یک استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: امیرخسرو دهلوی بدعتهای خاص خود را دارد و این بدایع نشان دهنده این امر خواهد بود که او شاعری خلاق است.
داوود شیخی در گفتوگو با ایسنا- منطقه خراسان، در خصوص جایگاه این شاعر هندیِ فارسی زبان عنوان کرد: در حیطه غزل هم میتوان او را جزو غزلسرایان خوب ادبیات فارسی دانست، او نیز مضامین و تصویر پردازیهای خلاقانهای در شعر استفاده کرده که این خلاقیتها و بدایع، در سطح تصویر سازی در اشعار او بسیار زیاد به چشم میخورد؛ همچنین در تذکرههای عصر صفوی هندیها نیز این شاعر را بزرگ میدانند، حتی محققان معاصر ما امیرخسرو را در کنار کمال اسماعیل، فردیکه او در قصیده از آن پیروی کرده و نوآوریهای خاصی هم در این زمینه داشته، قرار داده و او را بهعنوان نقطه صفرِ موسوم به سبک هندی برشمردند که خسیسه اصلی این سبک همان تصویر پردازی است؛ بنابراین میتوان امیرخسرو دهلوی را شاعری با تصویر پردازی بسیار عالی و خلاق قلمداد کرد.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه ادامه داد: امیرخسرو دهلوی جزو اولین و قویترین نظیره سرایان، بهخصوص برای پنج گنج نظامی است؛ همچنین میتوان او را بهترین منظومهسرا قلمداد کرد، بنابراین با تعددی که در نظیرهسرایی در عصر صفوی شاهد هستیم باز هم واضح است که هیچکدام از آن شاعران، همانند امیرخسرو موفق نبودهاند؛ لذا در این زمینه میتوان فضل تقدم را برای این شاعر متصور شد.
وی بیان کرد: در زمینه شروع نظیرهسرایی لازم به ذکر است که نظامی نیز مثنوی سرایی را در حیطهی عاشقانه به اوج خود رساند؛ بعد از اوج کمتر کسی پیدا میشود که بتواند به اقتفای شاعرِ به اوج رسیده برود و موفق بیرون بیاید. امیرخسرو نیز در این زمینه جزو معدود شاعرانی است که توانسته نظیره پنج گنج را با موفقیت بسراید و آثار او ماندگار شود؛ حتی بعد از امیرخسرو بهخصوص در عصر صفوی تعدادی از شاعران بزرگ آن دوره نظیره پنج گنج را سرودهاند؛ اما هیچکدام از آنها نتوانستهاند به توفیقات امیرخسرو در این زمینه دست پیدا کنند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: از نظر من امری که بیشتر موجب برجسته شدن امیرخسرو دهلوی است؛ مثنوی سرایی او خواهد بود و بعد از آن غزلیات. بهطور کلی تاریخ ادبیات ما بیشتر منوط به شعر است و به نثر نمیپردازد بههمین علت در نثر چندان کار نشده؛ اما قلم نثر نویسی این شاعر هم توسط تذکره نویسان تحسین شدهاست.
شیخی ادامه داد: در میان مثنویها آثاری هستند که از جهات خاصی بهدلیل اینکه برای کاری که در آن قرار گرفتهاند ابتدا محسوب میشوند، مورد توجه هستند؛ مانند مثنوی دَوَلرانی و خضر خان و اکثر افرادیکه به اقتفای نظامی مثنوی سرودهاند؛ در محتوا و فُرم نیز مقلد باقی ماندهاند، اما بدعتهای امیر خسرو در این داستان ازحیث محتوایی است که یک داستان عاشقانه هندی را به نظم کشیده و صرفا پیِ لیلی و مجنون و خسرو و شیرین سازی نرفته و تفاوتهای آن با شعر نظامی که قابل توجه خواهد بود که از نظر من مجموع این عوامل میتواند آثار مُستَحسَنِ امیر خسرو تلقی شود.
وی عنوان کرد: اشعار امیرخسرو دارای سطوح متفاوتی است؛ برای مثال مثنویهای عاشقانه معمولا طوری نوشته میشوند که عامه با هر سطحِ سواد و دانشی بتوانند از آن بهرهمند گردند و اگر استعارات و کنایاتی در اشعار نظامی مشاهده میکنیم، بهگونهای نیست که رَوَند روایت را دچار اختلال کند؛ یعنی در مثنویها شاید برخی افراد با خواندن یک یا دو مصرع، استعاراتِ خاصی که بهکار برده شده را درک نکنند؛ اما در نهایت متوجه مفهوم شعر خواهند شد. اما قصاید و غزلیات بهگونهای هستند که بنا به دلایلی نمیتوان گفت که همه افراد میتوانند از آن بهره ببرند و باتوجه به اینکه قصیده شعری فنی است که شاعر سعی میکند، هنرِ خود را در آن بهکار گیرد و از آنجاییکه امیر خسرو با بدعتهایش شناخته شده اما باز هم برخی از این بدایع نیز ممکن است در فهمِ شعر، برای افراد تحصیل کرده مشکل ساز باشد.
یک استاد زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: اکثر غزلیات امیرخسرو عرفانی است؛ اما فهم برخی از غزلیات نیاز به یک آشنایی سطحی باعرفان و اصطلاحات عرفانی دارند و بهطور کلی غزلیات او بهگونهای است که عامه میتوانند از آن بهره ببرند؛ البته اگر زیاد از اصطلاحات عرفانی در غزلیات بهکار نرفته باشد.
شیخی بیان کرد: جایگاه امیرخسرو در هند، همانند سعدی و حافظ در ایران، محترم است و او را میتوان در کنار بیدل دهلوی، جزو بهترین و محترمترین شاعران در شبه قاره قلمداد کرد؛ کما اینکه در حال حاضر در افغانستان اشعار بیدل را چنان میخوانند و میفهمند که ما حافظ را... امیر خسرو نیز این توفیق را خواهد داشت؛ که در زُمره شاعران محبوب فارسی زبانانِ غیر از ایران باشد؛ زیرا در ایران حداقل برای عوام، چندان شناخته شده نیست.
وی خاطرنشان کرد: امیرخسرو دهلوی بعد از مسعود سعد و ابوالفرج رونی جزو اولین شاعران فارسی سرای هند و شاعری پُر اثراست؛ آثار او شامل: غزلیات، قصاید و مثنویات خواهد بود که تمامی این موارد یک دیوان را تشکیل میدهند؛ وی چندین کتاب به نثر دارد، امیرخسرو در غزلیات بهدلیل سبک، بدایع و ترکیب سازیهای جدیدی که داشتهاست؛ بهتر از زمینه های دیگر بودهاست.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: گفتنی است که در این بین، فارسی زبانانِ ایران به او ایراداتی گرفتهاند و معتقد بودهاند؛ که امیر خسرو حق دخل و تصرف برای ایجاد این بدایع در زبان فارسی را نداشتهاست؛ همچنین در قرن هشتم شاهد اعتراضاتی به این شاعر بودهایم.
شیخی درخصوص علت لقب گذاری امیر خسرو به سعدی هند بیان کرد: از آنجایی که امیرخسرو در هند متولد شده اقوام هندی از بین شاعران، بیشتر او را برمیگزینند؛ ازنظر من لقب سعدیِ هند برای امیرخسرو نوعی هویت سازی برای هندیان قرن هفتم است، که تمایل داشتند بهتدریج خود را از بند زبان فارسی رها کنند در عین اینکه شدیدا به این زبان علاقهمند بوده و از بین شاعران پیش از او از نام سعدی که افصح المتکلمین در زبان فارسی است، استفاده میکنند بنابراین بهنظر من این لقب، نوعی قطب سازی است؛ نمیدانم تاچه حد محکم باشد اما بهگمانم این لقب ازطریق تذکرههای هندی به امیرخسرو دهلوی داده شدهاست.
وی افزود: البته شاید سبک شعری امیرخسرو در این انتساب بیدلیل نبوده باشد، زیرا امیرخسرو در غزلسرایی از سعدی پیروی میکرده و ما میتوانیم شاهد شباهتهای غزلیات امیرخسرو به اشعار سعدی باشیم؛ البته این امر در حدی نیست که تطابق عین به عین داشتهباشد و دارای بدایعی است که مقداری سبک او را از سعدی متفاوت خواهد کرد و اتفاقا همین بدایع سبب شده؛ بسیاری از افراد درخصوص آنکه این شاعر زبان دومش فارسی بوده و دخل و تصرفی در این زبان داشته بر او بتازند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: اگر بخواهیم با دید جامعتری به این مسئله نظر کنیم، باید به تاریخچه ایران و هند نگاهی داشتهباشیم؛ باتوجه به اینکه اقوام هند و آریایی از قدیم الایام و چندین هزار سال قبل با هم زندگی کرده و ارتباطاتی داشتهاند ما نیز افسانه هایی از هندیها در ریگ ودا و اوستا داریم؛ که نشان دهندهی تطابق اقوام آریایی و هندی و همچنین یگانه بودن ریشهی این دو قوم خواهد بود.
شیخی ادامه داد: البته برای بیان شفاف تر این قضیه باید گفت از دورهی غزنویان به بعد ارتباط بین ایران و هند بیشتر شده و بهعلت حملات مکرر و طولانی شدن آن و لشکرکشیهای غزنویان بخصوص محمود و مسعود غزنوی به هند موجب شده که اقوام مهاجم و مدافع سالیان متمادی در کنار هم زندگی کنند؛ در این حالت طبیعتا بین آنها تبادلات فرهنگی صورت گرفته، که اولین بارقههای شعر فارسی را هم در دوره دوم سلطنت غزنویان میبینیم؛ بهخصوص که در این دوره شاعرانی همچون مسعود سعد سلمان و ابوالفرج ابن مسعود رونی حضور داشتهاند که متولد لاهور و بلاد هند بوده اما فارسی زبان هستند؛ که این امر نشان دهنده اتوریته زبان فارسی است و در دورههای بعد بهدلایل متفاوتی این اقتدار پررنگتر شدهاست.
وی بیان کرد: در دورهی اکبرشاه دانستن و استفاده از زبان فارسی به یک پرستیژ اجتماعی تبدیل شده و سلطهی زبان فارسی بر بلاد هند بیشتر میشود؛ بهطوریکه اولین سلسلهی ایرانی تبار حاکم برهند غوریان هستند و بعد از آن سلسله شمسیه که نسبتا بیشتر حکمرانی کرده و سلاطین شمسیه نیز شاعر بودهاند؛ بنابراین مهاجرت از ایران به هند در این دوران بیشتر و فتنهی مغول نیز اتفاق افتاده که موجب تسریع مهاجرت شدهاست. در همین دوره پدر امیرخسرو که از امیران ماورالنهر بوده؛ بهسمت هند فرار کرده و در آنجا ساکن میشود و فرزندش امیر خسرو در دربار هند بزرگ شده و بهتدریج به زبانهای مختلف فارسی، عربی، ترکی، سانسکریت تسلط پیدامیکند واشعارش را به زبان فارسی میسراید؛ زیرا زبان قالب این سلسلهها و همچنین مکاتبات درباری آنها فارسی بودهاست.
انتهای پیام
داوود شیخی در گفتوگو با ایسنا- منطقه خراسان، در خصوص جایگاه این شاعر هندیِ فارسی زبان عنوان کرد: در حیطه غزل هم میتوان او را جزو غزلسرایان خوب ادبیات فارسی دانست، او نیز مضامین و تصویر پردازیهای خلاقانهای در شعر استفاده کرده که این خلاقیتها و بدایع، در سطح تصویر سازی در اشعار او بسیار زیاد به چشم میخورد؛ همچنین در تذکرههای عصر صفوی هندیها نیز این شاعر را بزرگ میدانند، حتی محققان معاصر ما امیرخسرو را در کنار کمال اسماعیل، فردیکه او در قصیده از آن پیروی کرده و نوآوریهای خاصی هم در این زمینه داشته، قرار داده و او را بهعنوان نقطه صفرِ موسوم به سبک هندی برشمردند که خسیسه اصلی این سبک همان تصویر پردازی است؛ بنابراین میتوان امیرخسرو دهلوی را شاعری با تصویر پردازی بسیار عالی و خلاق قلمداد کرد.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه ادامه داد: امیرخسرو دهلوی جزو اولین و قویترین نظیره سرایان، بهخصوص برای پنج گنج نظامی است؛ همچنین میتوان او را بهترین منظومهسرا قلمداد کرد، بنابراین با تعددی که در نظیرهسرایی در عصر صفوی شاهد هستیم باز هم واضح است که هیچکدام از آن شاعران، همانند امیرخسرو موفق نبودهاند؛ لذا در این زمینه میتوان فضل تقدم را برای این شاعر متصور شد.
وی بیان کرد: در زمینه شروع نظیرهسرایی لازم به ذکر است که نظامی نیز مثنوی سرایی را در حیطهی عاشقانه به اوج خود رساند؛ بعد از اوج کمتر کسی پیدا میشود که بتواند به اقتفای شاعرِ به اوج رسیده برود و موفق بیرون بیاید. امیرخسرو نیز در این زمینه جزو معدود شاعرانی است که توانسته نظیره پنج گنج را با موفقیت بسراید و آثار او ماندگار شود؛ حتی بعد از امیرخسرو بهخصوص در عصر صفوی تعدادی از شاعران بزرگ آن دوره نظیره پنج گنج را سرودهاند؛ اما هیچکدام از آنها نتوانستهاند به توفیقات امیرخسرو در این زمینه دست پیدا کنند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: از نظر من امری که بیشتر موجب برجسته شدن امیرخسرو دهلوی است؛ مثنوی سرایی او خواهد بود و بعد از آن غزلیات. بهطور کلی تاریخ ادبیات ما بیشتر منوط به شعر است و به نثر نمیپردازد بههمین علت در نثر چندان کار نشده؛ اما قلم نثر نویسی این شاعر هم توسط تذکره نویسان تحسین شدهاست.
شیخی ادامه داد: در میان مثنویها آثاری هستند که از جهات خاصی بهدلیل اینکه برای کاری که در آن قرار گرفتهاند ابتدا محسوب میشوند، مورد توجه هستند؛ مانند مثنوی دَوَلرانی و خضر خان و اکثر افرادیکه به اقتفای نظامی مثنوی سرودهاند؛ در محتوا و فُرم نیز مقلد باقی ماندهاند، اما بدعتهای امیر خسرو در این داستان ازحیث محتوایی است که یک داستان عاشقانه هندی را به نظم کشیده و صرفا پیِ لیلی و مجنون و خسرو و شیرین سازی نرفته و تفاوتهای آن با شعر نظامی که قابل توجه خواهد بود که از نظر من مجموع این عوامل میتواند آثار مُستَحسَنِ امیر خسرو تلقی شود.
وی عنوان کرد: اشعار امیرخسرو دارای سطوح متفاوتی است؛ برای مثال مثنویهای عاشقانه معمولا طوری نوشته میشوند که عامه با هر سطحِ سواد و دانشی بتوانند از آن بهرهمند گردند و اگر استعارات و کنایاتی در اشعار نظامی مشاهده میکنیم، بهگونهای نیست که رَوَند روایت را دچار اختلال کند؛ یعنی در مثنویها شاید برخی افراد با خواندن یک یا دو مصرع، استعاراتِ خاصی که بهکار برده شده را درک نکنند؛ اما در نهایت متوجه مفهوم شعر خواهند شد. اما قصاید و غزلیات بهگونهای هستند که بنا به دلایلی نمیتوان گفت که همه افراد میتوانند از آن بهره ببرند و باتوجه به اینکه قصیده شعری فنی است که شاعر سعی میکند، هنرِ خود را در آن بهکار گیرد و از آنجاییکه امیر خسرو با بدعتهایش شناخته شده اما باز هم برخی از این بدایع نیز ممکن است در فهمِ شعر، برای افراد تحصیل کرده مشکل ساز باشد.
یک استاد زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: اکثر غزلیات امیرخسرو عرفانی است؛ اما فهم برخی از غزلیات نیاز به یک آشنایی سطحی باعرفان و اصطلاحات عرفانی دارند و بهطور کلی غزلیات او بهگونهای است که عامه میتوانند از آن بهره ببرند؛ البته اگر زیاد از اصطلاحات عرفانی در غزلیات بهکار نرفته باشد.
شیخی بیان کرد: جایگاه امیرخسرو در هند، همانند سعدی و حافظ در ایران، محترم است و او را میتوان در کنار بیدل دهلوی، جزو بهترین و محترمترین شاعران در شبه قاره قلمداد کرد؛ کما اینکه در حال حاضر در افغانستان اشعار بیدل را چنان میخوانند و میفهمند که ما حافظ را... امیر خسرو نیز این توفیق را خواهد داشت؛ که در زُمره شاعران محبوب فارسی زبانانِ غیر از ایران باشد؛ زیرا در ایران حداقل برای عوام، چندان شناخته شده نیست.
وی خاطرنشان کرد: امیرخسرو دهلوی بعد از مسعود سعد و ابوالفرج رونی جزو اولین شاعران فارسی سرای هند و شاعری پُر اثراست؛ آثار او شامل: غزلیات، قصاید و مثنویات خواهد بود که تمامی این موارد یک دیوان را تشکیل میدهند؛ وی چندین کتاب به نثر دارد، امیرخسرو در غزلیات بهدلیل سبک، بدایع و ترکیب سازیهای جدیدی که داشتهاست؛ بهتر از زمینه های دیگر بودهاست.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: گفتنی است که در این بین، فارسی زبانانِ ایران به او ایراداتی گرفتهاند و معتقد بودهاند؛ که امیر خسرو حق دخل و تصرف برای ایجاد این بدایع در زبان فارسی را نداشتهاست؛ همچنین در قرن هشتم شاهد اعتراضاتی به این شاعر بودهایم.
شیخی درخصوص علت لقب گذاری امیر خسرو به سعدی هند بیان کرد: از آنجایی که امیرخسرو در هند متولد شده اقوام هندی از بین شاعران، بیشتر او را برمیگزینند؛ ازنظر من لقب سعدیِ هند برای امیرخسرو نوعی هویت سازی برای هندیان قرن هفتم است، که تمایل داشتند بهتدریج خود را از بند زبان فارسی رها کنند در عین اینکه شدیدا به این زبان علاقهمند بوده و از بین شاعران پیش از او از نام سعدی که افصح المتکلمین در زبان فارسی است، استفاده میکنند بنابراین بهنظر من این لقب، نوعی قطب سازی است؛ نمیدانم تاچه حد محکم باشد اما بهگمانم این لقب ازطریق تذکرههای هندی به امیرخسرو دهلوی داده شدهاست.
وی افزود: البته شاید سبک شعری امیرخسرو در این انتساب بیدلیل نبوده باشد، زیرا امیرخسرو در غزلسرایی از سعدی پیروی میکرده و ما میتوانیم شاهد شباهتهای غزلیات امیرخسرو به اشعار سعدی باشیم؛ البته این امر در حدی نیست که تطابق عین به عین داشتهباشد و دارای بدایعی است که مقداری سبک او را از سعدی متفاوت خواهد کرد و اتفاقا همین بدایع سبب شده؛ بسیاری از افراد درخصوص آنکه این شاعر زبان دومش فارسی بوده و دخل و تصرفی در این زبان داشته بر او بتازند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: اگر بخواهیم با دید جامعتری به این مسئله نظر کنیم، باید به تاریخچه ایران و هند نگاهی داشتهباشیم؛ باتوجه به اینکه اقوام هند و آریایی از قدیم الایام و چندین هزار سال قبل با هم زندگی کرده و ارتباطاتی داشتهاند ما نیز افسانه هایی از هندیها در ریگ ودا و اوستا داریم؛ که نشان دهندهی تطابق اقوام آریایی و هندی و همچنین یگانه بودن ریشهی این دو قوم خواهد بود.
شیخی ادامه داد: البته برای بیان شفاف تر این قضیه باید گفت از دورهی غزنویان به بعد ارتباط بین ایران و هند بیشتر شده و بهعلت حملات مکرر و طولانی شدن آن و لشکرکشیهای غزنویان بخصوص محمود و مسعود غزنوی به هند موجب شده که اقوام مهاجم و مدافع سالیان متمادی در کنار هم زندگی کنند؛ در این حالت طبیعتا بین آنها تبادلات فرهنگی صورت گرفته، که اولین بارقههای شعر فارسی را هم در دوره دوم سلطنت غزنویان میبینیم؛ بهخصوص که در این دوره شاعرانی همچون مسعود سعد سلمان و ابوالفرج ابن مسعود رونی حضور داشتهاند که متولد لاهور و بلاد هند بوده اما فارسی زبان هستند؛ که این امر نشان دهنده اتوریته زبان فارسی است و در دورههای بعد بهدلایل متفاوتی این اقتدار پررنگتر شدهاست.
وی بیان کرد: در دورهی اکبرشاه دانستن و استفاده از زبان فارسی به یک پرستیژ اجتماعی تبدیل شده و سلطهی زبان فارسی بر بلاد هند بیشتر میشود؛ بهطوریکه اولین سلسلهی ایرانی تبار حاکم برهند غوریان هستند و بعد از آن سلسله شمسیه که نسبتا بیشتر حکمرانی کرده و سلاطین شمسیه نیز شاعر بودهاند؛ بنابراین مهاجرت از ایران به هند در این دوران بیشتر و فتنهی مغول نیز اتفاق افتاده که موجب تسریع مهاجرت شدهاست. در همین دوره پدر امیرخسرو که از امیران ماورالنهر بوده؛ بهسمت هند فرار کرده و در آنجا ساکن میشود و فرزندش امیر خسرو در دربار هند بزرگ شده و بهتدریج به زبانهای مختلف فارسی، عربی، ترکی، سانسکریت تسلط پیدامیکند واشعارش را به زبان فارسی میسراید؛ زیرا زبان قالب این سلسلهها و همچنین مکاتبات درباری آنها فارسی بودهاست.
انتهای پیام
کپی شد