به گزارش ایرنا شهید ابراهیم حبیبی در روستای برکوک از توابع شهرستان قاینات در خانواده مذهبی به دنیا آمد و دوران ابتدایی را در زادگاهش سپری و در سال 1356برای تحصیل علوم دینی عازم بیرجند شد.
وی همزمان با هشت سال دفاع مقدس پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در دوم فرودین ماه سال 1361، در عملیات فتح المبین به فیض شهادت نائل آمد.
در وصیت نامه این شهید آمده است: خدایا ! تو خود می دانی که من راهم را با چشم باز انتخاب کردم و با فکر و اندیشه در این صراط مستقیم قدم گذاشتم، امیدوارم با شهادت، خون اندک خود را در پیشگاه خداوند بر زمین بریزم.
خدایا ! تو به وسیله پیامبرانت به ما آموختی که پشت به دشمن و کفار نکنید چون این کار مومنان نیست و ما این درس را فرا گرفتیم چه کشته شویم و چه بکشیم در راه تو پیروز هستیم، پس پیروزی از آن مسلمین است.
خدایا ! تو به وسیله پیامبرانت که امر تو را پیاده میکنند به ما آموختی که ما جز برای تو کاری آغاز نکنیم و به پایان نرسانیم.
در بخش دیگری از وصیت نامه شهید حبیبی آمده است: خدایا ! تو را شکر که به من منت گذاشتی و شهادت را نصیب من ساختی و چه زشت و ناپسند است در خانه و میان لحاف مردن و همیشه از این گونه مردن هراس داشتم زیرا که دنیا محل گذر است و لذات دنیا زودگذر است.
بار الها ! من هم اکنون برای رضای تو که جز رهایی ستم کشیدگان و زجر دیدگان از دست این شیطان های روزگار و تبهکاران نیست اسلحه به یک دست و قرآن را به دست دیگر و آماده جهاد با کفار و کفر جهانی هستم و امیدوارم که سرور شهیدان حسین (ع) نام مرا در لیست شهدا قرار دهد و امام زمان(عج) دست رد بر سینه من گنهگار نزند.
ای ملت دلیر و آزاده ایران، امروز اسلام و انقلاب به خون و حمایت شما احتیاج دارد آن را یاری کنید که آینده اسلام و شما روشن و شما در پیش خدا رو سفید خواهید بود.
بر شماهاست که با تمام مرتجعین و کفر جهانی که به جنگ اسلام برخاستهاند مبارزه کنید و آنان را برای همیشه به زبالهدان تاریخ انداخته و آنان را ذلیل کنید.
شهید حبیبی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به پدر و مادرش آورده است: پدر و مادر عزیزم، دلم میخواست که دستتان را میگرفتم با هم به زیارت سرور شهیدان میرفتیم ولی تقدیر این چنین خواست ، اگر شما مشرف شدید و توفیق برایتان حاصل شد سلام مرا به او برسانید و به نیابت از من، ضریح و قبر 6 گوشهاش را ببوسید.
7559 * 6054
وی همزمان با هشت سال دفاع مقدس پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام در دوم فرودین ماه سال 1361، در عملیات فتح المبین به فیض شهادت نائل آمد.
در وصیت نامه این شهید آمده است: خدایا ! تو خود می دانی که من راهم را با چشم باز انتخاب کردم و با فکر و اندیشه در این صراط مستقیم قدم گذاشتم، امیدوارم با شهادت، خون اندک خود را در پیشگاه خداوند بر زمین بریزم.
خدایا ! تو به وسیله پیامبرانت به ما آموختی که پشت به دشمن و کفار نکنید چون این کار مومنان نیست و ما این درس را فرا گرفتیم چه کشته شویم و چه بکشیم در راه تو پیروز هستیم، پس پیروزی از آن مسلمین است.
خدایا ! تو به وسیله پیامبرانت که امر تو را پیاده میکنند به ما آموختی که ما جز برای تو کاری آغاز نکنیم و به پایان نرسانیم.
در بخش دیگری از وصیت نامه شهید حبیبی آمده است: خدایا ! تو را شکر که به من منت گذاشتی و شهادت را نصیب من ساختی و چه زشت و ناپسند است در خانه و میان لحاف مردن و همیشه از این گونه مردن هراس داشتم زیرا که دنیا محل گذر است و لذات دنیا زودگذر است.
بار الها ! من هم اکنون برای رضای تو که جز رهایی ستم کشیدگان و زجر دیدگان از دست این شیطان های روزگار و تبهکاران نیست اسلحه به یک دست و قرآن را به دست دیگر و آماده جهاد با کفار و کفر جهانی هستم و امیدوارم که سرور شهیدان حسین (ع) نام مرا در لیست شهدا قرار دهد و امام زمان(عج) دست رد بر سینه من گنهگار نزند.
ای ملت دلیر و آزاده ایران، امروز اسلام و انقلاب به خون و حمایت شما احتیاج دارد آن را یاری کنید که آینده اسلام و شما روشن و شما در پیش خدا رو سفید خواهید بود.
بر شماهاست که با تمام مرتجعین و کفر جهانی که به جنگ اسلام برخاستهاند مبارزه کنید و آنان را برای همیشه به زبالهدان تاریخ انداخته و آنان را ذلیل کنید.
شهید حبیبی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به پدر و مادرش آورده است: پدر و مادر عزیزم، دلم میخواست که دستتان را میگرفتم با هم به زیارت سرور شهیدان میرفتیم ولی تقدیر این چنین خواست ، اگر شما مشرف شدید و توفیق برایتان حاصل شد سلام مرا به او برسانید و به نیابت از من، ضریح و قبر 6 گوشهاش را ببوسید.
7559 * 6054
کپی شد