حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا روز چهارشنبه در نشست هم اندیشی شهر اسلامی در مشهد افزود: مرگ ارتباطات عاطفی و انسانی در شهرها، تجربه زیسته شده بشر غربی است اما تنها تجربه بشری در این زمینه نیست.
وی گفت: اغلب نظریه های اجتماعی مدرن توسعه شهر و حرکت انسان را به سوی زندگی شهری به معنای تضعیف انسجام اجتماعی و قدرت گرفتن و غلبه انسجام سیستم و نظام می دانند.
او ادامه داد: در جوامع ارگانیکی برخورد چهره به چهره و انسجام اجتماعی ناشی از آن بیشتر است اما در جوامع مدرنتر انسجام سیستمی وجود دارد که از طریق آن کنترل اجتماعی صورت می گیرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: بطور مثال در شهری مثل لندن هر شهروند از وقتی که از منزل خارج شده و برای تهیه مایحتاج زندگی خرید می کند تا هنگامی که به منزل بر می گردد دهها تصویر توسط دوربینهای متعدد در شهر از وی گرفته می شود یا مثلا در ورزشگاه منچستر تا یک سال بعد از هر بازی می دانند که بر روی هر صندلی چه کسی نشسته است.
وی افزود: در چنین شهری کافی است برق برود. در این صورت و در نبود کنترل اجتماعی دوربینها، دیگر انسجام اجتماعی که بتواند نظم را نگاه دارد وجود ندارد چون کنترل سیستمی وجود ندارد.
حجت الاسلام پارسانیا ادامه داد: خصوصیات دوگانه 'انسجام اجتماعی و انسجام سیستمی' تجربه زیسته بشر معاصر غربی است که به جوامع دیگر هم تعمیم داده می شود و عنصر محوری اش دنیوی دیدن، این جهانی دیدن، در اکنون بودن و در حال به سر بردن است که لوازم خودش را دارد.
وی افزود: بشر غربی تنها بخشی از وجودش فعلیت یافته که خصوصیت آن بخش این است که با هم بودن و همدلی داشتن نتیجه نداشتن است و هر چه داشتنها بیشتر می شود ارتباطات انسانی ضعیفتر است.
او ادامه داد: رویکرد دنیوی خودش یک نظام معنایی است که حاصل غیبت نگاه عقلانی به انسان است چون عقل در نگاه به محسوس امر غیرمحسوس، کلی و مطلق را استنتاج می کند که شهر محل جلوه آن است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: وقتی زندگی دنیوی هدف انسان باشد خصوصیتش این می شود که هرچه بیشتر رشد پیدا کند فطرت عقلانی و حقیقت انسانی را بیشتر به اسارت می برد و به خدمت می گیرد.
وی افزود: در این صورت بشر اگر قدرت ثروت و لذت را نامحدود می خواهد چون فطرت عقلانی اش نامحدود است و این نامحدود را اینجا طلب می کند و این منشا همه رقابتها و نزاعها می شود.
او ادامه داد: محدودیت زندگی دنیا بگونه ای است که هر کس بر آن دستی بگذارد همه دستان دیگر رقیب او هستند و این خصوصیت آن زندگی است که با سطحی از معنا مواجه می باشد که در افق حس است. چنین انسانی وقتی دیگران را تحمل می کند که چیزی ندارد و زمانی که دارای چیزی می شود همه رقیب او می شوند و هر چه زندگی پیشتر می رود ارتباطات انسانی که به هنگام نداشتنها وجود داشته به ناگزیر از بین می روند.
حجت الاسلام پارسا نیا گفت: غربیان این نظریه را به عنوان یک واقعیت تاریخی بیان می کنند اما دانشمندی اسلامی چون فارابی که توجه به حوزه های متکثر معنایی و ظرفیتهای متعدد حیات انسانی دارد معتقد است الزاما اینگونه نیست که زندگی شهری همواره به مرگ ارتباطات عاطفی انسانی منجر شود بلکه می توانیم سطوحی از عقلانیت ابزاری را داشته باشیم که حیات و ارتباطات انسانی و عشق انسان به انسان در آن همچنان زنده و فعال باشد و چنین شهری به الگوی شهر اسلامی نزدیکتر است.
وی افزود: وقتی آرمانها سکولار، دنیوی و این جهانی نبود و فراتر از آن بود دیگر رقابتها هم مربوط به اینجا نخواهد بود که با گسترش انسجام سیستم از ارتباطات انسانی کاسته شود. شهری که معنا در آن باشد و این معنا الهی باشد قاعدتا این معنا در ساختارها، مناسبات، نماها و مظاهرش خود را نشان می دهد.
خبرنگار: کامیار اسماعیل پور **انتشاردهنده: حسین کریم زاده
1922/1858
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.