکه در این فضای غبار آلود ورق برگردد و شایسته گان را به زیر کشند بلکه خود میزی بدست و نانی به کف آورند. غافل از اینکه مشی و منش سیاسی مردم بارها نشان داده که شرایط را به خوبی رصد نموده و اتفاقات موجود را به بهترین نحو تحلیل می نمایند و با سیاسی کاری نمی توان مردم را فریفت. شایسته است این افراد قدری در شرایط امروز جامعه و شکاف بزرگی که میان ایشان و مردم افتاده و عاقبت اسلافشان توجه نمایند و پیش از آنکه کار از کار بگذرد فرعیات جامعه را رها کرده و کار متفکران را به خود واگذارند و به اصلیاتی که دغدغه امروز خردمندان و دلسوزان جامعه است توجه نمایند.
چگونه است که آقایان در قبال توهین های مکرر استانداران دولت سابق به مردم فهیم خراسان شمالی از بروز حتی انتقادی ملایم سر باز می زدند و یا علی رغم تاکید مراجع عظام تقلید مبنی بر حرام بودن برخی وجوه دریافتی بانک ها از مردم و ربا تلقی شدن آنها سکوت پیشه کرده و رگ های گردنشان متورم نمی شود؟ در صورتیکه با اتفاقی که حتی با وجود نادرست بودن آن، صرفا به بی تجربگی چند جوان دانشجو محدود می شود و علی رغم توضیحات فراوان مسئولین در رابطه با خصوصی بودن برنامه و خارج از برنامه بودن اتفاق روی داده، تمام وجودشان به لرزه می افتد؟ گویی اینان مرغان را رها کرده و در پی سایه ها روانند که اگر چنین باشد عاقبتی جز خسران و زیان عایدشان نخواهد شد، که :
مرغ در بالا پران و سایه اش می دود بر خاک پرّان سایه وش
کودکی صیاد آن سایه شود می دود چنان که بی مایه شود
ره نبرده هیچ در مقصود خویش رنج ضایع، سعی باطل، پای ریش
القصه، به عنوان دانشجویی کوچک هیچگاه به خود اجازه نوشتن از استادی به قامت دکتر مسعودی فر را نداده بودم، چراکه مائیم و زبانی قاصر و بیانی ناقص که بیان شایستگی های استادی با توانایی های ایشان از توان ما خارج است و ثنای استاد نتوان گفت که به راستی: 'خود ثنا گفتن زما، ترک ثناست'
اما اتفاقات چند روز گذشته و حملات رسانه هایی که اهدافشان را بارها و بارها آشکار کرده اند، دلیل و سکوت تلخ برخی دوستانمان بنا بر مصلحت اندیشی های خاص خودشان مزید بر علت شد تا این جسارت را یافته و حق شاگردی را بجا آورم هرچند که:
وصف ترا گر کنند ورنکنند اهل فضل حاجت مشاطه نیست روی دلارام را
و از سویی تا کنون به رسم شعار زنده باد مخالف من و به پاسداشت آزادی بیان سکوت کرده ایم و امید داشتیم مخالفان هدفی جز اعتراض به برخی روندهای به ظن ایشان نادرست نداشته باشند که متاسفانه و یا خوشبختانه در چند روز اخیر با دامنه دار شدن این موضوع مشخص شد که هدف برخی از این افراد نه پاسداشت دین و نه حراست از فرهنگ جامعه است.
چراکه بنا به فرموده رهبر انقلاب 'تمام امور باید از مجرای قانونی مناسب خود پیگیری شود' و راه پاسداشت از دین پیش از آنکه راه انتقاد ملایم و توام با ملاطفت بسته شود، شعار و مشت گره کردن و سیاسی کاری نیست. حال آنکه بنا به گفته مسئولین برخوردهای لازم، صورت گرفته و برنامه بعد از اتفاق روی داده متوقف شده و با این وجود شعار و تجمع محلی از اعراب نخواهد داشت. (البته این به معنای نادیده گرفتن حق تجمع برای این افراد نیست و مقصود نگارنده انتقاد از دلایل تجمع ایشان است.)
در پایان امیدوارم بزرگان و فعالین استان پیش از آنکه جریانی تندرو زمام امور را در دست گرفته و تجربه های تلخ پیشین تکرار شود، به خود آمده و با هم اندیشی و درایت شرایط موجود را مدیریت نمایند.
و من الله توفیق
***فعال سیاسی در خراسان شمالی
1744 **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
کپی شد