قضاوت سخت است، سخت سخت. لذا در روایات بدان نگاهی چنین شده است، نگوئیم ما که 'قاضی' نیستیم تا مورد آن خطابات باشیم، بله، قاضی نیستیم به معنای حقوقی آن اما آیا مدام به کار قضاوت کردن دیگران، زبان در کام نمی چرخانیم؟
آیا پیوسته دیده در کار دیگران نداریم؟ آیا نسبت به گفتار و رفتار و حتی لباس دیگران سخن نمی گوئیم؟ خب، همه این ها نوعی قضاوت است، قضاوت هایی که گاه براساس بدگمانی شکل می گیرد و غالبا هم نا به جاست. همین دریافت و داوری نا به جا را تعمیم هم می دهیم و با جرات تمام همه را در آن حکم کلی شریک می کنیم؛ همه دزدند! همه خرابند! همه همین کار را می کنند! همه اختلاس می کنند! همه پارتی بازی می کنند! همه اهل رشوه اند! این نگاه را مدام کلمه می کنیم و با زبان در ذهن جامعه می کاریم حال آنکه به واقع این طور نیست. یعنی هم برداشت ما خطاست و هم قضاوت مان باطل اما همچنان به آن می پردازیم و چون 'قاضی' به معنای حقوقی نیستیم، مراقبت از گفتار و رفتارمان را هم لازم نمی شماریم حال آنکه مدام در حال قضاوت ایم.
به این ماجرا دقت فرمایید؛ روزی مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهی است در محله ای خانه گرفته ام روبروی خانه من یک دختر و مادرش زندگی می کنند هر روز و گاه نیز شب مردان متفاوتی آنجا رفت و آمد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست.
عارف گفت: شاید اقوام باشند، گفت: نه من هر روز از پنجره نگاه می کنم، گاه بیش از ده نفر متفاوت می آیند بعد از ساعتی می روند.
عارف گفت: کیسه ای بردار برای هرنفر یک سنگ در کیسه انداز چند ماه دیگر با کیسه نزد من آیی تا میزان گناه ایشان بسنجم. مرد با خوشحالی رفت و چنین کرد، بعد از چند ماه نزد عارف آمد و گفت من نمی توانم کیسه را حمل کنم از بس سنگین است شما برای شمارش بیایید عارف فرمود: یک کیسه سنگ را تا کوچه من نتوانی حمل کنی، چگونه می خواهی با بار سنگین گناه نزد خداوند بروی؟؟؟ حال برو به تعداد سنگ ها حلالیت بطلب و استغفار کن. چون آن دو زن همسر و دختر عارفی بزرگ هستند که بعد از مرگ وصیت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند.
ای مرد آنچه دیدی واقعیت داشت اما حقیقت نداشت. همانند تو که در واقعیت مومنی اما در حقیقت شیطان....
بله، به همین راحتی، عمله شیطان می شویم و خود را از خدا هم طلبکار می دانیم. کاش قرآن بخوانیم و این آیه 12 سوره حجرات همواره نصب العین ما باشد که؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.
به هشدار می گویم که مراقب قضاوت ها مان باشیم و بدانیم که چون قضاوت می کنیم مردم را ما را هم قضاوت خواهند کرد، هم امروز و هم فردا....
3215*3028
آیا پیوسته دیده در کار دیگران نداریم؟ آیا نسبت به گفتار و رفتار و حتی لباس دیگران سخن نمی گوئیم؟ خب، همه این ها نوعی قضاوت است، قضاوت هایی که گاه براساس بدگمانی شکل می گیرد و غالبا هم نا به جاست. همین دریافت و داوری نا به جا را تعمیم هم می دهیم و با جرات تمام همه را در آن حکم کلی شریک می کنیم؛ همه دزدند! همه خرابند! همه همین کار را می کنند! همه اختلاس می کنند! همه پارتی بازی می کنند! همه اهل رشوه اند! این نگاه را مدام کلمه می کنیم و با زبان در ذهن جامعه می کاریم حال آنکه به واقع این طور نیست. یعنی هم برداشت ما خطاست و هم قضاوت مان باطل اما همچنان به آن می پردازیم و چون 'قاضی' به معنای حقوقی نیستیم، مراقبت از گفتار و رفتارمان را هم لازم نمی شماریم حال آنکه مدام در حال قضاوت ایم.
به این ماجرا دقت فرمایید؛ روزی مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهی است در محله ای خانه گرفته ام روبروی خانه من یک دختر و مادرش زندگی می کنند هر روز و گاه نیز شب مردان متفاوتی آنجا رفت و آمد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست.
عارف گفت: شاید اقوام باشند، گفت: نه من هر روز از پنجره نگاه می کنم، گاه بیش از ده نفر متفاوت می آیند بعد از ساعتی می روند.
عارف گفت: کیسه ای بردار برای هرنفر یک سنگ در کیسه انداز چند ماه دیگر با کیسه نزد من آیی تا میزان گناه ایشان بسنجم. مرد با خوشحالی رفت و چنین کرد، بعد از چند ماه نزد عارف آمد و گفت من نمی توانم کیسه را حمل کنم از بس سنگین است شما برای شمارش بیایید عارف فرمود: یک کیسه سنگ را تا کوچه من نتوانی حمل کنی، چگونه می خواهی با بار سنگین گناه نزد خداوند بروی؟؟؟ حال برو به تعداد سنگ ها حلالیت بطلب و استغفار کن. چون آن دو زن همسر و دختر عارفی بزرگ هستند که بعد از مرگ وصیت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند.
ای مرد آنچه دیدی واقعیت داشت اما حقیقت نداشت. همانند تو که در واقعیت مومنی اما در حقیقت شیطان....
بله، به همین راحتی، عمله شیطان می شویم و خود را از خدا هم طلبکار می دانیم. کاش قرآن بخوانیم و این آیه 12 سوره حجرات همواره نصب العین ما باشد که؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.
به هشدار می گویم که مراقب قضاوت ها مان باشیم و بدانیم که چون قضاوت می کنیم مردم را ما را هم قضاوت خواهند کرد، هم امروز و هم فردا....
3215*3028
کپی شد